هفت خوان خود پردازها
هنوز شستم را به سمت دکمهها سیخ نکردهام که سری زیربغلم را میشکافد و دستی برشانهام سنگین میشود:« دکمه بالایی رو بزن ! نه نه اون سمت راستی! نه سمت چپی!گیجی انگشتم را میچرخانم و میان دکمهها گم میشوم که تیر زمخت انگشتی از بیخ گوشم میگذرد و بر دکمهی فارسی اصابت میکند:« آها حالا […]