امروز : جمعه, ۲۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 10 ذو القعدة 1445
گزارش تحلیلی سیمره از درد محرومیت آیا لرستان، رنگ توسعه را میبیند؟!
مقدمه: گزارش/ شهرام شرفی: درد بیدرمان لرستان، محرومیت است. دولتها آمدند و رفتند؛ ولی مشکل توسعهنیافتگی استان بهطور اساسی حل نشد. انگار در این زمینه طلسم شدهایم! انگار قرار نیست پایان محرومیت لرستان، نوشته شود. همه میخواهیم پیشرفت کنیم؛ از مردم کوچه و بازار تا کارشناسان، نخبگان و مسئولان استان، خواستهمان، «پیشرفت بومی» است. توسعهی […]
مقدمه:
گزارش/ شهرام شرفی: درد بیدرمان لرستان، محرومیت است. دولتها آمدند و رفتند؛ ولی مشکل توسعهنیافتگی استان بهطور اساسی حل نشد. انگار در این زمینه طلسم شدهایم! انگار قرار نیست پایان محرومیت لرستان، نوشته شود.
همه میخواهیم پیشرفت کنیم؛ از مردم کوچه و بازار تا کارشناسان، نخبگان و مسئولان استان، خواستهمان، «پیشرفت بومی» است. توسعهی همهجانبهی پایدار است. اما توسعه چیست؟
توسعه از منظر لغوی به معنی تکامل و پیشرفت، و بسط یافتن همراه درک کردن ارزشهای جدید اجتماعی است. توسعه آن است که میخواهیم از پیلههای کهنه خارج شویم و به تجدد راه پیدا کنیم. امروز، توسعه رشد مادی و معنوی یک جامعه است؛ آن هم با شاخصهایی چون رفاه مادی، مشارکت سیاسی مردم سالارانه، امنیت فردی و اجتماعی، آزادیهای مشروع سیاسی و اجتماعی و زیست در سایهی حکومت قانون. عکس توسعه، محرومیت است که فقر و بیکاری و «شاخصهای بدوی» فرهنگ عمومی از شاخصهای بارز آن است.
این گزارش تحلیلیـ کارشناسی سیمره، چرایی محرومیت استان را تبیین میکند؛ به امید اینکه دوباره، دچار آزمون و خطا در روند توسعهی استان نشویم؛ اما، نگاه کارشناسان سیاسی، اقتصادی و جامعهشناختی، چیست؟
تضاد و تخاصم نخبگان، مانع توسعهی استان بوده!
دکتر محمدطاهر کنعانی، استاد حقوق و جامعهشناسی دانشگاه لرستان، چرایی محرومیت استان بهرغم توسعهیافتگی استانهای برخوردار را اینگونه برایمان، شرح میدهد: «متأسفانه در استان لرستان بارها چشم و همچشمی بین نخبگان این دیار اجازه نداده لرستان در مسیر درست توسعهیافتگی همهجانبه قرار گیرد؛ وقتی تضاد و تخاصم بین نخبگان ایجاد شود و به بهانههای گوناگون نخبگان به حاشیه رانده شوند ظرفیتهای متعدد استان شکوفا نخواهند شد و نتیجهاش عقبماندگی خواهد بود.»
کنعانی ادامه میدهد: «عدم همبستگی مدرن مردم در استان ما ضعیف است و طایفهگرایی و برخی سنتهای غلط بومی همبستگی ارگانیک را به تأخیر میاندازد که خود مانع توسعهیافتگی بوده است.»
همبستگی ارگانیکی همان چیزی است که در «جامعهشناسی دورکهیم»، به همبستگیهای مدرن و مدنی شهروندان براساس نیازهای مدرن تقسیم کار اجتماعی تعریف شده است. مقابلش، همبستگیهای خونی است که ابنخلدون نیز آنرا «عصبیت» نامیده است.
کنعانی، تصریح میکند: «توسعه باید متوازن باشد و صرف توجه به یک بعد توسعه فقط توسعهی ناموزون بومی را در پی داشته که خود، آسیبهای دیگر در استان ایجاد کرده است.»
این حقوقدان، هشدار میدهد: « سیاستزدگی، باعث شده بسیاری از نخبگان بومی در استان استخدام نشوند که خود نخبهگریزی را در پی داشته و باعث ایستایی در روند توسعهیافتگی بومی شده؛ حتا در برخی موارد، برای نخبگان و رجال مؤمن و دلسوز بومی، پروندهسازی نیز کردهاند!»
