امروز : پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 24 شوال 1445
فرصتی برای زیستن
ترویج کشاورزی، بیتردید با کشاورزان و بهرهبرداران معنا و هویت مییابد. از سویی با توجه به روند فزاینده حضور و نقش آفرینی فناوریهای گوناگون و شیوههای روزآمد بهرهبرداری از منابع کشاورزی و غیرکشاورزی، ضرورت و بایستگی توجه به کارکردها و جایگاه ترویج و مروجان بیش از گذشته و ژرفتر احساس میشود. نقش و کارکردهای ترویج به معنای واقعی تا آنجاست که گویا بیحضور مؤثر آن، سهم و وجود غالب دستاوردهای علمی، فنی و فناورانه بشری میتوانست در منزل آغازین خود ایستا و فروکاسته بماند و چه بسا دچار زوال و فراموشی شوند. ضرورت رسانش فراز و فرودهای ترویج کشاورزی و پندآموزی از راهها و راهکارهای طی شده و گشایش افقهای تازه ما را بر آن داشته است تا با یکی از پیشکسوتان خوشنام، علاقهمند، سرد وگرم چشیده روزگاران، فرهیختهای آدابدان در حوزهی ترویج در ایران به ویژه لرستان، بنا بر منزلت و حرمت اندیشهورزان و پیشکسوتان و قداست ذاتی فکر، دانایی و تجربه، دامن سخن بگشاییم. بیهیچ گزافهگویی و بنا به تعهد قلم و برپایه دریافتهای اخلاقی و وجدانی و سالها تلاش پیوسته، شایستهاست به جای عنوانهای معمول و جاری دکتر و مهندس، (استاد حسین خدیش را پدر ترویج کشاورزی لرستان) بدانیم. باشد تا از هم سخنی با وی توشهای برگیریم و اندوختهای فراهم آوریم. امید آنکه، در این سفر معنوی توانسته باشیم گوشههایی از تلاشهای وی و همکارانشان در پهنههای گسترده و دشوار توسعهي منابع انسانی و بیان نادانستهها و ناشناختههای ترویج کشاورزی را بازنموده و راهی تازه پیش چشم آخربین و ریزنگر شما گرانمایگان، گشوده باشیم. به قول خواجه اهل راز حافظ شیراز:
همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس
که دراز است ره منزل و ما نوسفریم
*لطفا در خصوص تحصیلات، مسئولیتها و مشاغل و فعالیتهای غیرموظف و همچنین علائقی که منجر به ورود و ماندگاری شما در بخش ترویج کشاورزی شده بفرمایید؟
-بنده حسین خدیش متولد سال ۱۳۳۰ در شهر خرمآباد و مدرک لیسانس کشاورزی در رشتهی دامپروری از دانشگاه ارومیه (رضائیه سابق)، دانشکدهي کشاورزی و دامپروری در سال ۱۳۵۴ هستم و مدت ۳۰ سال در بخش ترویج کشاورزی فعالیت داشتهام و در سمتهای کارشناس مسئول ترویج، رییس ادارهی ترویج، مدیر ترویج استان فعالیت نمودهام و دارای پایه لیسانس و مدرک معادل ارشد هستم.
از سالهای دور در بخش ترویج همکاری داشتهام، نخستین روزهای فعالیت خود را در شهرستانهای ازنا و الیگودرز آغاز کردم و از کارشناسی تا مدیر هماهنگی ترویج استان ادامه دادم. پس از بازنشستگی از سال ۱۳۹۴ به بعد در دفتر اتاق بازرگانی مستقر و دعوت به کار شدهام و به عنوان مسئول دفتر مطالعات آب کشاورزی و عضو کمیسیون اتاق بازرگانی استان لرستان فعالیت دارم. از مشاغل غیرموظفی که تاکنون فعالیت داشتهام می توان به نمایندهي دفتر فائو در وزارت کشاورزی سابق در استان لرستان اشاره کرد و دارای تألیفات متعدد از جمله نشریات ترویجی در زمینهي زراعی و اموزشی در بخش کشاورزی هستم. همچنین در طول دوران خدمتم، بیش از ۳۵۰ ساعت دورهي آموزشی در خارج از کشور و کشورهایی نظیر: آلمان، مجارستان، تایلند، ترکیه و مرکز بین المللی ایکاردا در سوریه و همچنین دورهي مؤسسه بینالمللی ICARDA وابسته به FAO را با موفقیت سپری نموده ام. چون به مکتب آموزش علاقه مند شدم تا روز و ساعت پایانی در خدمت بخش آموزش و ترویج کشاورزی استان و کشور بوده ام. همچنین در یک برههی زمانی در مرکز تحقیقات کشاورزی به عنوان مأمور به خدمت مشغول کار بودهام.
*چرا رشتهی کشاورزی را انتخاب کردید؟ علاقه بود یا چیزی دیگر؟
-در آن زمان پزشکی و رشتهی دندانپزشکی خیلی چشمگیر نبود و در شرایط کنکور سراسری سال ۱۳۵۰ رشتهی کشاورزی بسیار اهمیت داشت. در آن مقطع زمانی اگر به رشته کشاورزی علاقمند بودید باید اولویت اول شما می بود و پزشکی و دندانپزشکی اولویت بعدی بودند و امتیاز ویژه ای برای رشته کشاورزی قائل بودند. لذا اول رشته کشاورزی را انتخاب کردم و سپس دندانپزشکی تهران که قبول هم شدم. در دوره تحصیل کارشناسی خود دروس مربوط به ترویج آشنا شدم، در آن زمان رئیس دانشکده کشاورزی ارومیه زنده یاد آقای دکتر جواد راثی و در واقع از نخستین کارشناسان ترویجی بودند. در واقع ترویج در ایران از دهه ۱۳۳۰ شروع شد و دکتر راثی از نخستین افرادی بودند که دروس ترویج را تدریس می کردند، وی ترویج را از طریق سازمان UNDP از انگلستان به ایران آورد. دلایل علاقمندی بنده به ترویج به دوران خدمت سربازی برمی گردد که به عنوان سپاهی ترویج و ابادانی از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ در اداره ترویج کشاورزی خدمت می کردم و در آنجا با نظام ترویج کشاورزی آشنا و علاقمند شدم.
