امروز : پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 24 شوال 1445
خودکشی پزشک جوان: اصلاح ساختار به جای سرزنش قربانی
برخلاف دیگر خودکشیها که معمولاً در سکوت برگزار میشوند و خانوادهها این درد را در تنهایی خود سوگواری میکنند و اسم از خودکشی قربانی به میان نمیآورند. مرگ بانو پرستو بخشی انعکاس گستردهای داشت؛ زیرا خودکشی یک زن جوان، پزشک متخصص در محیط بیمارستانی در شهری غریب خودکشی کرده بود باعث شد که افکار عمومی و کنشگران مدنی و سازمان نظام پزشکی و جامعهی پزشکان واکنش گستردهای نشان دهند و مسئولان را به پاسخگویی وادارکنند و مسئولیان هم بهخاطر بالارفتن اعتراضات مردمی مجبور به واکنش شوند. گرچه پاسخگویی مسئولان شایسته و شفاف و هماهنگ و به موقع نبود.
لازم به ذکر است در عین حال که خودکشی یک پزشک بهعنوان یک سرمایهی انسانی حتماً دردناکتر است ولی آنچه اهمیت دارد میزان خودکشی و نوع خودکشیهاست که امروزه چنان به یک اپیدمی تبدیل شده که نوجوانان دانشآموز را نیز به کام خود کشیده است و باید این پدیده را بسیار جدی گرفت و این سوال جدی را مطرح کرد که چه زمینهها و علل اجتماعی، سیاسی، سازمانی و اقتصادی در جامعه ما باعث شده که حتا پزشکان و متخصصان نیزکه باید از تابآوری بیشتری نسبت به دیگر اقشار جامعه و از سلامت بیشتری برخوردار باشند چنین آسیبپذیر شده و در معرض خودکشی قرار گرفتهاند.
در این یادداشت کوتاه سعی میشود در سایهی این رخداد به بعضی از عوامل و مشکلات سازمانی و اجتماعی زمینهساز خودکشی در جامعه ما اشاره شود:
۱-در سازمانهای اداری و بورکراتیک ما به اشکال مختلف تبعیض و نارضایتی نسبت به کارکنان و ارباب رجوع وجود دارد. از تبعیضهایی که در قوانین و رویههای ما در سطح ملی وجود دارد و گرووهای قومی و زبانی و جغرافیایی حس بیشتری از تبعیض را نسبت به خود احساس میکنند که بگذریم، در بعضی از مناطق دارای ساخت قبیلهای، این احساس ظلم و تبعیض نیز مضاعف احساس میشود. در ساختار اجتماعی لرستان که فرهنگ قبیلهای حاکم است این فرهنگ قبیلهای خود را به ساختار اداری تحمیل کرده و هرکسی از این نفوذ و سرمایهی اجتماعی قبیلهای برخوردار باشد میتواند از امتیازات بیشتری برخوردار شود و یا از مصونیتهایی بهرهمند گردد. (در جامعهشناسی از دو نوع سرمایهی اجتماعی درونگروهی و برونگروهی یاد میشود و معمولاً سرمایهی اجتماعی درونگروهی بالا مانع عملکرد مطلوب توسعه است.)
چنین فرهنگ سازمانی باعث شده که در هرجایی که انتظار رفتار عادلانه و منصفانه برای گرفتن حقوق خود مثل: تعیین محل خدمت یک پزشک و یا یک معلم و یا یک مستخدم دولت، یا واگدار نمودن مجوزها، یا اجرای عدالت سازمانی، وجود دارد این تبعیضهای دوگانه بیشتر خود را نشان دهد و علاوه بر پارتیبازیهای سیاسی، پارتیبازیهای طایفهای و فرهنگی و باندی وجود داشته باشد و فردی که این نوع موقعیتهای رانتی را نداشته باشد و یا غریبه باشد، معمولاً مورد احجاف بیشتری قرار گرفته و نتواند حق خود را بگیرد و این تبعیضها، احساس محرومیت نسبی در او به شدت افزایش یافته و فرد را آسیبپذیر کرده و دچار مشکل نماید.
