توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Thursday, 16 May , 2024
امروز : پنج شنبه, ۲۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 9 ذو القعدة 1445
شناسه خبر : 22561
  پرینتخانه » ادبی, پیشنهاد سردبیر, مقاله تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۸:۲۷ | | ارسال توسط :

اِ خَم بِرامی۱ / درباره‌ی هنر آوازه‌خوانی استاد علیرضا نادری

اِ خَم بِرامی۱ /  درباره‌ی هنر آوازه‌خوانی استاد علیرضا نادری
پنجاه سال پیش از این، در سال‌های آغاز به‌کارِ «رادیو خرم‌آباد»، آن‌قدر به درخواست مردم ترانه‌ی «یار چَش خمار»، به تکرار پخش شده بود،

که بر سر زبان‌ها افتاد و من نیز با صدایی کودکانه آن را هماره نجوا می‌کردم: «هِزارهِزار دِل عاشقو بیمارِمَ، اما تمامَ وِجودِم تِ یارِ چَش خُمارِمَ [hezâr hezâr del âšeqo bimârema ammâ tamâme vejudem te yâre ĉaš xomârema]»۲
آن سال‌ها نمی‌دانستم خواننده‌ی این ترانه کیست تا این‌که آن را در یکی از آلبوم‌ها شنیدم و دریافتم که خواننده‌اش خالقِ ترانه‌های ماندگار موسیقی لرستان؛ استاد «علیرضا نادری» است.
«علیرضا نادری»، زاده‌ی ۱۳۴۳ در خرم‌آباد است، تحصیلات ابتدایی را در شهرستان سلسله، سپری می‌کند و دوران دبیرستان را در شهرهای بروجرد و دورود می‌گذراند. او اصالتاً «الشتر»ی و لک‌زبان است، اما زبان لُری را نیز، روان ادا می‌کند.
این مقاله منحصراً به ویژگی‌های صدای علیرضا نادری توجه دارد، اما مقدمتاً و ضرورتاً به ترانه‌ها و درونیات شخص وی نیز پرداخته می‌شود.
علیرضا نادری از اوان نوجوانی به خواندن روی می‌آورد و بر حُسن تصادف به رادیوی نوپای خرم‌آباد دعوت می‌شود و ترانه‌ی لکی «هِ بِنا بِنا»
[he benâ benâ] را اجرا می‌کند و از همان‌جا راهِ دراز و پرشکوهِ فعالیت هنری‌اش، به بلندای ۵۰ سال را می‌آغازد و در خلال این نیم‌قرن، بسیاری از ترانه‌های «خودنوشته» و «خودساخته»اش بر زبان مردم لرستان ملکه می‌شود. چونان: «یار چش خمار»[yâre ĉaš xomâr]، «اِ خَم بِرامی»‌[e xam berâmi]، «خُرموآوه»[xormâowa]، «زَردَ‌خَنَ»[zardaxana]، «براریل نازارم کو؟»[?berâreyl nâzârem ku]، «پری‌جو»[pari jo] و …
نادری، اگرچه بسیاری از ترانه‌هایش را خود سروده و برخی را از فرهنگ عامه برداشت کرده است، اما او آثاری از شعرای هم‌نسل خود و نیز از شعرای متقدم لک‌زبان نظیر: «ملاحقعلی سیاهپوش»، «ملا منوچهر کولیوند»، «ملاپریشان»و «ترکه میر آزادبخت» را خوانده است.
توجه او به ترانه‌های فولکلوریک و آثار قُدما و برجستگانی هم‌چون استاد فقید «اسفندیار غضنفری امرایی» و استاد «اسداله امیرپور»، حاکی از غور او در فرهنگ عامه و ادبیات رسمی زادگاه خود است و البته همین‌ها هم بعداً پشتوانه‌ی پربار ترانه‌های خودسراییده‌اش می‌گردد.
با نگاهی کلی به ترانه‌های نادری، می‌توانیم دریابیم او شخصیتی است با حسِ شدید مسئولیت اجتماعی و فرهنگی و کمر همت را بسته است تا سهمی در اصلاح جامعه داشته باشد.