آن زمان به این رشته علاقمند بودم و فرصتهای استخدام فراوانی وجود داشت و هرجایی می خواستی می رفتی برای استخدام، به خاطر همین ترویج کشاورزی را انتخاب کردم و علاوه بر خدمت سربازی که در بخش ترویج فعال بودم تا پایان سی سال خدمت در بخش ترویج بودم. ایتدا در مناطق به عنوان کارشناس و بعد در استان در مسئولیت ترویج خدمت کردم.
*آیا در نهادها و انجمنهای مربوط به ترویج عضویت دارید؟
بله و با دوستان و همکارانم هنوز در ارتباط هستم.
*چه اهدافی برای توسعه ترویج و آموزش کشاورزی مدنظر دارید؟
زمانی می توان با بهره گیری از آب، خاک، سرمایه و تکنولوژی و نیروی انسانی به بهره وری اقتصادی رسید که دانش کشاورزی را به معنای واقعی، مسلط و به خوبی آموخته باشیم.
*میزان تحقق در بخش ترویج و آموزش کشاورزی را چه گونه ارزیابی میفرمایید؟
میزان تحقق را باید در مقایسه با عملکرد اولیه و ثانویه ملاحظه نمود.
*مشکلات و چالشهای پیش روی ترویج و بخش آموزش کشاورزی را عنوان بفرمایید.
بهطور کلی مشکلات در بخش ترویج کشاورزی عبارتند از: ۱-کمبود افراد تحصیلکرده مجرب در این رشته، ۲-عدم تخصیص کافی و لازم اعتبارات به بخش ترویج و آموزش، ۳-کمبها بودن دانش کشاورزی نزد مخاطبان بیسواد و کمسواد، لذا بایستی کارشناسان و تکنیسینها اصول و رهیافتهای ترویج کشاورزی را سرلوحه کار خود قرار دهند.
*حداقل پنج مورد از مهمترین اقدامات خود در بخش ترویج را ذکر بفرمایید.
۱- آموزش کارشناسان ترویج و تکنیسینهای ترویج در دورههای آموزشی حین خدمت در مراکز آموزشی کشور مانند برنامههای اجراشده با همکاری استادان مطرح دانشکدههای کشاورزی اهواز، تهران و… ۲-همکاری مستمر با بخش های تحقیقات کشاورزی
۳-همکاری پیوسته با بخشهای اجرایی اداره کل کشاورزی، سازمان جهاد کشاورزی و دیگر ادارههای وابسته استانی
۴-همکاریهای ترویجی منطقهای تحت عنوان استانهای همجوار
۵-آموزش مددکاران ترویجی به عنوان همکار مروجان و کارشناسان ترویجی
۶-همکاری با دانشکدههای کشاورزی مانند دانشکده کشاورزی شهید چمران اهواز
۷-انتخاب کارشناسان و تکنیسینهای ترویجی فعال و نمونه و اعزام به دورههای داخل و خارج از کشور
۸-اعزام کشاورزان پیشرو به سفرهای علمی آموزشی داخل و خارج از کشور
*مهمترین معضلات و چالشهای بخش ترویج کشاورزی از دیدگاه شما چیست؟
-متاسفانه بهرغم تلاش فراوان، هنوز تعدادی از واحدهای تحقیقاتی و اجرائی هماهنگ با ترویج و آموزش کشاورزی نیستند.
چه طرحهایی را در بخش ترویج اجرا کرده اید یا چه طرحهایی را در دست اجرا دارید؟
-همکاری مستمر با بخش اجرا و تحقیقات کشاورزی در قالب اجرای طرحهای تحقیقی ترویجی بسیار موفقیتآمیز بود و این طرحها در مرحله پایانی طرح (C test) با همکاری ترویج و مددکاران ترویجی در مزرعه مددکاران با نظارت فعالانه و پیوسته کارشناسان تحقیق و ترویج در حوزهی مراکز خدمات کشاورزی اجرا میشدند.
*چه چالشهایی در بخش ترویج کشاورزی خاستگاه درونسازمانی و چه چالشهایی خاستگاه برونسازمانی دارند؟
-بخشی از مشکلات ترویج برونسازمانی است نظیر: استفاده از نیروهای ترویجی، امکانات و اعتبارات ترویجی در بخش غیرترویج. ولی مشکلات اصلی به این باز میگردد که کارکنان ترویج کشاورزی همگی آموزشهای تخصصی را طی نکردهاند و این مشکل در شهرستانها و مراکز خدمات کشاورزی شدت بیشتری دارد.