او تحلیل میکند: «ما لرستانیها، حتا یک وزیر مؤثر و مفید در کابینه نداریم که متغیری شتابزا برای توسعهنیافتگی یا کمتوسعهیافتگی ما بوده است.»
فقر برخیها، حسادت و زیرآبزنی است!
وی اظهار میکند: «وقتی بین برخی نخبگان استان، فضای حسادت و زیرآبزنی حاکم میشود و از طرفی، بسیاری از نخبگان، به حاشیه رانده میشود به توسعهی همهجانبهی بومی نخواهیم رسید.»
وی با نگاهی جامعهشناختی، تحلیل میکند: «شرایط اجتماعی برای رشد نخبگان بسیار مهم است؛ هنگامی که شرایط اجتماعی به گونهای باشد که افراد توانمند جایگاهی در تصمیمسازی نداشته باشند استان نیز به توسعه نخواهد رسید؛ پدیدهای است که در جامعهشناسی به آن، «فرار مغزها» میگویند.»
امان از نخبهگریزی! هر کس میآید باند خود را به کار میگیرد. همین است که دکتر محمدطاهر کنعانی، آنرا، مانع اصلی توسعهی همهجانبه در لرستان میداند.
در لرستان، هر خردهنظامی، ساز خود را میزند!
فرهاد طهماسبی، کارشناس ارشد جامعهشناسی، میگوید: «توسعه، فرایندی است چند جانبه و تکبعدی نیست؛ شروع و پایان مشخصی نیز ندارد؛ چرا که در طول زمانهای طولانی، شکل گرفته است و اینک نیز تدوام دارد.»
طهماسبی، ادامه میدهد: « تالکوت پارسونز، خردهنظامهای اجتماع را چهار خردهنظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میداند، اگر هر کدام از این خردهنظامها کارکرد خودش را داشته باشد و بهطور سیستماتیک، کار نکند، توسعه و پیشرفت، بههیچ عنوان، محقق نمیشود.»
در جامعهشناسی کارکردگرایانه، نقشهایی که هر بخش برعهده دارد در جهت یک وظیفه در کل سیستم اجتماعی دیده میشود و انگار، لرستان، خردهنظامهایش، همواره کارکردی جزیرهای داشته و همان، رخ داده که «تداخل کارکردی»، نامیده میشود. سادهتر بگوییم: هر بخشی ساز خودش را مینوازد و بیتوجه به ارتباط با دیگر بخشها برای رسیدن به هدف کلی سیستم که همان رفاه و زندگی بهتر است، عمل میکند.
طهماسبی از عدم توازن خردهنظامهای استان، پرده برمیدارد: «ما سال ۷۴ مدل سیستمی را در لرستان مورد مطالعه قرار دادیم که نتایجش تا امروز نیز تدوام داشته؛ اینکه در استان لرستان هر خرده نظامی ساز خود را میزند که اجازه نمیدهد نگاهی سیستماتیک به مشکلات استان داشته باشیم.»
وی تصریح میکند: «اصولاً ما در عمل، استراتژی توسعه برای استان نداشتهایم؛ استان ما باید براساس صنایع سبک و صنایع کشاورزی، دامپروری و گردشگری، استراتژی توسعه داشته باشد که نداشته است و بیشتر، دنبال کارهای تبلیغاتی رفتهایم.»
تحلیل میکند: «کار تبلیغاتی، یعنی اینکه هر کس آمده، خواسته فوری برای رضایت مقطعی مردم، کاری ملموس انجام بدهد و دنبال کار استراتژیک اقتصادی که مبتنی بر مزیتهای نسبی استان باشد، نرفته.»
مثال میآورد: «ما در استان لرستان، بالاترین حبوبات کشور را تولید میکنیم، اما نه بهصورت صنعتی که بهشکل سنتی است؛ این ها را باید صنعتی کرد تا لرستان، در زمینههای گوناگون، بهویژه کشاورزی صنعتی، توسعه یابد که اینگونه نشده است.»