۲- علاوه بر این، تحقیقات اجتماعی نشان میدهد که میزان اعتماد نهادی و پنداشت و تصور مردم نسبت به عملکرد مطلوب نهادهای دولتی در ایران پایین است. (پیمایش سرمایهی اجتماعی ایران،۱۳۹۴) به این معنا که نمیتوان از نهادهای دولتی انتظار داشت که عملکرد مطلوب را به جا آورده و یا حق کارمند و یا مراجعه کننده را به صورت منصفانه ادا کنند و یا اگر فردی از سازمانی شکایت و اعتراضی وجود دارد به آسانی بتوان با پیگیری و دادرسی، حق خود را استیفا نمود. در چنین مواقعی افراد بهخاطر بالا بودن هزینهی مالی و روانی و بیثمر بودن نتیجه ترجیح میدهند از شکایت خود صرفنظر نموده و یا با دور زدن قوانین از روشهای غیررسمی مشروع یا غیرمشروع حق خود را بگیرند و این تصور باعث شکلگیری فساد بالایی در سیستم شده و یا آسیبپذیری فرد و احساس ناتوانی او را بیشتر میکند.
۳- بنابراین در شرایطی که سازمانها منصفانه برخورد نمیکنند و حس بیاعتمادی بالایی نیز نسبت به عملکرد نهادهای دولتی وجود دارد همه بار مشکلات و مسئولیت زندگی و کار بر روی دوش فرد و اطرافیان نزدیک او نهاده میشود و او باید به تنهایی تمام مسئولیت زندگی خود را به دوش گیرد. در این شرایط افرادی که دارای تابآوری مناسبی بوده و یا توان حل مسئله را به خوبی داشته و یا از توان سازگاری بالایی با مشکلات برخوردار هستند و دست آخر دارای سرمایهی اجتماعی خانوادگی و قبیلهای و سازمانی بالاتری هستند، کمتر آسیبپذیر بوده و با رخ دادن مشکلات، کمتر در دام خودکشی گرفتار میشوند.
بنابراین هر حادثهای مانند خودکشی این پزشک جوان باید تأثیرات و درسآموختههای جدی برای سازمانهای ما داشته و مدیران بهداشت و سلامت ما را به اصلاح فرایندهای سازمانی و بهداشتی و حتا فرهنگ سازمانی نیز وادارکند. مدیران حوزهي بهداشت و رییس دانشگاه بهداشتی و نظام پزشکی ما تا سطوح بالاتر باید به این نکته بیاندیشند که چه فرایندها و رویههای دارای مشکل بودهاند که باعث شده این فرد خودکشی نماید و تنها به فکر رفع و رجوع حقوقی و قضایی و رسانهای مسئله نباشند.
جدا از مسایل حقوقی که اقتضایات خاص خود را دارد ولی آنچه که باید مسئولان بهداشتی به جد بدان توجه کنند تنها اشاره به مشکلات شخصی قربانی (از دست دادن پدر و مادر یا افسردگی وی و…) و یا سهم بدرفتاری و احجاف مسئولان مستقیم این فرد و یا تبعید این فردکافی نیست بلکه آنچه مهمتر است توجه به زمینه و بستر و علل و فرایندهای سازمانی است که ایجاد تبعیض نموده و در فرد احساس محرومیت نسبی ایجاد میکند؛ بهطوریکه تحمل و تابآوری فرد را چنان کاهش دهند که فرد در مواجهه با مشکلات به آسانی قربانی شود.
با توجه به وجود خودکشیهای مکرر در بین پزشکان دورهی انترن باید از عدم کارآمدی و اثربخشی نهادی در درون وزارتخانه متولی بهداشت و سلامت نیز یاد و این سوال جدی را مطرح کرد که سازمانی که خود باید ناظر سلامت روان و جسم جامعه باشند تا چه حد نسبت به سلامت کارکنان خود حساس هستند و با پایشهای منظم و اقدامات مداخلهای میتوانند باعث جلوگیری از بروز چنین حوادث ناگواری برای سرمایههای انسانی خود در کنار بقیه مردم شوند.
در پایان بهعنوان یک فعال مدنی، باید گفت خواستهی اکید جامعهی مدنی ما از حکمرانان بهویژه مدیران حوزهی سلامت استان، شفافیت و پاسخگویی در ارایهی روایت منصفانه و صادقانهای از این رخداد تاثرانگیز و مسئولیتپذیری نسبت به پذیرش خطای زیر مجموعه و برخورد با مقصران، اصلاح رویهها و فرایندهای سازمانی است که باعث چنین خطاهایی شده تا جایی که دیگر هیچ «پرستویی» قربانی چنین فضایی نشوند و همیشه لرستان میزبان شایسته و اطمینانبخشی برای همهی متخصصان حوزهی سلامت و دیگر حوزهها باشد. چنین باد!
خودکشی پزشک جوان،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.