در ترویج زمانی که از تولید صحبت میکنیم از آب، سرمایه و نیروی انسانی صحبت میشود، چنانچه نیروی انسانی آموزش دیده باشند از آب و زمین بهرهوری بالاتری به دست میآید. چنانچه آب و زمین دست نیروی آموزش ندیده باشد تمام منابع هرز میرود، اینجاست که علم ترویج وارد عمل میشود و در واقع ترویج همان عملی کردن علم است. بنده معتقدم در کشورهای توسعهیافته تحقیقات در بخش خصوصی کشاورزی انجام میشود و تمام افرادی که در تولید نقش دارند افراد تحصیلکرده و باسواد و کاربلد هستند. اگر اعتقاد داشته باشیم باید علم را در بین بهرهبرداران رواج دهیم، خیلی از جاها بهرهبرداران امکانات را دارند ولی علم و مهارتهای لازم را جهت بهرهبرداری ندارند، لذا تمام سرمایهها بایستی در جهت تولید واقعی به کار گرفته شوند. بنابراین قبل از اینکه کاملاً به ترویج توجه شود باید نگاهی به وضعیت تحقیقات داشته باشیم. باید تحقیقات بر اساس یک نیروی کارآمد آموزش دیده فنی و غیردولتی داشته باشیم و اطلاعات دقیق در خصوص هر محصول، زراعت، باغبانی، دام یا شیلات و یا همه مؤلفههای کشاورزی را داشته باشیم. زمانی تحقیقات معنیدار است که تحقیق دارای ارتباط معنیداری با ترویج باشد و محقق باید در کنار کارشناس و کشاورز باشد. در آن نظام، محقق را با مزرعه آشنا میکردند و در مزرعه علتیابی و استعدادیابی توسط محقق در مزرعه انجام میشد و علتها و استعدادهای هر منطقه را باید محقق جمعآوری کند. یک سری تحقیقات باید محلی یا ماکرو کلیمایی و در سطح منطقه باشد و نباید ملی باشد. نیلز رولینگ (استاد دانشگاه هلند): شما در دیدگاهی روستا را نگاه میکنید که به صورت جعبه جدا در نظر گرفته شود که هر کدام واحد اقتصادی جداگانهای است که تفاوت معناداری با واحد همسایه خود دارد. زیرا ممکن است یک بهرهبردار یک جفت گاو داشته باشد و واحد بغلی یک جفت گوسفند و دارای نظام مالکیتی شبیه به هم نباشند. نیروهای ترویجی باید ریز شوند در یک روستا و همانند یک پزشک حاذق برای هر منطقه یا مشکل یک نسخه بومی و ویژه آن محل بپیچد.
در روستا یک سری از مشکلات وجود دارد که توسط مروج پاسخگویی و برآورده میشوند زمانی که مروج به روستا میرود به بهرهبرداران جواب میدهد و راهنمایی میکند و یک سری مشکلات برای خود مروج نا آشنا است، بنابراین مروج وظیفه دارد آنها را به تحقیقات منتقل کند. مشکلات در هر زیر بخش به بخش آب و خاک، ماشینآلات، زراعت، کاشت، داشت و برداشت وجود دارد. مرحله مقدماتی طرح (A تست) و مرحله در حال گسترش طرح (B تست) در ابتدا توسط محقق در مرکز تحقیقات برای مثال: در خصوص توصیه واریته جدید یا غیره… انجام شده و مرحله انتقال دانش (C تست) است و به شناسایی کشاورز و رهبران فنی، مددکاران ترویجی با همکاری آنها اجرا میشود و نتایج بررسی میشود و در صورت داشتن مطلوبیت به سایر کشاورزان در قالب کلاس، کارگاه آموزشی، مزرعه نمایشی، نمایشگاه روستایی و …به صورت یافتههای ترویجی انتقال داده میشود. در برنامهها بایستی به خرده اقلیمها توجه شود. راهکار این است که کارشناسان باید به شکل مروج و کارشناسان ترویج نگاه شود. در ترویج نیروی آموزش دیده وجود ندارد. کشاورز پیشرو کسی است که کاشت، برداشت و آبیاری به موقع، تقویت خاک به موقع انجام میدهد و در فصول مختلف کارش را درست انجام میدهد. علت پیشرو بودن کشاورزان پیشرو بایستی بررسی شود. این یعنی عملی کردن علم کشاورزی برای ترویج.
*آیا بخش ترویج کشاورزی در ایران و لرستان محور توسعه است؟ آینده بخش ترویج را چگونه پیش بینی می کنید؟ آیا می تواند محور توسعه باشد؟
چنانچه دولت تصدیگری را رها و تولیگری را سرلوحهی کار قرار دهد باید به توسعهی کشاورزی و آیندهی آن امیدوار بود ترویج کشاورزی خود میتواند واسطهی این توسعه باشد.
*برای بهبود وضعیت ترویج کشاورزی چه پیشنهادی دارید ؟
-آموزش تخصصی در زمینهی ترویج کشاورزی و رهایی از تصدیگری دولتی.
*بخش ترویج نیازمند چه اختیاراتی است؟ نیازهای آن را ذکر بفرمایید ؟
-بخش ترویج در همهی زمینههای فعالیت دیده و بدان توجه شود و ارتباط پیوسته و هدفمند با بخش تحقیقات منسجم و محور کار باشد.
*اگر بخواهید یک شعار، جمله یا عبارت کوتاه برای گفتمان سازی بیان کنید که مشکل فعلی بخش ترویج کشاورزی و یا حرکت آینده به سوی وضعیت مناسب بخش باشد، چه میگویید؟
-ترویج کشاورزی یعنی عملی نمودن علم کشاورزی، تا زمانی که این شعار محور نیست باید به انتظار موفقیت نشست.
