توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Thursday, 16 May , 2024
امروز : پنج شنبه, ۲۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 9 ذو القعدة 1445
شناسه خبر : 22691
  پرینتخانه » لرستان پژوهی, مقاله تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۷ | | ارسال توسط :
یادداشت‌های مستند از تاریخ و جغرافیای لرستان

درنوشت لرستان در نوشته‌ها (۴۰) گزارش نظامی لرستان/ پاره‌ی بیستم نویسنده: سروان آرنولد تالبوت ویلسون

درنوشت لرستان در نوشته‌ها (۴۰)  گزارش نظامی لرستان/ پاره‌ی بیستم  نویسنده: سروان آرنولد تالبوت ویلسون
فصل سوم [فهرست الفبایی طوایف لر 8] فِیلی: (Faili)

نویسندگان معتقدند که، این نام‌واژه، بر تمام لرهای [ایالت] لرسو (لر کوچک) Luristan, Lur-i-Kuchak)) اطلاق می‌شود، بااین‌حال «کُرزن»۱ به‌درستی اشاره می‌کند که؛ [نام‌واژه‌ی فیلی امروزه] در تداول مردم عادی به منطقه‌ي «پش‌کوه» (Pusht-i-Kuh) که فِیلی‌ها بخش عمده‌ی جمعیت آن را تشکیل می‌دهند، محدود شده است. (Persia and Persian question, p. 275, Vol II).2 خواهشمند است برای جزییات بیش‌تر در مورد آن‌ها، به گزارش سروان «لوریمر»۳ در سال ۱۲۸۷ ش.۴ مراجعه شود. «والی پش‌کوه» (Wali of Pusht-i-Kuh) را در ایالت عربستان۵ با نام «فِیلی» (The Faili) یا با لقب «ابو قداره» (Abu Qadare) پدر شمشیر که مسلماً همسایگان عربش با دلیلی موجه و نکته‌سنجی به خاندان او داده بودند می‌شناختند.
به‌رغم آن‌چه گفته شد، «خورموه» (Khurramabad) هنوز به‌صورتِ علنی و توسط مقامات رسمی؛ و بر اساس سنتی که از دیرباز رواج داشته، با نام «خرم‌آبادِ فِیلی» (Khurramabad-i-Faili) شناخته می‌شود؛ یادگاری از روزهایی که «شاه‌عباس» (Shah ‘Abbas)، «حُسِهِ‌خو» (Husain Khan)، رییس طایفه‌ی فیلی و نیای والی (Wali) [کنونی] را بر اریکه‌ای نشانید که پیش از آن «شاهوردی‌خو» (Shah Wardi Khan) بر آن جای داشت؛ و به‌جای «اتابک» (Atabeg) عنوان والی؛ و نیز اختیارات و قدرت تقریباً نامحدودی را در لرسو [فیلی] به وی اعطا کرد. همان‌گونه که قدرت جانشینان حُسِهِ‌خو کاهش یافته و اکنون به منطقه‌ی پش‌کوه منحصر شده، نام فیلی نیز [به این منطقه‌ی] محدود شده است.

فلکیین: (Falak-ud-din)
طایفه‌ای کوچک و نه‌چندان بااهمیت است. بنگرید به گروه سوم «سیله‌سیله» (Silsileh III).
خوانین (Khans): «نریمو» و «چراخ‌خو» (Nariman, Chiragh Khan.)
تیره‌ها: «لُره‌َمیر» و «تاجمیر». (Luramir, Tajamir)

حسنون: (Hasanwand)
یک طایفه‌ي بزرگ کوچ‌نشین که جمعیت آن‌ها در سال اخیر به‌شدت کاهش یافته است: جمعیت آن حدود سه هزار خانوار تخمین‌ زده می‌شود. بنگرید به گروه اول سیله‌سیله (Silsileh I).
«جاییر» (Jaidar) و «گامیشو» (Gamishan) در «صی‌مره» (Saidmarreh) اقامتگاه‌های زمستانی آن‌ها است: آن‌ها خواهان زمین‌های شمال و شرق رودخانه «کشگو» (Kashgan) هستند بااین‌حال «دیرکون» (Direakwand) و «جویکی» (Judeki) به‌آرامی شروع به گسترش مرز شرقی خود کرده‌اند. حسنون‌ها تابستان به سمت بالای ارتفاعات الیشتر (Alishtar) که «صی‌مهی‌خو» (Said Mehdi Khan) در آن‌جا قلعه‌ای مستحکم به نام «قلا عودل‌علی» (Kaleh ‘Abdul ‘Ali) دارد، می‌روند. بااین‌حال، چند سال است که به سرزمین پایین‌دست (گرمسیر) نرفته‌اند. شجره‌نامه‌ی زیر نسبت روسای این طایفه را نشان می‌دهد:

خوانین:
کدخداها (Kadkhudas): «علی‌میت»(‘Ali muhd)، «جهو» (Jihan)، «داوود»(Daud)، «سوزعلی» (Sabz ‘Ali)، «زین‌العابدین» (Zain-ul-Abdin)، «مَسی‌یول»، ۶ «فرج‌اله» (Farjullah).