«علیرضا» روحی آرام و لطیف دارد، چنان‌چه؛ چهره‌ی بسیاز زیبا، پر از آرامش و نجیبش، با سر و وضع همیشه آراسته و پاکیزه‌اش گویایِ آن است. او از ناملایمات زندگی خود و دیگران – و حتا ناملایماتی که بر طبیعت می‌رود- ، به شدت متأثر گشته و ناله و گاه فریاد برمی‌آورد. او همگام جامعه و درجایی طلایه‌دارانه و پیش‌رو، پدیده‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی را به‌خوبی درک کرده و فریاد می‌زند.
استاد نادری، «خبردار خبردار» می‌دهد و با صراحت و بی‌پرده از نکبتِ اعتیاد به مواد مخدر می‌گوید و با «زَردَ‌خَنَ» عوارض فرهنگیِ «دوران گذار» را عیان می‌کند. در «بلوط سبز» به ضرورتِ حفاظت از محیط زیست اشاره می‌کند و شانه به شانه‌ی رزمندگان؛ حماسه‌های میهن‌دوستانه می‌خواند: «ایران وطنم، خین بدنم»
[iran vatanem xine badanem]3 و در کنارِ هم‌وطنانِ عزیز‌از‌دست‌داده‌ی جنگ، «هِ‌رو هِ‌رو»[heru heru] سر می‌دهد. آن‌جا هم که بی‌عدالتی می‌بیند، جسورانه، از ترازوی لنگ عدالت سخن می‌سراید: «ترازوی عدل چقدر خوش آب و رنگ است، یک کفه‌اش در هوا و کفه‌ی دیگرش بر زمین قرار دارد!».
او هنگامی که شاد می‌خواند، چنان وجدی در شنوده می‌آفریند، که روانش سوار بر توسن موسیقی به جولان درمی‌آید. مثل شادیانه‌های آلبوم‌های: «ریحونه»[rehona] و «پری‌جو»[pari jo].
دغدغه‌ی استاد برای هم‌بستگی لَک‌زبانان و لُرزبانان، ستودنی است او که نگران از پراکندگی اینان می‌باشد، در ترانه‌ی «عشق آگرین»
[ešqe âgerin]4 و در آلبومی به همین نام، آنان را چونان زنجیری پولادین و ناگسستنی تجسم می‌کند و عشق آتشین خود را به این زنجیر نشان می‌دهد. از این نظر می‌توان ادعا کرد، که استاد علیرضا نادری؛ «نماد یگانگی لُر و لَک است.»
… و اما؛ روح واله، شیدا و همیشه عاشقِ استاد؛ خالقِ عاشقانه‌هایی زیبا صادقانه و راوی حکایات تلخ نامرادی و ناکامیست. این غم بی‌پایان، در تمامی آوازهای اکثر آلبوم هایش هویداست.
استاد نادری بخش قابل توجهی از آثارش را در غربت و دور از زادگاهش خلق کرده و چون او در کارهایش از ممتازترین موسیقی‌دانان کشور بهره گرفته، قطع به یقین، باید برای به ثمر رسیدن ایجادیاتش، متحمل زحمات و هزینه‌های چند برابری می‌شده است.
بسیاری از خوانندگانِ موسیقی محلی لرستان، کم یا زیاد، تحت حمایات ادارات ذی‌ربط و برخی سازمان‌ها و نهادها قرار گرفته‌اند و حداقل محلی برای تمرین در اختیار داشته‌اند، اما نادری در سال‌هایی که که خارج از استان زندگی می‌کرد، کلیه‌ی هزینه‌های مترتب بر آلبوم‌هایش را شخصاً و از جیب خود پرداخت می‌کرده است و این یعنی سخت شدن زندگی و کم شدنِ هزینه‌های خورد و خوراک، پوشاک، سفر و … از این وجه، تلاش و پشتکار او ستودنی است.

ویژگی‌های صدای استاد نادری
صدای استاد علیرضا نادری در محدوده‌ی صداهای «باریتون»۵ قرار می‌گیرد. «باریتون»؛ بر اکتاوهای میانه‌ی صدای مردان دلالت دارد و به درجات مختلف تقسیم می‌شود. این صدا به طور عمده در سینه شکل می‌گیرد، ولی در اکتاوهای بالاتر به ترتیب در حلق و «سر» -کله- ایجاد می‌گردد.