*تحول در بخش ترویج کشاورزی نیازمند چه مؤلفههایی است؟
-شناخت جامع و دقیق از جامعه هدف
-تربیت نیروی آموزش دیده منطبق با اهداف تدوین شده بخش
-اعتبارات لازم به منظور اجرای برنامه های آموزشی
-ارزیابی برنامه ها بعد از اجرای آنها
-اصلاح و سازگاری روشهای ترویجی منطبق با اصل بومیسازی
-توجه به نظامهای کشاورزی در هر منطقه
-اعمال نظام ارزیابی در خصوص افراد موفق و ناموفق
*آیا امکان رقابتی کردن و اقتصادی کردن بخش ترویج کشاورزی وجود دارد؟
ما میتوانیم معیارهای فرهنگی را به معیارهای کمی و سنجش پذیر و ریاضی تبدیل کنیم و ترویج را اقتصادی کنیم.
*بخش ترویج کشاورزی چه ظرفیتهای دارد که باید مورد توجه قرار بگیرند؟
-امروزه کشاورزی با وضعیت موجود چنانچه عملکرد مناسب داشته باشد کاملاً اقتصادی است، البته در کل بخش کشاورزی در قیاس با بخش صنعت و خدمات با توجه به مهارتها و پشتیبانیهایی که از آنها میشود فعلا قابل رقابت نیست.
*بخش ترویج کشاورزی نیازمند همکاری و هماهنگی کدام بخشهاست؟ برای رفع مشکلات همکاری چه پیشنهادی دارید؟
-متأسفانه کم و بیش بخشها دارند به صورت جزیرهای عمل میکنند برای تقویت نظام ترویج کشاورزی همه اعتبارات به اسم ترویج در بخشهای دیگر هزینه میشود در قالب یک اعتبار سرجمع (گلوبال) در خدمت برنامههای ترویجی باید باشد البته نه این برنامههای بخشنامهای و دستوری و نسخه از بالابه پایین…..
*اگر شما مختار بودید در بخش ترویج یک وظیفه را انجام دهید، چه موضوعی را انتخاب میکردید؟
-زمانی تولید کنندگان از ترویج کشاورزی استقبال میکنند که با استفاده از امکانات خودشان و در حد توان و نیروی ادراک خودشان آنان را توانمند نمایند و به نوعی به درآمدشان بیفزایند و تاثیر ترویج را در زندگی خود حس نمایند این محور کاری، پیشنهاد بنده است. ترویج لوکس برای کشاورزان فقیر و سنت گرا، دردشان را دوا نمیکند.
ترویج کشاورزی، صرفاً ترویج دولتی نیست، بلکه بهرهبرداران خٌرد (کوچک) را باید با روشهای مؤثر توانمند نمود که خودشان روشهای آموزش دیده را دنبال نمایند به عبارتی در مراحل بعد آنها به شما مراجعه و نه همواره شما به دنبال آنان باشید.
*از نظر محتوا و ظرفیتهای آموزشی چه مباحثی باید در بخش ترویج کشاورزی گنجانده شود که هماکنون موجود نیست ؟
-واقعیت این است که ما باید طیف مخاطبان خود را بهخوبی بشناسیم و براساس نیاز هر گروه شامل بیسواد، کمسواد و باسواد نسخههای تاثیر تجویز کنیم بنابراین شیوههای آموزشی را برای گروه طراحی و اجرا نماییم، لذا به نیروهای آموزش دیده و ماهر نیاز داریم که مهارت را در مخاطبان خود ارتقا دهند.
چه تجاربی از شرکت در دوره های آموزشی خارج از کشورکسب نموده اید؟
-در دورهی ارتقای سطح مهارتهای جوانان روستایی در مونیخ آلمان که در سال ۱۳۷۶ برگزار شد، از کشورهای مختلف از فقیر تا غنی در دوره مذکور شرکت کردند و یکی از نتایج قابل توجه ساماندهی افراد از کشورهای مختلف در قالب گروههای کاری و ایجاد شرایط برای حل مسائل در گروههای مختلف و ارائه راهکار توسط گروههای مختلف بود. این دوره شرایطی را برای افراد شرکت کننده از کشورهای مختلف فراهم نمود و امکان سنجش برنامهها با نظامهای اقتصادی مختلف به بحث گذاشته شد تا در نهایت به نتیجه نهایی برسند.
همچنین تجربه حضور در کشور آلمان برای دوره آموزشی توسط بخش توسعه و آموزش سازمان ملل متحد (UNDP) در سال ۱۹۹۷ با عنوان برنامه ارتقا سطح مهارت جوانان در گروه انگلیسی زبان سازمان ملل با حضور کشورهای مختلف، نمایندگان سازمان ملل در مرکز آموزش هرشینگ در مونیخ واقع در ایالت باواریای آلمان برگزار شد. در یکی از پروژهها از گروههای حاضر خواسته شد در جهت آموزش و کمک به روستاییان پروژهای بنویسند. از جمله کارهای دیگری که در این دوره انجام شد: طرح عمران ایجاد مراکز آموزش روستائیان را نوشتیم و بعد طرح سازمان خیریه و بعد حمایت های دولتی زیرا بسیاری از کشورهای حاضر در دوره آلمان فقیر بودند و سازمانهای بینالمللی پیش قدم می شوند برای حل مسائل ترویجی و توسعه بخش کشاورزی در کشورهای توسعهیافته اصلا وارد نمیشوند. آنها در طرحهای بزرگ و تاسیسات زیربنایی را سرمایهگذاری میکنند ولی در مزرعه کاری ندارد و وام کمبهره میدهند.
