توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Monday, 29 April , 2024
امروز : دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 21 شوال 1445
شناسه خبر : 23005
  پرینتخانه » فرهنگی, کنار لوگو, یادداشت تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۵ | | ارسال توسط :

به کشورهای حوزه‌ی تمدن ایران‌شهر!

به کشورهای حوزه‌ی تمدن ایران‌شهر!
از ایران و عراق و آذربایگان و ارمنستان و قرقیزستان و ازبکستان و قزاقستان و تاجیکستان و افغانستان تا پاکستان و هند و چین و روسیه!

درود می‌فرستم به شما و هم‌تباران اهورایی که آرایه‌ی زیستن‌گاه جهان هستید!
نوروز، فصل مشترک همه‌ی ماست. هر دلی که به عشق نوروز می‌تپد، معبد عاشقان است و هرکس که نوروز را جشن می‌گیرد ایرانی و عضوی از جامعه‌ی بزرگ ایران‌شهر است.
ما ملت‌های هزاره‌ها هستیم. ریشه‌های ما تا عمیق تاریخ است. ما را با اسطوره‌ها و افسانه‌هایمان می‌شناسند. جهان در برابر مفاهیم بلند انسانی که در افسانه‌های ما جریان دارد، کلاه از سر بر می‌دارد.
در افسانه‌ها و اسطوره‌های ما راستی، نیک‌نامی، آوازه‌ی اجتماعی، میهن‌پرستی، نوع‌دوستی، عشق، احترام به حقوق بشر، پایه‌های زندگی اجتماعی است.
ما وارث انسان کامل، رستم دستان هستیم. رستم، نماد انسان آرامان‌گرای ایرانی است. او خود سرچشمه قدرت است؛ اما قدرت را در مردم نوازی و پاسداری از ایران بزرگ به کار می‌گیرد.
در رگ‌های ما خون آرش کمانگیر، جاری است او که تمام هستی خود را در زه کمان خود نهاد تا آرش بمیرد؛ اما ایرانی و ایران بماند. ما به خود می‌بالیم که سیاوش، پاکترین و زیباترین جوان صلح طلبی که برای پرهیز از خشونت و جنگ، ترک پدر نمود و تن به غربت داد و قربانی صلح طلبی شد، از تبار ماست.
ما وارث کورش بزرگ، نخستین حکم‌ران دادگستر و نخستین پادشاه منادی صلح بشریت، هستیم.
نوروز، نشانه و پرچم ماست. سزاوار است که همه، این پرچم را در دل‌های خود به اهتزاز درآوریم.
استعمار، سیصد سال است که با فریب و نیرنگ، تلاش نمود تا در نخستین گام، ما را از ریشه‌های خودمان جدا کند و در گام‌های بعدی زبان و فرهنگ ایران‌شهری ما را روز به روز استحاله نماید و ما را با این شیوه‌های پلشت از افسانه‌ها و اسطوره‌هایمان جدا کند و تا اندازه‌ای به اهداف پلشت خود رسیده است.
اکنون که در بستر فضای مجازی و گروه‌های اجتماعی، ملت‌ها به هم نزدیک شده‌اند، دوران آن رسیده که به ریشه‌ها برگردیم و قله‌های ادب و فرهنگ خود از رودکی و فردوسی و بیهقی تا سنایی و عطار و مولوی و حافظ و سعدی و دیگر افتخارات خود را دریابیم و نهضت بازگشت به اصل و ریشه های ایرانشهری را بیاغازیم.
ما یک ملتی به هم تنیده هستیم از افتخارات ما این است که با وجود تنوع و گوناگونی قومیت‌ها، تاریخ سراغ ندارد در ایران‌شهر، جنگ قومیتی رخ داده باشد.
هزاران سال است در سایه‌ی مکتب شاهنامه‌ی فردوسی، اقوام ایران‌شهری چون زنجیر پولادین به هم پیوسته‌اند. مکتب فردوسی به ما می‌آموزد که انسانِ ایرانی، انسانی خردگرا، میانه رو، صلح طلب، نوع دوست است که میهن خود را آباد، آزاد و شاد می‌خواهد.
نوروز، نماد و نشانه‌ی ایران و کلید در گنج فرهنگ و تمدن ایران‌شهری است. پاسداشت نوروز، پاسداشت فرهنگ انسان مدار ایرانی است.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های انسان‌های موفق برای زندگی در دنیای دیجیتال داشتن «قدرت گزینش» است.
اگر ما مؤلفه‌های فرهنگی و انسانی خود را به درستی و هنری‌ترین شکل به فرزندانمان معرفی نکنیم، آن‌ها نمی‌توانند در بین همه مؤلفه‌های فرهنگیِ متنوع جهان، گزینشی درست، متناسب با فرهنگ و تمدن ایران‌شهری داشته باشد.
بنابر‌این:
نخست، پیشنهاد می‌کنم با همکاری همه‌ی کشورهای حوزه‌ی تمدن ایران‌شهری، پرچمی مشترک با عنوان « پرچم نوروز» طراحی شود و در روزهای جشن نوروز، این پرچم در کنار پرچم ملی کشورها به اهتزاز درآید.
دو دیگر پیشنهاد می‌کنم هر سال پایتخت یکی از کشورهای حوزه‌ی تمدن ایران‌شهری به عنوان «پایتخت نوروز» به جهانیان شناسانده شود و برای حضور علاقه‌مندان و گردشگران به پایتخت نوروز، دولت‌ها، زمینه‌ها و تسهیلات کافی و لازم را فراهم کنند.
برای شناساندن فرهنگ ایران‌شهری و گسترش مفاهیم نوروز به ملت‌های جهان، سزاوار است در پایتخت نوروز، جشنواره‌های جهانی ادبیات و هنر ایران‌شهری و نمایشگاه‌های بزرگ کتاب، در باره‌ی نوروز و فرهنگ ایران‌شهری برگزار گردد.
ایدون باد!

فرزند ایران
علی گودرزیان ع پایدار

| سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 714(چهارشنبه 23 اسفند 1402)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.