توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Thursday, 16 May , 2024
امروز : پنج شنبه, ۲۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 9 ذو القعدة 1445
شناسه خبر : 23142
  پرینتخانه » ادبی, شعر و داستان تاریخ انتشار : ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۹ | | ارسال توسط :

چند شعر از عبدالرضا فریدزاده

چند شعر از عبدالرضا فریدزاده
له شد ...آی‌ی‌ی له شد استخوانمان/ لای اصطکاک‌هایتان/ با جهان

خودکار می‌چرخانم
محکم
محکم‌تر
در عمق زخم‌هام
فریاد می‌زنم
بلند
بلندتر …

این
شیوه‌ی سرودنم است
**
فقط خراش عمیق و
پینه و خون
در خود دارند
خارج که می‌شوند
دستان «جانِ‌مرگ»

در امان نمانده‌اند
از ایلغار
«لقمه‌نان»های از دهان کوچک‌تر
زیرِ سنگ‌های عظیم میهن
هم!
**
دختر،
پسر،
و –
سفله‌ی
شرورِ
وقیحِ
پلیدِ
پست

عزیزکم!
فرزند
بر
سه قِسم است!

نویسنده : عبدالرضا فریدزاده
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.