*سیاستهای که الآن در بخش ترویج وجود دارند که نیازمند پیگیری هستند؟
-روشهای آموزشی که اکنون در ترویج کشاورزی اعمال میشوند در یک نگاه کلی همگی به عنوان متدولوژی آموزشی نورد نیازهستند اما هنگامی موثرند که مخاطبان بخش به آنها باور داشته و در مزرعه خود تجربه نمایند.
*آینده بخش ترویج را چگونه میبینید؟
-به نظرم نام وزارت جهاد کشاورزی باید نسبت به کاستن از تصدیگری به وظایف تولیگری توسعه داده و به بخشهای تحقیقات و ترویج و اموزش کشاورزی بیشتر از این بها دهد.
*مهمترین راهکارهای توسعه بخش ترویج کشاورزی چیست؟
-مهمترین راهکار کارکنان اموزش دیده و با تجربه؛ طراحی برنامهها بر اساس نیازهای خرده اقلیمها و بافت کشاورزی هر منطقه و طبقهبندی کشاورزان است.
*اگر شما بخواهید توصیهای برای توسعهی در بخش کشاورزی داشته باشید چه موضوعی را انتخاب میکردید؟ بخش خصوصی چه نقشی میتواند ایفا کند؟
-زمینهی ترویج خصوصی با توجه به بافت کشاورزی سنتی و افرادی که در این زمینه فعالند، فعلا جایگاهی ندارد و ترویج خصوصی را باید در بین تعداد معدودی کشاورزان با سواد و دارای قدرت مالی جستوجو نمود.
*فعالیتهای ترویجی پیش و پس از انقلاب اسلامی چه سیاستهایی را دنبال میکردند؟
-قبل از انقلاب، نظام دسترسی به ظرفیتهای ترویجی از بالا به پایین بود. پیش از انقلاب یکی از سیاستهایی که وجود داشت یکی کردن بافت کشاورزی بود و ایجاد سیستم یکپارچه توسط شرکتهای سهامی زراعی انجام میشد. با تشکیل شرکتهای سهامی زراعی، اراضی تکه تکه کنار هم و با یک سامانهی مدیریت یکپارچه ایجاد شدند. در آن سیستم خانههای روستایی را در اراضی با کاربری غیر زراعی، خانههای استاندارد با تجهیزات لازم میساختند. برای مثال در ازنا، شیروان و الیگودرز نمونهی این فعالیت صورت گرفت. در آن سالها توسعهی مکانیزاسیون و افزایش بهرهوری را اعمال میکردند. در کنار آنها در بخش دهستانها و مجموعه چند تا روستا خانههای ترویج را دایر نمودیم . ایجاد خانههای ترویج در دههی ۱۳۴۰ در مراکز دهستان و روستاها یک مروج یا دو مروج در خانههای ترویج مستقر بودند و در بعضی جاها ترویج خانه داری وجود داشت. در خانههای ترویج مکانهایی برای استراحت مروجانی که نمیتوانستند به شهر برگزدند وجود داشت. خانههای ترویج از طریق اعتبارات دولتی و بخشی از اعتبارات UNDP و بخش توسعهی سازمان ملل که به کشورهای در حال توسعه کمک میکردند، ایجاد میشدند. در کشور تایلند هم مشابه خانههای ترویج وجود داشت. در خانههای ترویج اتاقی برای کلاس درس وجود داشت و یک طبقه بودند و اتاقی هم برای استراحت مروجانی که نمیتوانستند به شهر برای اقامت برگردند. در تایلند نیز مراکز ترویج یا خانههای ترویج دوطبقه را ایجاد کردند و طبقه بالا محل زندگی مروج و طبقهي پایین محل زندگی و کار و همچنین کود، بذر و سم هم در آنجا بود. بیشتر نظام آموزشی خدمات دولتی به کشاورزان ارائه داد و خرید نهادهها به عهدهی کشاورز بود و خیلی از نهادهها دولتی بود و با قیمت دولتی در اختیار کشاورزان قرار میگرفت. این روند تا سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۱ همچنان ادامه داشت و تا پس از انقلاب مراکز ترویجی و شرکتهای سهامی زراعی جمع شدند و کشاورزان اراضی خود را پس گرفتند.
خانههای ترویج ۲ کار عمده انجام میدادند: ۱- آموزش روستاییان هم به صورت رسمی و هم در سر مزرعه ۲- احداث مزارع نمایشی و ترویجی و بازدید کشاورزان از مناطق دیگر هم صورت میپذیرفت. ۲ کار عمده هم اضافه شد و هم مرکز خدمات، ۲ تا نمایشگاه کشاورزی، نمونه محصولات اعم از زراعی، دامی و کشاورزی و معرفی مددکاران ترویجی بود و مزارع نمایشی و فنی و ترویجی را با کمک آنها انجام میشد. بازدیدهای خارج استانی و خارج از کشور هم نظیر ترکیه و ارمنستان هم داشتیم.
