توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Thursday, 2 May , 2024
امروز : پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 24 شوال 1445
شناسه خبر : 23261
  پرینتخانه » پیشخوان تاریخ انتشار : ۲۷ فروردین ۱۴۰۳ - ۹:۵۵ | | ارسال توسط :

امیرهوشنگ گراوند و «زبان و زمان»

امیرهوشنگ گراوند و «زبان و زمان»
هدیه‌ی ارزشمند دیگری که این روزها به دستم رسید «عیدانه‌»ای بود از دوست فرهیخته آقای امیرهوشنگ گراوند.

«زبان و زمان» اثر جدید آقای گراوند است که نشر کتاب هرمز چاپ نخست آن را روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ به زیور طبع آراسته.
از امیرهوشنگ آثار دیگری چاپ و منتشر شده‌است، از جمله:
-کسی روی صورت دال‌ها، خط می‌اندازد؛
-اسب‌های نجیب هم علف می‌زنند؛
– در سایه‌سار کلمات (مجموعه نقد شعر، داستان و فیلم)
زبان و زمان با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۲۵هزار تومان در ۱۹۹ صفحه با موضوع نقد ادبی روانه‌ی بازار نشر و کتاب شده‌است.
کتاب با یک پیش‌درآمد آغاز شده و شامل ۱۲ مقاله است:
نانو زبان
زبان و زمان
زبان شعری یا شعر زبانی
دوران حل نهایی، یک سوءتفاهم!؟
از هیچ نوشتن
از صفر می‌نویسم
جهان دیگری ممکن است
از وانمایی تا واگرایی
نمایی دیگر از وانمایی
من، تو، متن
پایان یا بی‌پایان، کدام‌یک؟
پیامدرنیسم یا پیشامدرنیسم؟
امیرهوشنگ گراوند زاده‌ی سال ۱۳۴۶ کوهدشت است. دوستی من با ایشان به دهه‌ی هفتاد خورشیدی بازمی‌گردد؛ آن‌گاه که سردبیر ماه‌نامه‌ی «آسو» بودم. روزی به همراه استاد «محمدحسین آزادبخت» و زنده‌یاد «علی‌رضا کاظمی» به روستای گل‌گل محل سکونت آقای گراوند رفتیم و گفت‌وگویی درباره‌ی زندگی، شعر و نقد ادبی انجام دادیم… وقتی امیرهوشنگ را روی تخت دیدم شگفت‌زده شدم این همه دانش و بینش از مردی است که نه دانشگاه رفته است و استادی داشته!! به گفته‌ی خودش «داس یک حادثه» خانه‌نشینش کرد اما امیرهوشنگ تسلیم این حادثه‌ای ناگوار نشد کمر همت بسته تا با کتاب هنباز و دمساز شود… با مجلات مهم ادبی و روزنامه‌ها همکاری قلمی‌اش را آغاز کرد و این همکاری تا امروز ادامه دارد…
آقای گراوند می‌گوید:« تا سیکلی درس خوانده نخوانده در سال ۵۷ زندگی‌ام ۱۸۰ درجه پیچ خورد و داس یک حادثه‌ی تلخ بند ناف ارتباطم را با جامعه برید و به گوشه‌ی انزوا و انفرادی راند و در محیطی ۴×۳ به میخ کشید. معلولیت حرکتی خود زمینه‌ و فرصتی را فراهم آورد که با رویکردی به درون و از آن‌جا به بیرون، نوعی ذهنیت پویا و مکاشفه‌گر پیدا کنم و بر رنج‌ها و کمبودهایم غلبه کنم.» (ماه‌نامه‌ی آسو شماره‌ی ۱۶ شهریور ۱۳۷۹)
امیرهوشنگ، تنهایی و عزلت را به یک چیز مثبت تبدیل کرد، این اتفاق او را به سمتی سوق داد تا در اطرافش بیش‌تر بیندیشد و کندوکاو کند.
برای این دوستِ شاعر باشعور و نویسنده‌ی نکته‌سنج، آرزوی تندرستی و سربَرزی دارم.

نویسنده : کیانوش رستمی | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 716(18 فروردین 1403)
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.