این جامعهشناس با نگاهی به گذشته، تلنگر میزند: « تا الان ۱۱ یا ۱۲ استاندار بعد از انقلاب داشتهایم که بیشترشان به فکر همان کارهای تبلیغاتی فوری بودهاند نه کارهای زیربنایی برای توسعهی بومی استان.»
فرهنگ کار و تلاش هست؛ اما کار، نیست!
او تصریح میکند: «مردم لرستان همواره دارای فرهنگ کار و تلاش بودهاند اما وقتی، کاری نباشد، نمیتوان انتظار داشت فرهنگ کار و تلاش، شکوفا شود.»
طهماسبی، تشریح میکند: «دولتها باید فرهنگ توسعه را رواج دهند که در این زمینه متأسفانه توجهی به مؤلفههای فرهنگی نشده است و فرهنگ توسعه در استان، ضعیف است.»
این مدرس جامعهشناسی، اشاره میکند: «این همه آموزههای ملی و دینی در بحث فرهنگ توسعه داریم که توجهی به تبلیغ عملی آنها در مقولهی فرهنگسازی نشده است؛ این اقدامات نیز در حیطهی رسالت دولتهاست که دولتهای گوناگون به عنصر «فرهنگ توسعه»، اعتنا نکردهاند.»
کجاست دیالکتیک فرهنگی با دیگران؟!
طهماسبی، ادامه میدهد: «یکی از موانع توسعه در استان همین عدم ارتباط فرهنگی با دیگران در طول تاریخ بوده است.» ارتباط دوسویهای که دیالکتیک فرهنگی نامیده میشود.
او این فرایند را نه مطلق که نسبی میداند و معتقد است هرچه ارتباط انسانها با هم، از نوع فراطایفهای و ارتباط با دیگر مناطق خارج استان باشد از نطر فرهنگ توسعه، بیشتر رشد میکنند و نتیجهاش، توسعهخواهی در بین مردم و نخبگان خواهد بود. اشاره میکند: «ما لرستانیها در این زمینه و در طول تاریخ، ضعیف بودهایم.»
دو مقطع طلایی در لرستان!
فرهاد طهماسبی، ادامه میدهد: «استان ما فقط در دو مقطع زمانی، مدیریت توسعهگرایانه داشته است؛ یکی دورانی که فرحبخشیان، استاندار لرستان بود و دوم، دولت اول هاشمی رفسنجانی که دولت سازندگی بود و متأسفانه، ما در هر دو دوره نیز نتوانستیم از فرصتها استفاده کنیم.»
وی به خصوصیات استاندار آیندهی استان اشاره میکند: «باید هم تجربه و توانایی عملی داشته باشد و هم توانایی چانهزنی بالایی را چاشنی کار کند که آن هم نیاز به مهارتهای شخصی بالایی دارد.»
این پژوهشگر، تأکید میکند: « دولتها هستند که باید افراد کارآمد را در مسند امور بگذارند که متأسفانه در لرستان، چنین نبوده است و البته، کارهایی شده؛ اما هنوز تا رسیدن به نقطهی مطلوب، فاصلهای بس طولانی داریم.»
همان پلهی اول، قانع میشویم!
مصطفی حسنوند، کارشناس ارشد علم سیاست، چرایی عدم توسعهیافتگی استان را چنین تشریح میکند: «استانهای برخوردار نردبان توسعه و پیشرفت را تا پلهی آخر طی میکنند؛ اما ما متأسفانه به همان پلهی اول قانع هستیم که نتیجهاش عقبماندن از دیگران است.»
حسنوند که تخصصاش بهطور ویژه، مطالعات توسعهیافتگی است میگوید: «روحیهی طایفهگرایی مانع رشد عقلگرایی در بین مردم و برخی نخبگان استان شده است که بیشک انتخابهای غیرعقلانی را گسترش میدهد.»
وی، گریزی به قناعتگرایی منفی میزند: «غالیاً ترجیح میدهیم دنبال کار دولتی برویم که خود نوعی قناعت به وضع موجود در استان است؛ فرهنگ توسعه میطلبد کارآفرین باشیم نه مصرفکننده که در لرستان توجه به کارآفرینی، همواره ضعیف بوده است؛ بهطور عمده فکر میکنیم کار یعنی کار دولتی و کار خصوصی و کارآفرینی را کار درست و حسابی نمیدانیم!».
رابطهسالاری همراه باندبازی؛ معضل همیشگی!