کشاورزان پیشرو خودشان دوره بازدید از کشورهای اروپایی را داشتند و به شکل گروهی کشاورزان را برای نمایشگاه بینالمللی ترکیه چند بار اعزام کردند و هزینهها را کشاورزان پرداختند و از بعضی یارانهها استفاده میکردند. با ایجاد مراکز خدمات کشاورزی در سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۱ فعالیتهای خانه ترویج با مراکز خدمات کشاورزی ادغام شد. مراکز ترویج در روستاها و سایر ادارات نمایندگی در روستا و بخش نداشتند به خانههای ترویج مراجعه میکردند. سازمانهای تعاون روستایی هم گاهی در کنار هم و در کنار خانههای ترویج قرار میگرفتند و مواد خوراکی و نهادهای توزیع میکردند. خیلی از روستاییان عضو تعاونیهای مصرف و روستایی بودند. مهندس هجری دانشآموختهی بروجرد بودند. وی با کارهای ترویجی کارسازش جنبههای مثبتی با کشاورزان پیدا کرده بودند. گوش به فرمان وی بودند و زمانی که نهادهها و بذر جدید میآمد و باغات با اصول علمی احداث میشدند و حتا اگر قطعات کوچک بودند مروج میآمد درختان به صورت ردیفی با فاصله معقول و منطقی کاشته میشد. بعضی از مروجان آموزش مرغداری و آموزش دستگاههای جوجه کشی را میدادند تا به اقتصاد روستایی کمک کنند. اصولا تحقق آموزشی یک شبه حاصل نمیشود بخصوص در زمینه آموزش روستاییان به طور مثال: کشاورزان را بر اساس سن و سواد به ۳ دسته تقسیم میکردند. ۱- کشاورزان بی سواد-۲کشاورزان کم سواد و ۳-کشاورزان باسواد
تعداد کشاورزان کمسواد و بیسواد که بیشینهی جمعیت را تشکیل میدادند و آموزش در این قشر از انسانها به این دلیل این که دیرپذیر بودند اصولا زمانبَر است. آمارها نشان میدهد آموزشهای انفرادی از همه بیشتر بوده و از انواع آموزشهای سخت است. آموزش انفرادی نسبت به گروهی و جمعی سختتر است. آموزشهای انفرادی اصولا وقتگیر، هزینه بر است و به اعتبارات بیشتری نیاز دارد. در اثر آموزش است که به تغییر رفتار پایدار منجر میشود. آمار آموزشهای انفرادی هم اکنون هم زیاد است. بنابراین تغییر رفتار باید مشاهده شود.
همیشه سوال بزرگی که پیش روی مروجان قرار دارد این است که چون اندازهگیری بهرهوری در ترویج دشوار است. آموزشهای فنی را چطور میتوان به صورت متریک و عددی تبدیل نمود. وقتی اطلاعات دقیق و محیطی را داشته باشیم و فرصت برقراری تماس با تولیدکننده را داشته باشیم. در دوره ارتقای سطح مهارت جوانان روستایی در آلمان از کشورهای فقیر تا غنی در مجموع از ۱۵۰ تا ۱۶۰ نفر از کشورهای مختلف جمع شدند. در دوره یاد شده هر کدام از کشورها قسمت به قسمت متفاوت داشتند. کشورهای در حال توسعه، کشورهای پیشرفته و صنعتی و کشورهای توسعه نیافته و در ابتدا به دنبال پیداکردن زبان مشترک یا مشکل مشترک هستند. افراد در ۳ گروه فرانسه زبان، آلمانی زبان و انگلیسی زبان دسته بندی شدند. تعداد زیادی بودیم و استادی که وجود داشت چون همه با هم بیگانه بودیم و با هم تفاوت فکری، اقتصادی داشتیم به دنبال زبان مشترک در برنامه بودیم و زبان مشترک صبح به خیر بود و از راه وجه مشترک و کلمه دوبخشی بود که در همه کشورها این حالت وجود داشته است. زبان مشترک هنوز نتوانستهایم به آن برسیم و در منطقهای که هستیم مشکلیابی کنیم. برای مثال: کم بودن عملکرد یک محصول یه چیز است و رعایت تاریخ کشت محصول دیگری کسانی که مخاطب بودند شناسایی شدند. لذا افرادی که هنوز نحوه آمادهسازی زمین را بدانند همچنین نحوهی کاشت، آبیاری و دردهای مشترک را در کشاورزان شناسایی شدند. البته حتا ممکن است این کار چند سال طول بکشد. برای نمونه: برای محصول گندم چندین عامل را باید رعایت کنند و برای آموزش برنامهریزی شود و فوری جواب دهند. همچنین بهطور کلی باید توجه داشت ترویج به عنوان یک مکتب آموزشی است، لذا بایستی نسخه باید با توان، ظرفیت ها و نیازهای مخاطب پیچیده شود.
*بهنظر شما در چه زمانی ترویج موفقتر بوده است؟ از تجارب موفقیت آمیز دوران خدمت خود بفرمایید؟
-فلسفهی اصلی ترویج این است که هر چه از سمت شهر به کوه و دامنه و دشت میرویم میزان نوآوری و پذیرش مخاطب کاهش مییابد. بیشتر کارها در دشتها انجام میشود و زمانی که به کوهپایهها میرسیم آموزشها واقعی میشود و تغییرات و نوآوری تقریبا به صفر میرسد. برای مثال کشاورزی که در کوهپایه با تراکتور کار میکند و زمین را شخم میزند خاک را از بین میبرد و منجر به تشدید فرسایش خاک میشود و زندگی خود را نابود میکند. بنابراین در کوهپایهها توصیه به کشت نمیشود توصیه به دامپروری میشود. در زمینهای با شیب بالای ده درصد به دلیل احتمال فرسایش، نیازی به کشاورزی نیست. میتوان باغ کاشت برای تثبیت خاک، در دشت و کوهپایه و دهستان کارهای زیادی انجام ندادهایم و سالیان سال طول میکشد تا رفتار بهرهبرداران اصلاح و رفتارهای علمیتر از خود نشان دهند.
در زمان انقلاب فرهنگی استادان دانشگاه رامین اهواز (ملاثانی) از گروه زراعی و دامی دعوت شدند و کار آموزش و توزیع اطلاعیه و بروشور آموزشی را انجام می دادند و اینگونه با ترویج همکاری می نمودند.