طوایف وابسته:
«خمسه» (Khamseh)، «دولت‌شه»(Daulatshah)، «زهووی» (Zuhabi)، «گرجی»، ۷ «سَلار» (Salar)، «باباصنم»، ۸ میت، ۹ «ریزه»، «بسوم»(Bastan)، «کاکولون» (Kakulwand)، «رحموشه» (Rahmanshah)، «پولا» (Faulad)، «جوانمرد» (Jawanmard)، حوز عودل‌علی، «حوز خدایی» (Huz Khudai).
حوزهِ عودل‌علی که «امیرالعشایر» (Amir-ul-Ashair) رییس آن است، خاندان حکومتگر است: کاکولون‌ها نیز به او وابسته‌اند. داوود، سوزعلی و زین‌العابدین روسای خمسه و تیره‌های دولت‌شه هستند. علی‌میت بر تیره‌ی بسوم ریاست می‌کند.

جویکی: (Judeki)
بعضی اوقات گفته می‌شود از نیا و ریشه‌‌ی«باجولون»(Bajulwand) (ن. ک.) است. «عباس» (‘Abbas) و «فتح‌اله» (Fathullah) رؤسای آن‌ها هستند. این پسرعموها اکنون با هم در صلح‌اند اما روابط صمیمانه‌ای ندارند؛ نفوذ و استیلای آن‌ها با توسل به زنجیره‌ای از قتلِ برادران و پسرعموهایشان که حتی در تاریخچه‌ی لرسو نیز عجیب و بی‌مانند است، پا گرفته بود. اکنون [آن نفوذ و استیلا] کاهش یافته است و کدخداها (Kadkhudas) هر کاری را که دوست دارند انجام می‌دهند. سرزمین‌های بین کشگو و مسیر اصلی کاروان‌روی دزفیل (Dizful) – خورموه در تملک آن‌هاست و جاییر، «بایمک»(Badamak)، «چمشک» (Chimashk) و «ریخو» (Raikhan) را از آن خود می‌دانند؛ اما مرکز و مقر آن‌ها در «چول هول» (Chul-i-Hul) است و طی چند سال گذشته به‌جز در جاییر، در جای دیگری زمینی را زیر کشت نبرده‌اند. عادات و آداب‌ورسوم آن‌ها شبیه دیرکون‌ها است؛ جاییر گرمسیر جویکی‌هاست. هزار و پانصد تومان مالیات سالانه بر آن‌ها بسته شده است اما هیچ پولی نمی‌دهند. «سالارالدوله»۱۰ (Salar-ud-Dauleh) پنج هزار تومان از اموال، دارایی و نقود آن‌ها را به یغما برد.

کاکاوند: (Kakawand)
یکی از نیرومندترین طوایف لرسو است که به‌دوراز مرکز و مقر حاکم لرسو که مسئولیت حسن رفتار آن‌ها را بر عهده دارد، در موقعیت مناسبی برای حمله به «کرماشو» (Kirmanshah) و راه‌های اصلی تجاری، قرار گرفته است. آن‌ها در نزدیکی «هرسین» (Harsin) در مرز ایالت زندگی می‌کنند و اگرچه اسماً بخشی از «دلفو» (Dilfan) هستند اما اندکی تحت نفوذ و استیلای «نظرعلی‌خو»۱۱ هستند. رؤسای آن‌ها عبارت‌اند از:
۱- «باقر خو» (شهاب‌شکر) (Baqir K. ,Shahab-ul-Lashkar)؛
۲- «ابراهیم‌خو» (Ibrahim k.) پسر «کرم‌اله‌خونِ سرتیپ» (Karamullah k. Sartip)
۳- «طهماس‌خو» (Tahmasp k.) پسر «رضا اسد» «بَیجوز؟» (Riza As’ad, Baijuz)
آن‌ها طی چند سال گذشته حملات گسترده‌ای را به مناطق کرماشو، هرسین، «کنگور» (Kangawar) و «نهاون» (Nihawand) انجام داده‌اند.