این کارشناس مسائل سیاسی، ادامه میدهد: «انتصابها در استان در غالب موارد، مبتنی بر رابطهسالاری است نه شایستهسالاری و مخصوص دورهای خاص هم نیست؛ بلکه همواره چنین بوده است.»
وی به انتخاب نمایندگان اشاره میکند: «حتا گاهاً انتخاب نمایندگان نیز براساس طایفهگرایی بوده و برخی نمایندگان نیز سابقهی اجرایی قویای در بدنهی کلان مدیریت سیاسی نداشتهاند که خود مانع توسعهیافتگی همهجانبهی استانی است.»
مصطفی حسنوند، تأکید میکند: «وقتی اختلاف بین نمایندگان زیاد باشد و توانایی تأثیرگذاری بر تصمیمهای کابینه را نداشته باشند، امیدها به توسعهی همهجانبهی استان از بین میرود.»
او تصریح میکند: «اختلافات فکری بین مسئولان و عدم همدلی با هم که در مورد نمایندگان نیز وجود دارد، مانع تأثیرگذاری در تسریع توسعهیافتگی در استان بوده است.»
حسنوند تأکید میکند: «از منظر ساختاری، فرهنگ سیاسی نیز در استان ما بهصورتی کاملاً متناسب با مفاهیم مدرنی چون شهروندی، رشد نیافته است و مبانی نطری توسعه در استان ما، اصولاً شکل نگرفته است.»
وی در پایان میگوید: «ناکارآمدی مدیران و عدم توانایی در تعامل با مرکزنشینان نیز از مهمترین موانع توسعهیافتگی استان بوده است.»
فقدان مطالبهی جمعی در لرستان!
پرویز گراوند، کارشناس توسعه، نگاهی تاریخی به توسعهنیافتگی لرستان دارد: « وقتی پول نفت به اقتصاد ایران وارد شد، لرستان به علت تنوع قومی بالا، نتوانست لابیگری بالایی انجام بدهد تا از اقتصاد نفتی، سهمی بهدست آورد.»
گراوند میگوید: «فقدان شکلگیری مطالبهی جمعی برای توسعه و غلظت شدید هویتهای قبیلهای در استان، باعث شد افراد دانشمند به مجالس راه پیدا نکنند و مدیران ناکارآمد، سهم لرستان از مدرنیسم و اقتصاد نفتی نوظهور شوند.»
وی با رویکردی مبتنی بر اقتصاد سیاسی ملی و توجه به مفهوم دولت تحصیلدار و تک محصولی نفتی، تحلیل میکند: «در اقتصاد نفتی ایران، توسعهیافتگی استانها، ارتباطی مستقیم با بهرهمندی بالا از درآمدهای نفتی دارد و لرستان، نتوانسته است از این سرمایهی ملی، سهمی بهقدر کافی کسب کند و میبینیم سرمایهگذاری دولتی در استانهایی چون تهران، اصفهان و آذربایجان شرقی به مراتب، بیشتر از استانهایی مثل لرستان و ایلام است؛ چرا که همان غلظتهای شدید قبیلهای، اجازه نداد مطالبهی جمعی برای توسعهی استان شکل بگیرد.»
او تصریح میکند: «همین عدم سرمایهگذاریهای دولتی در استان ما باعث شده تحولات فرهنگیـ اجتماعی اجتماعی عمدهای در جهت توسعه ایجاد نشود و شرایط محرومیت در لرستان، به نوعی، بازتولید شده؛ چرا که، دولت است که با درآمدهای کلان نفتی، میتواند در ایجاد زیرساختهای توسعه، سرمایهگذاری کند و در لرستان، چنین نشده است.»