دامنه‌ی صدای استاد، بیش‌تر به اُکتاوهای بالاترِ «باریتون» میل دارد و اتفاقاً در این حالت، نت‌ها را دقیق‌تر ادا می‌نماید. نمونه‌ی بارز اجراهایی از این دست را می‌توان در قسمت اوجِ ترانه‌ی «قاصد» از آلبوم «مقام موسیقار» و ترانه‌های «لَرزِم لَرزان»[larzem larzân] و «بِزران»[bezerân] در آلبوم «جشن لُران» شنید.
بایستی اضافه کرد، آن دسته از ترانه‌هایی، که استاد نادری با همراهی نوازندگان محلی اجراء کرده و در آن‌ها فقط از کمانچه و تنبک بهره گرفته است، استاد در اُکتاوهای بالایِ دامنه‌ی صوتی‌اش -جایگاهِ دقیق صدایش- می‌خواند و البته ترانه‌های ماندگاری را خلق می‌کند.
در بخش عمده‌ای از ترانه‌ها -که غالبا توسط هنرمندان غیر بومی و با ارکستر پرحجم‌تری تنظیم گردیده است- صدای استاد به اکتاوهای پایین‌تر دامنه‌ی صوتی‌اش گرایش دارد.
در ترانه‌ی ‌«میرنوروز»، استاد از صدایی، حتا پایین‌تر از دامنه‌ی صوتی‌اش استفاده می‌کند- اجرای موسیقی در این اُکتاو، شاید برای نخستین بار در موسیقی لُرستان اتفاق می‌اُفتد-. اجرا در این اُکتاو، متأسفانه در کارش خلل ایجاد کرده است. چراکه صدا دچار لرزش شده و نت‌ها، گاه در جای درست ادا نمی‌گردد. این مشکل به تنظیم کننده‌ی آهنگ بر می‌گردد، که نتوانسته است آهنگ را در جایگاه صدای خواننده تنظیم نماید.
از دیگر ویژگی‌های صدای علیرضا نادری این است که بخش عمده‌ای از طنین صدایش در حفره‌ی بینی و حفره‌های جانبی آن -سینوس‌ها- و هم‌چنین قسمت انتهایی کام بالا شکل می‌گیرد. در واقع این دو قسمت مانندِ سالنی بزرگ است که «رزونانس» صدا در آن بیشتر می‌شود. به‌عبارتی صدای تولید شده در حنجره، در حفره‌های صوتیِ بالای تارهای صوتی -گلو، دهان و حفره‌ی بینی- تشدید و تقویت شده، طنین پیدا می‌کند. این حالت به صدایش شفافیت و رسایی می‌دهد و باعث می‌گرد فشار بر حنجره نیاید.
چون انتهای کام بالای دهان، حفره‌‌های سینوسی و بینی استاد نادری به‌طور کاملاً طبیعی بازتر و وسیع‌تر است، طنین صدایش بیش‌تر و صدایش خوش‌آیندتر و گوش‌نوازتر می‌گردد. همین ویژگیِ عمده، اساساً موجب تفاوت صدای او با صدای دیگر خوانندگان می‌شود.
در بعضی از اجراهای استاد، بنا به استفاده از مصوت‌ها در شعر، شاهد گردش محلِ رزونانس صدا هستیم. منظور این است که بنا به ضرورت استفاده از نوعِ مصوت و به‌طور اجباری، محل طنین صدا، از دهان به حفره‌ی بینی و برعکس تغییر می‌یابد، این تغییر موجب گوش‌نوازی بیش‌تر صدایش می‌گردد.
«غَلت‌ها» یا پیچیدن‌های صوتیِ استاد نادری، عمدتاً در دهان و به‌ندرت در حلق ایجاد می‌شود. غلت‌های دهانی وی بسیار لطیف و زیبا ادا می‌گردد. نمونه‌ی بارزِ این غلت‌ها را می‌توانیم به‌کرات در ترانه‌ی «اعتیاد» از آلبوم «سوخته دلان» بشنویم‌. هم‌چنین هنگامی‌که در اکتاوهای پایین، مخرج این غلت‌ها در بینی است، صدایِ استاد، لطافت صدای «بربط» را پیدا می‌کند.