کِرمعلی: (Karam ‘Ali)
بنگرید به گروه سوم سیله‌سیله.
خوانین: چراخ، کرمعلی، حسن، «کل‌میت» (Kal Muhd)، میت، «یوسف»(Yusuf)، «اسکَنَر» (Iskandar)، مهرعلی.
تیره‌ها: «ترک» (Turk)12 و «هاویل» (Habil)

پی‌نویس‌ها:
۱- در متن انگلیسی به‌صورت «Curzon» نوشته شده است. نام کامل او «لرد جُرج ناتانیل کرزن» (به انگلیسی: Lord George Nathaniel Curzon) است. وی از سیاستمداران و ایران‌شناسان بریتانیایی است، معروف‌ترین کتابش درباره‌ی ایران «Persia and Persian question» است. [م.]
۲- این کتاب در ایران بیشتر با نام «ایران و قضیه ایران» شناخته می‌شود. «ایران و قضیه ایران» را «غلامعلی وحید مازندرانی»، بر اساس چاپ دوم نسخه‌ی انگلیسی، به فارسی برگردانده است. بنگرید به: کرزن، جرج (۱۳۷۳)، ایران و قضیه ایران، جلد، یک، ترجمه‌ی غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی. [م.]
۳- در متن انگلیسی «Captain Lorimer» نوشته شده است. نام کامل وی «جان گوردن لوریمر» (به انگلیسی: John Gordon Lorimer) بود. در برخی منابع نام وی را به‌اختصار «ج. گ. لورمیر» (به انگلیسی: J. G. Lorimer) نیز نوشته‌اند. دیپلمات، مورخ و مدیر استعمار بریتانیا بود. او برای «راج بریتانیا» در «پنجاب» هند کار می‌کرد، سپس به‌عنوان «نماینده سیاسی» بریتانیا در منطقه خلیج‌فارس منصوب شد؛ و به بوشهر آمد. «فرهنگ جغرافیایی خلیج‌فارس، عمان و عربستان مرکزی» مشهورترین اثر اوست. او در ۸ فوریه ۱۹۱۴، به سن ۴۳ سالگی بر اثر اصابت تیر اسلحه‌ي خودش به شکمش درگذشت. [م.]
۴- در متن انگلیسی «۱۹۰۸» م. آمده است. از دهم دی ۱۲۸۶ تا یازدهم دی ۱۲۸۷ ش. [م.]
۵- در متن انگلیسی «’Arabistan» نوشته شده است. ازآنجاکه در زمان نگارش این گزارش- به سیاق «لرستان» (سرزمین لرها)، «بلوچستان» (سرزمین بلوچ‌ها) و … – بخش عرب‌نشینِ واقع در غرب «رود کارون» و جنوب «رود کرخه» در استان خوزستان امروزی؛ به «عربستان» (سرزمین عرب‌ها) نامور بوده است؛ به نظر می‌رسد مراد نویسنده همان بخش جنوب و غرب استان خوزستان است. در سده‌ی اخیر به علت اینکه مترجمان و بسیاری از مصححان، به‌صورت شتاب‌زده، نام‌واژه‌ی «خوزستان» را جایگزین نام‌واژه‌ی «عربستان» کرده‌اند، بسیاری به‌اشتباه تاریخ، جمعیت و … این بخش از گستره‌ي استان خوزستان امروزی را با کل این استان یکی پنداشته‌اند. نتیجه این امر، بروز اشتباهات تحقیقاتی و بُل‌گیری‌های غیرعلمی برخی جریانات بوده است. لذا در این ترجمه برای وضوح و دقت بیش‌تر و تفکیک روشنِ گستره‌ها، با تطابق دال و مدلول، از همین واژه استفاده گردیده است. [م.]
۶- در متن انگلیسی «Masul» نوشته شده است. امروزه چنین طایفه یا تیره‌ای در لرستان شناخته‌شده نیست. ممکن است درست آن «مشل» باشد. [م.]
۷- در متن انگلیسی «Gurjai» نوشته شده است. امروزه چنین طایفه یا تیره‌ای در استان لرستان شناخته‌شده نیست. ممکن است درست آن «گنجی» باشد. [م.]
۸- در متن انگلیسی «Baba Sanim» نوشته شده است. امروزه چنین طایفه یا تیره‌ای در استان لرستان شناخته‌شده نیست. ممکن است درست آن «باوه‌سین» باشد. [م.]
۹- در متن انگلیسی «Muhd» نوشته شده است. امروزه چنین طایفه یا تیره‌ای در استان لرستان شناخته‌شده نیست. ممکن است Muhd، مخفف «محمد» و منظور «مِمَه» باشد. [م.]
۱۰- ابوالفتح میرزا سالارالدوله، پسر سوم مظفرالدین‌شاه. در متن انگلیسی به‌صورت «Salar-ud-Dauleh» نوشته شده است. [م.]
۱۱- در متن انگلیسی به‌صورت «Nazar Ali Khan» نوشته شده است. منظور نویسنده «نظرعلی‌خان امیراشرف غضنفری» است. [م.]
۱۲- امروزه چنین طایفه یا تیره‌ای در استان لرستان شناخته‌شده نیست. [م.]

ادامه دارد…

نویسنده : برگردان: احد رستگارفرد
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.