جمعبندی بخش اول گزارش:
گفتیم هدف توسعه، این است که فقر و بیکاری از بین برود؛ فرصتهای برابر در جامعه گسترش یابد. مشارکت سیاسی دمکراتیک نیز در جامعه نهادینه شود. چرا لرستان، براساس اعلام مرکز آمار ایران، با نرخ بیکاری ۰۴/۱۲ درصد همچنان پیشتار بیکاری در کشور است؟ چه شد که رفت و آمد دولتها و نمایندگان استان، کاری اساسی برای لرستان، پیش نبرد؟
فراموش نکنیم دولت احمدینژاد بیش از ۶۶۹ مصوبه برای توسعه و عمران لرستان تصویب کرد؛ پس چرا هنوز مقام اول بیکاری کشور را داریم؟ چرا هنوز محروم هستیم؟ اکنون، امید مردم به دولت تدبیر و امید است؛ شاید طرحی نو دراندازد! طرحی که اشتغال پایدار، فرصتهای برابر، امید به زندگی در میان مردم، تک رقمی کردن نرخ تورم، افزایش درآمد سرانهی شهروندان، رایگان و فراگیر شدن بیمههای گوناگون درمان و توسعهی زیرساختها در استان را محقق کند؛ بدیهی است توسعه برای رفاه مردم و از طرفی، گسترش فرصتها و انتخابهای مردم در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و بهویژه، سیاسی است. این نکته هم از منظر اقتصاد سیاسی و جامعهشناسی توسعه نیز اثبات شده که توسعه فرایندی است موزون و توجه به یک بعد توسعهـ مثلاً توسعهی اقتصادیـ راه به جایی نمیبرد و باید توسعهیافتگی را همهجانبه در چهار گونهی توسعهی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نگاه کرد و برایشان بهطور هماهنگ، برنامهریزی نمود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
وئت وه ت ئو خوئت خه تی با اهالی الشتر
چندروزپیش سری به الشتر زدم با انکه راننده بودم ونالنده از جاده ها ولی خدا وکیلی وقتی به جاده وروگرد خرماوه رسیدم دیدم خیلی بهتر شده خدا را شکر کردم ،صد البته به بزرگراه کاشان ونطنز وتبرز واصفهان وقم نمیرسه ولی خدا خواسته به علت نیاز مملکت وبالایی ها به انتقال ورفت امد راحت به خوزستان لرستان هم به نوایی رسیدوگرنه شتر در خواب بیتد پنبه دانه و.. خولاسه رفتم ورفتم تارسیدم به جاده خورماوه الشتر اول واخرش که خوب بود اما نمیدانم لودر ها وبولدرزرها هم روزه بودند یاخدای نکرده صاحبانشان در این ماه مبارک رفته بودن سفر، کار که تعطیل بود هیچ انجایی هم که کمی کار کرده اند را بسته بودند؟باز خدا راشکر که از صدقه سری مسیرکرمانشاه خوزستان ترویسگه ای به این مسیر هم رسیده است .رفتم به الشتر که اگر چند …. دیگه عوضبدل بشود فکر کنم اسمش را همچون ایشتار برای مبارزه باظلم وستم شاهان عوض میکنند واحتمالن میگذارند ؛حسن یوسف کولیان؛ تا خیال همه را راحت کنند البته این کار در پی ایجاداتحاد بین طوایف است بخدا باور نمیکنید نکنید مهم نیست.پسینی برنفس تشنه تاختم تا روم وبراملاک پدری سری بزنم همینکه از الشتر بیرون زدم اگئ خدا به نصیبتان نکند انچه من دیدم راه فیروز اباد الشتر را میگم که ان شاالله تا این وضعیت را دارد راهتان به آنجا نیفتد،واقعن قلم نتواند وصفش کناد چرا که اندرون وبندرون دل وروده ماشین وشوفر ومسافر بهم میریزد یک لحظه زیر لب خوئت خه تمی کرد وگفتم هی نماینده هاین ئه ر کوو گئ فه رزادت از دست رفت !نه اهل منبر هستم نه اهل روضه اما چند نکته را میگویم ان شاالله کسانی ببینند وحداقل ۵ ثانیه فکر کنند
اهالی محترم سلسله ای شهر وندان شهید پرور ساعت ۲ نیمه شب پای صنوق رای رو فقیر محروم و… شمارا بخدا به خود بیایید آقا تحصنی توماری(طوماری) نوتئ قی اشاره ای وئت وه تئ خوئت خه تئ ، والله بخدا گناه دارید اماخود نیز گناه کارید شما را قسم به این روز وشب های عزیز قران را باز کنید وسوره توبه را با ترجمه بخوانید ببیند چه میگوید؛آیا شما از این افراد میترسید؟!س۱۲
ای مردم شریف سربه زیر هیچ نگو زهی خیال باطل که کسی برایتان کاری بکند مگر خودتان هیزگئ رئن ئو