توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Friday, 17 May , 2024
امروز : جمعه, ۲۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 10 ذو القعدة 1445
برچسب : عبدالرضا فریدزاده،

شعر از عبدالرضا فریدزاده

سفید سرکش بِشکوه … معرّف حضور کسی هست این‌جا قلوی دوّم من: اسب؟! ** «بزنید به کوچه‌ی علی‌چپ تبرها به قلع و قمعِ شمشاد مشغول‌اند» تابلویی در جاده‌ی عافیت! ** حساب دستشان است یک‌عدّه؛ اشیای سنگینی را که در پرواز اضافه‌بار شاملشان خواهد شد با خود نمی‌برند وقت سفر به آن‌سوی آب اشیایی از قبیل […]

۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

شوخی با غزل حضرت حافظ

بهار و نوروز همزاد شادی و لبخندند امّا در شرایطی که لبخند و شادی در محاق اندوه باشند ذهن آدمی نا‌به‌خود در صدد جست‌وجویشان در خاطره‌های خویش برمی‌آید.

۱۸ فروردین ۱۴۰۳

چند شعر از عبدالرضا فریدزاده

پیش از تلاطم تاریک از آستین ابر برق خنجر ماه ** «بنیادی»‌اند برای دیکتاتوری «سلّول»های زندان ** چه نامبارک و تلخ «سیاهِ» صحنه‌ی مکرّرِ اعدام در نمایش «ارعاب»… ! ** چند‌درصد به حساب می‌آید جان‌بازی که پایش را در میدان مین گم کرده، در ازدحام دوز و دروغ ایمانش را؟! ** شب‌های دغدغه و، دهشت […]

۲۷ بهمن ۱۴۰۲

چند سه‌گانی از عبدالرضا فریدزاده

۱- زلف، رخ، چشم‌ها، دهانت کو؟ ای بمیرند مثل غیرتشان زنِ افغان، برادرانت کو؟! ۲ – در تمام شب، تمام روز «آخ – آخِ» یاس‌ها گردبادِ داس‌ها ۳ – از استخوان آدمی، یک رشته‌کوه هیمه تا بگذرند از آتش هر لحظه صد سیاوش ۴ – رنج تو در روح من چرک و وَرَم می‌شود شاعرم […]

۱۰ مهر ۱۴۰۲

دو شعر از عبدالرضا فریدزاده

۱ یک عمر آزگار در سینه جمع کردم پاهایم را یک عمر آزگار از گلیمم بیرون بودند عزیزکم! هم آن، هم این «فرشته‌ی عدل!» در هردو عهدِ کفر و ایمان سهم مرا شبیه تبارم در حدّ سانتی‌متر اضافه نفرمودند ۲ سال‌هاست در این خلیج تور می‌اندازند تا واژه‌ی «عربی» بگیرند از آن سال‌هاست در سواحل […]

۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲

آن نوروزِ بخصوص

«ژیله»ی خارجیِ طرح جاجیمِ ایرانی، پیره یقّه خرگوشی کمر کرُسِتیِ جنس «ژرسه»ی طرحِ ابر و بادِ فرانسوی، شلوار فاستونیِ سرمه ایِدَمپا ۲۵ سانت ...

۱۶ فروردین ۱۴۰۲

«شرور»

«شرور»گونه‌ای از انسان است که تارهای صوتی                       دارد «مُشت»اش ** از من به تو                    وصیّت: هر قِسم «مُشت» را                         که می‌خواهی وا کن […]

۲۶ اسفند ۱۴۰۱

پس از سرکوب

پزشک گفت: - :«فوق‌العاااده است این!!»

۱۲ مرداد ۱۴۰۱