امروز : شنبه, ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 26 شوال 1445
ایران را چرا باید دوست داشت؟
مزاحم آداب و رسوم و زبان و خصوصیت قومیت آنها نشده، هرگز به هَدمُ و تخریب آبادیها و قتلِ عام نُفوس نپرداخته و با آنکه از طرف دشمنان مکرر به سختیها و خرابیها و آتشسوزیها و قتل و چپاول گرفتار گردیده، هنگام قدرت در صدد تَلافی بر نیامده است. کیش باستانی ما ویرانی و درندگی را مانند بیماری و تاریکی از آثار شیطان و اهریمن خوانده و ایجاد وسایل آبادی و روشنایی و تندرستی را مایهی تَقَرُب یزدان دانسته است.
در تمام دورهی سه هزارسالهی تاریخ ما از صاحبان شوکت، آنها که ایرانیِ حقیقی بودهاند، نام خود را به مانند فجایعِ و جنایتهای آشوریان و بابِلیان و چنگیزیان و تیموریان و امثال آنها ننگین و مُلَوَث ننمودهاند. رفتار سَلاطین صفویه با ارامنه نمونهای از این شیوه و طریقه است و دست یافتن کوروش، شاهنشاه ایران، بر بابِل بشارت آزادی قوم یهود از اسارت هفتاد ساله بوده است. هریک از این اَدوار شوکت و سلطنت ایرانی را که بنگریم، میبینیم در آن دوره آثار و خصایص انسانیت از علم و حکمت و شعر و ادب و زراعت و تجارت و صِناعت و کلیهی لوازم مَدنیت رونق و رواج داشته است، ایرانیها خود رأساً به آن امور اشتغال میورزیدند، بیگانگان را هم در این راه تشویق و ترغیب و تقویت و حمایت مینمودند. داراها و اردشیرهای ما دانشمندان و حکمای یونان و غیره را به دربار خود دعوت میکردند و فلاسفه و عُلمایی که از وطن خود طَرد و تبعید میگردیدند، در نزد اکاسره به مهربانی پذیرفته شده و در دارالعلمهای ما به مطالعات و کارهای علمی اشتغال میورزیدند.
سرچشمهها:
[سیاستنامهی ذکاءالملک: مقالهها، نامهها و سخنرانیهای سیاسی محمّدعلی فروغی، بهکوشش ایرج افشار، هرمز همایونپور]
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.