از دیگر فعالیتهای موفق آن سالها میتوان به بستن قرارداد با دانشگاه رامین اشاره کرد که در آن زمان اساتیدی چون دکتر آجیلی، آسودار و برادران که آن دانشگاه آموزش دنباله بند و آموزش کشاورزان را انجام میدادند و کارشناسان و مروجان را برای سپری نمودن دورهي آموزشی به رامین اهواز اعزام میکردیم و پس از طی دوره گواهی اخذ میکردند. مرکز آموزش بروجرد از اساتید بومی و غیربومی قراردادی و غیرقراردادی که فرقی نمیکرد برای تمام آموزشها استفاده میشد. یا از جمله فعالیتهای ترویجی که در زمان همکاری در بخش ترویج انجام شدند، سیاست تغییر (رفرم) یکسری نظامهای زراعی در جنوب و جنوب غربی استان لرستان بود که شن و ماسه حذف شدند این امر اغلب برای زودرس کردن محصولات انجام می شد.
اگر بتوانیم در ترویج کشاورزی ریز شویم و مسائل را شناسایی کنیم و در سویا، جو و چغندر و سایر محصولات مشکلات را بررسی کنیم. در سال ۱۳۸۰ الی ۱۳۸۱ طویلههای غیربهداشتی در سطح شهرستان خرمآباد، نورآباد و الشتر طی اجرای طرحی با همکاری ژاپن و مبلغ ناچیزی صورت پذیرفت. مبلغی حدود ۳۰ تا ۴۰ میلیون بود و ۱۳ تا طویله قدیمی مربوط به زنان سرپرست خانوار را انتخاب نمودیم و با کمک آقای طاهری مقدم (رییس قبلی و مدیر جهاد کشاورزی وقت الشتر) آقای مهندس ناصر نجیب زاده (معاونت امور دام) ۱۳ طویله انتخاب شدند و هر کدام ۳ میلیون تومان به شرطی که خودشان هم مشارکت کنند و این گونه طویلههای سوت و کور و غیربهداشتی تبدیل به طویلههای مدرن شد که با سیمان و تیرآهن و سازههای جدید مجهز شدند و این ۱۳ تا طویله همچنان در الشتر وجود دارند. خیلی جالب است که اثربخشی کار در نهایت نشان داده شد و سفیر ژاپن از نزدیک از این طرح موفق بازدید نمودند و دامداران دیگری که طویلههای مشابه داشتند تقاضای وام برای اجرای مشابه داشتند. لذا این یک کار ترویجی است و چون اثربخشی کار دیده شده نمونه کار ترویجی و یکی از افتخارات آن مقطع زمانی بوده است.
باید توجه داشت زمانی میتوانیم آموزش بدهیم که خودمان آموزشها و مهارت های لازم را به نحو مناسب گذرانده باشیم، لازم است نیروهای خودمان در ابتدا آموزش دیده باشند و بعد بدانند که آموزش ها را چه گونه انتقال دهند. کارشناسان موضوعی مثل: باغبانی جوری باید آموزش و تعلیم ببینند که خود را کارشناس ترویج بدانند. باید بدانند که مشکلات را چگونه برنامهریزی کنند و نحوهي مبارزهي زمستانه با عوامل خسارتزای گیاهی و خاکورزی را بدانند. بنابراین کارشناسان موضوعی در قالب هر رشته و تخصصی که هستند باید خود را کارشناس ترویج بدانند.
در برنامهریزی ترویجی به فناوری آموزشی و ارزشیابی باید توجه شود، درخصوص فناوری آموزشی و ترویجی باید متذکر شد فقط مربوط به کلاس و فضای آموزشی نیست، بازدید و نمایشگاه و روز مزرعه و …را هم در بر میگیرد و به عبارتی تکنولوژی، تلفیقی از رسانه و روش آموزشی است.
همچنین یک ارزشیابی خوب نشانهی یک برنامهریزی خوب است و یک برنامهریزی خوب متأثر از عوامل مؤثر اعم از نیروی انسانی و امکانات برای برنامهریزی است و موفقیت نتیجهی یک امر تصادفی نیست بلکه نتیجهی هوشمندی در یافتن مسائل و تلاش برای حل آنهاست.
تمام فعالیتهای تولیدی در بخش کشاورزی اعم از زراعی، باغی، دامی، شیلات، آب و خاک، تکنولوژی، مکانیزاسیون، هواشناسی و ارتباط با کشاورزی است. اگر سرلوحهي تغییر و توسعه، آموزش باشد و بر اساس آنها برنامهریزی شود موفق هستیم چه در مزارع بزرگ و چه در مزارع کوچک؛ اما اگر بر اساس این برنامه پیش برویم موفق هستیم اگر بهصورت ساکن و باری به هر جهت باشد به هیچکدام نمیرسیم.
ترویج در صورتی مؤثر و آموزشها اثربخش خواهد بود که دولت و مردم با هم همکاری کنند و این اقدام زمانی مؤثر است که فقط جنبهی صرف هزینهي دولتی نباشد و فقط مردم مشاهده کنند در آن صورت نتیجه چندانی ندارد مشارکت مردمی در برنامههای آموزش بایستی مدنظر قرار گیرد بعد اثربخشی برنامهها سنجیده شود. بهطور مثال در کشور تایلند نمونه مراکز خدمات تایلند بخشی از اجرای برنامهها با کمک مردم و هزینه مردم بوده است. مجارستان، آلمان و تایلند هم این گونه بودهاند. مثال: در کشور مجارستان کشاورزان برای شرکت در کلاسهای آموزشی پول میدهند و مشارکت مالی دارند.