استاد نادری در ایجاد تحریرهای لطیف حلقی، در حین خواندن ترانه، بسیار توانمند است. نمونه‌ی روشن این‌گونه تحریرها را می‌توانیم در ترانه‌های «بی‌قرارم» و «دیارِ دوس» از آلبوم «مقام موسیقار» و در قطعه‌ی آوازی «می‌گریوِم» [mygeryvem] از آلبوم «پری جو» بشنویم.
استاد نادری، چه هنگام خواندن و چه زمانی که در حال گفت‌وگو با دیگری است، صداها و حروف را بسیار شفاف و دقیق ادا می‌کند و سخنانش کاملاً شمرده و قابل فهم است، به همین خاطر، در وضعیت‌های خاص خواندن، مثل خواندن در اُکتاوهای بالا و ادای غلت‌ها و تحریرها، بخشی از ترانه را نامفهوم ادا نمی‌کند و حقِ کاملِ صامت‌ها و مصوت‌های هر کلمه را ادا می‌نماید و شعر را تمام و کمال به شنونده تقدیم می‌کند و شنونده، به راحتی ترانه را می‌شنود و نتیجتاً معنی آن را درمی‌یابد. این ویژگی نیز به خاطر انعطاف کامل لب‌ها و ماهیچه‌های صورت و گردش کامل زبان و سلامت دندان‌هایش است.
علیرضا نادری، ضرب را به‌خوبی می‌شناسد ورود او به خواندن و اتمام خواندنش کاملاً دقیق است و اتفاق نمی‌افتد که در طول اجرا از ریتم خارج گردد. دقت او در هماهنگی باضرباهنگ موسیقی، در ضرب‌های پُرشتاب و سرزنده، سنکُپ‌ها و میزان‌های لنگ کاملاً هویداست.
صدای استاد نادری از رسایی زیادی برخوردار است. او توانایی خواندن در فضای باز -حتا بدون تقویت کننده‌ی صدا- را دارد. تارهای صوتی سالم و بی‌خدشه‌اش- او هرگز از دود و دخانیات استفاده نکرده است- و نیز مجرای بلند صوتی‌اش، موجب گشته که برای خواندن با صدایِ بلند، فشار زیادی و خدشه‌ای بر تارهای صوتی‌اش وارد نیاید و سیستم تکلمش کاملاً سالم بماند.
این ویژگی‌ها موجب زیبایی، جذابیت و بر سرِزبان افتادنِ آثارش و ماندگاری نامش در سپهر هنر موسیقی ایران گردیده است.
در پایان اگر بخواهیم هنرِ نادری را در یک جمله خلاصه کنیم، باید بگوییم: «هنر استاد علیرضا نادری هم‌چون خودش پاک، زلال و نجیب است»، چرا که در طول نیم‌قرن فعالیت هنری‌اش، او را چهره‌ای کاملاً فرهنگی، روراست و دل‌سوز می‌بینیم که برای مردم احترام فراوان قائل است و به آنان خالصانه عشق می‌ورزد.
تنش بی‌محنت، دلش بی‌درد و سرش مانند همیشه در فراز باد.

پی‌نویس‌ها:
۱- اِ خَم بِرامی [e xam berâmi] ای غم، تو چونان برادری برایم.
۲-هزاران دل، عاشق و بیمار من است. اما تمام هوش و حواس من پیش یارِ «چشم‌خمارم» است.
۳- ایران وطنم و خون بدنم است.
۴-عشق آتشین.
۵-موضوع طبقه‌بندی صدای خوانندگان در موسیقی کلاسیک و اُپراتیک اروپا تجلی و گسترش یافت و چون هیچ سیستم طبقه‌بندی‌ِ صدا در موسیقی غیرکلاسیک وجود ندارد، لاجرم برای شناخت مختصات صدای یک خواننده، بایستی به همان سیستم کلاسیک رجوع کرد.

نویسنده : دکتر سیدسیامک موسوی‌اسدزاده | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 709 (23 بهمن‌ماه 1402)
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.