امروز : پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 24 شوال 1445
جهانِ پریشانِ ایرانی
مثلاً جهانِ غرب، جهانی خردگرا و علممحور و توسعهیافته است که نخبگانش به درکی واحد از شرایط موجود جوامع غربی رسیدهاند و برای طرح افقهای آیندهمحور با هم دیالوگ دارند. یا میتوان از جهان ژاپنی نام برد که خردگرایی و علممحوری مدرن را با فرهنگ سنتی جمع کرده و تفاهمی بین آنها برقرار کرده است. با توجه به آنچه آمد میتوان از جهانِ ایرانی هم سخن گفت. جهانِ ایرانی، جهانی بحرانی است که دارای شاخصههایی متناقض است. میتوان جهان ایرانی را همزمان متاثر از سه فرهنگ دانست: فرهنگ ایرانی، فرهنگ اسلامی و فرهنگ مدرن. مبنای فرهنگ ایرانی، حماسه، مبنای فرهنگ اسلامی، ایمان و مبنای فرهنگ مدرن، عقل است. نخبگانی که نمایندهی این سه فرهنگ هستند تاکنون نتوانستهاند به فهم یکدیگر نائل شوند. هیچ گفتوگوی عمیقی که منجر به تفاهم متقابل شود شکل نگرفته است. این تضاد و تقابل به وضعیتی بحرانی در جهان ایرانی تبدیل شده است. میتوان به ارزشهایی چون آزادی، استقلال، عدالت، حق و …. اشاره کرد که در هر فرهنگی، بارِ معناییِ متفاوتی را به دوش میکشد. آزادی در اسلام به نحو بنیادینی با آزادیِ مدرن در تقابل است، دیگر ارزشها نیز چنین هستند. جهان ایرانی، جهانی چند پاره است. و هر ایرانی نیز این چند پاره بودن را در وجود خویش حس میکند. به قول داریوش شایگان ما دارای هوّیتِ چهلتکه هستیم. هم نوروز و یلدا را جشن میگیریم، هم عید قربان و عید فطر را و هم روزهای جهانی کارگر یا زن یا عشق را پاس میداریم. در زمان مشروطه، علیالظاهر فرهنگ مدرن دست بالا را داشت، در دوران پهلوی، فرهنگ ایرانی و در دوران کنونی، فرهنگ اسلامی حاکم است. البته باید به این نکته توجه ویژه داشت که در این سالها، بحرانِ تقابل و ستیز فرهنگها شدیدتر شده است. حکومت که حامی فرهنگ اسلامی در شکل سنتیاش است با جامعه که گویی بیشتر به سمت فرهنگ ایرانی و مدرن متمایل شده است، با یکدیگر اصطکاک دارند، اصطکاکی که گاهی به ستیزی آشکار منتهی میشود. اکنون که به راستی هم در بیرون از مرزها دارای شرایطی ویژه هستیم و هم در داخل «شرایط حساس کنونی» را لمس میکنیم، گفتوگوی نخبگان با همدیگر و نیز نیاز به دیالوگ حکومت با مردم از هر زمان دیگری بیشتر حس میشود. عبور از بحرانِ چند پارگی به «آشتی ملی» جز با پذیرش یکدیگر، هیچ راه دیگری ندارد.
ما باید بدانیم که در جهانهای جغرافیایی دیگر نظیر غرب، ژاپن، چین یا … نیز همین وضعیت بحرانی زمانی وجود داشته است. همه گرفتار ستیز اولیهی فرهنگهای سنتی، ملی و مدرن بودهاند. زمانی که این ستیز به دیالوگ تبدیل شود، زمانِ رهایی و رشد است.
جهانِ پریشانِ ایرانی،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.