همچنین زمانی که محورهای برنامه ریزی در یک نظام تغییر می کند. تمام نیروها باید نیازها و زیربخش ها مشخص شود و ترویج فقط هماهنگ کننده باشد. به طور مثال: (رئیس وقت حفظ نباتات در سازمان جهاد کشاورزی) زنده یاد آقای مهندس مرتضی هادی پور در مقطعی از زمان که زنجره مو در کمالوند بیداد می کرد از اقداماتی که صورت پذیرفت در آن زمان، باغداران انگور کار را به مرکز خدمات کمالوند می بردند و آموزش های علمی و عملی در باغات در خصوص زنجره مو را به بهره برداران ارائه می دادند، نمی توانید محقق نباشید، ترویجی باشید. در آن زمان مزارع نمایشی در کنار ترویج بودند. بایستی برنامه ریزی به گونه ای اجرا می شد که حتی زمانی که کارشناس ترویج حضور نداشت مددکار ترویجی بتواند کار ترویج را انجام دهد.
از دیگر برنامه های اجرایی در آن مقطع زمانی برپایی نمایشگاه ها بود که از سراسر استان از کشاورزان دعوت می شد تا پیشرفت هایی که در برنامه ها وجود داشت را ملاحظه کنند. ترویج ایستایی نداشت و به تدریج و در طول سالیان سال اتفاق می افتاد. در پایان با توجه به اینکه ترویج یک مکتب آموزشی است لذا بایستی نسخه متناسب با توان و نیاز مخاطب طرف تجویز شود.
*آیا خاطرهای از دوران خدمت خود در بخش ترویج به یاد دارید؟
-خاطرهای که به یاد دارم از آقای دکتر عیسی کلانتری وزیر وقت کشاورزی و مدیر گروه زراعت در دانشگاه تربیت مدرس هم بودند که همکلاسی بنده در دانشگاه ارومیه بودند نقل قول میکنم. وی مدت ۱۲ سال وزیر جهاد کشاورزی بودند در نشست سالانه مدیران مرکزی و ترویج در تهران این خاطره را بیان کردند. وی در دورهای که در کشور چین حضور داشتند شاهد مزارع کوچک، ردیفی و خوب بدون یک دانه علف هرز یا خوشه با ارقام پابلند، نیمه پابلند، ارقام پاکوتاه بودند. ارقام پاکوتاهتر، کودپذیری و مواد غذایی بیشتر و در نتیجه طول خوشه بیشتری دارند. این قطعات که خوب کشت شده بودند و تابلو نداشتند. آقای دکتر کلانتری که خود تحصیل کرده آمریکا بودند در ابتدا فکر کردند که این مزارع کوچک شاید مزارع تحقیقاتی باشند ولی بعد متوجه شدند که این مزارع کشاورزان هستند. این مزارع کوچک که حاصل کار کشاورزان در قطعات ردیفی و کاملا مرتب و منضبط بودند و توسط کشاورزان کشت شده بودند ولی شباهت زیادی با پلاتهای تحقیقاتی داشتند و در همان جا از کشاورز میپرسند چه طور این قدر مزارع شما مرتب کشت شدهاند؟ کشاورز در پاسخ به وزیر وقت کشاورزی جمهوری اسلامی می گوید که به ایشان بگویید من کشاورزی را از فرزندانم یاد میگیرم. کشاورزی را از فرزندان خود، بر پایهی علم جدید و برنامه جدید و توسعه جدید و دیدگاه جدید است میآموزم.
*به نظر شما در خصوص اینکه چه برنامههایی باید مدنظر ترویج در سازمان جهاد کشاورزی قرار گیرد؟
-از نظر بنده وزرات جهاد کشاورزی بخش های مختلفی دارد لذا ابتدا باید تصدی گری به سمت تولی گری تبدیل شود و ترویج و تحقیق رابطه تنگاتنگ داشته باشند. باید خود را در حقیقت توجه داشت که الان نظام خصوصی شده است و به نظر می رسد گروه های اجرایی بخش جهاد کشاورزی باید نیروهای ترویجی و آموزشی قلمداد کنند و ارتباط خود با تحقیقات داشته باشند و ارتباط با مسائل تحقیقاتی داشته باشند. لذا بایستی خیلی از سیاست های اجرایی ما بر اساس این محور برنامه ریزی شود. سیاست مرحله آزمایشی (Pre test) را به مرحله اجرا برسانند و نمونه های قدیمی را با نمونه های جدید جانشین کنند و ابتدا بایستی مزارع نمونه تحقیقی ترویجی به اجرا درآمده و سپس با همکاری کارشناسان در سطح وسیع به مرحله اجرا برسد. بنده معتقدم تمام کشورهای توسعه یافته از این الگو استفاده میکنند. تحقیقات به صورت خصوصی است و تحقیقات استراتژیک (راهبردی) دولتی است.
*پرسش پایانی، چه نهادی را در زمینهی ترویج کشاورزی ایجاد کردهاید؟
-نهاد خاصی را خیر، اما همواره تلاشم این بوده است بهرهبرداران و همکارانم را نه تنها در بخش ترویج بلکه در تمام بخشهای دیگر با فعالیتهای بخش کشاورزی در سایر استانها و حتا خارج از کشور آشنا نمایم و این اقدام را طی سالها در خد توان و با علاقه انجام دادهام.
*از همکاری شما سپاسگزاریم امیدواریم سالها بتوانید با انگیزه و هدف در راستای توسعه کشاورزی استان و کشور از گنجینه تواناییهای شما بیش از پیش بهرهمند شویم. سرافزار و مانا باشید.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.