امروز : جمعه, ۲۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 10 ذو القعدة 1445
مجلسی آدم….
چنگ انداختهاند و پایینش کشیدهاند و میخواهند به ضرب و زور اَخْتْ و اندازهی شأن و شخصیت خودشان کنند در حالی که نمیدانند این رخت و رشمه از اساس برای اینها دوخته نشده است.
سنا با فتح اول در زبان پارسی به معنای چراغ و روشنایی است. در زبان انگلیسی سِنا با کسرِ اول به معنای اشرافزاده، اعیان، مرد ثروتمند و نیز عضو مجلس اعلا و اعیان آمده است. در زبان شیرین لکی سَناتْ با فتح اول و سکون آخر به معنای آدم خوشمزه، بذلهگو، رقاص و مجلس گرمکن است.
تکلیف مردم باید روشن شود. مثل صدها شفافسازی که قبل از این کردهاند این یکی را هم شفافسازی کنند که منظور و مرادشان از به کار گرفتن این واژه کدام است. بنمایهی واژهی سناتور را از سَنا بدانیم یا سِنا یا سَناتْ؟
اگر منظورشان دارندگان نور و نما و ناصیه بلند است و ریشه واژه را از سَنا میدانند دقت کنند هم در شکل گفتاری و هم در شکل نوشتاری آن فتحه اول را فراموش نکنند. درست است که آن حرکت فتحه چندان اهمیتی ندارد و به چشم نمیآید اما، نقش تَرکه زیر دهل را دارد. برای زیبایی و ظرافت صدای دهلهایشان خوب است.
اگر ریشه و بنمایهی واژه را از سِنا گرفته اند که موضوع از حرکت و حرف گذشته و به اصول و عقاید رسیده است. شورای محترم نگهبان چطور اجازه داده است تعدادی اعیان و اشراف اهل پول و پارتیِ بیدرد و دغدغه دستشان به کرسیهای مجلس شورای اسلامی برسد و برای انتظام امور مستضعفین و قشر آسیب پذیر طرح و برنامه بدهند و دل بسوزانند. گذاشته از آن ما مگر مجلس اعیان و اشراف داریم که کسی مدعی عضویت در آن باشد اگر بوده یا هست یکی از همان شفافیت خواهان دو خط توئیت بزند و قال قضیه را بِکَنَد. اشرافزادهها مگر هنوز هستند؟ ما مجلس شورای اسلامی داریم و نقی معمولی در پایتخت نام قشنگی برای اعضای این مجلس انتخاب کرده بود، آدمی مجلس!
اگر بخواهیم از جادهي انصاف بیرون نرویم مطلب سوّم بیشتر به بنمایه این واژه نزدیک است. این آدمها همه بذلهگو، اهل خوش و بش، مجلس گرمکن، صاحب تیتال و تلکه هستند. از شوخ طبیعیهای این آدمها یکی هم همین نامزد شدن برای نمایندگی مجلس است. از هر طرف که به موضوع نگاه میکنم احتمال قوی که ریشهی واژهی سناتور از همین واژه سَناتْ باشد وجود دارد. نور و نمایی که در ناصیه هیچکدام نیست، مجلس سِنا هم که منتفی است میماند همین سَناتهایی که گویا سایه آن هما بر سرشان افتاده و از سناتی به سناتوری رسیدهاند!
پس از حل مشکل ریشه و بنمایه واژه چه نیکو خواهد بود اگر فکری هم به حال خود واژه بشود. دلسوزان و دغدغهمندان نباید به راحتی از کنار این واژه که صبغه و سابقهي خوبی ندارد و تا به حال صدها بار به طاغوتی بودن و نمایندهی انتصابی و اشرافزادگان فاسد و اعیان اهل بخیه و بهتان متهم شده است، بگذرند. اگر قرار است این واژه از این پس در سپهر سیاسی ما به کار برود بایسته است دستی به سر و گوشش بکشند.
ساختار و ساختمان سیاسی و اجتماعی ما از مصالح یک دست و یک آهنگ و اراده درست شده است. نمیشود یکبارگی یک عنوان آلوده و عضو ناسوده بیاید بنشیند وسط مجلس بزرگان. این همه پاکی و پیراستگی سزاوار این بیمبالاتی نیست. نشستن سناتور در رج پنجم یا هفتم دیوار سیاست مثل به کار بردن یک سنگ لاشه در دیواری با آجرهای سه سانتی قرمز رنگ است. همهی آن آجرها قبل از این شسته و از نظر آلودگی اخته شدهاند. در این دیوار بلند ما مهندس اسلامی، طب اسلامی، علوم انسانی اسلامی، بانکداری اسلامی، مجلس شورای اسلامی، سبک زندگی اسلامی، معماری اسلامی، فلسفهی اسلامی، بازار اسلامی، خودرو سازی اسلامی، سیاست اسلامی داریم. استفاده از واژهی بدسابقه سناتور به تنهایی با دیگر مصالح این دیوار هماهنگ نیست. دون شأن دیگر عضوها و عنوانهاست. نمیشود یک خشت خام نتراشیده نخراشیده را همین جوری بگذاریم وسط یک دسته آجر سترون و سوسول. ما که تجربهاش را داریم. یک اسلامی هم ببندیم به نافش و بگوییم سناتور اسلامی. حلالش کنیم به راحتی زدن قند در چای.
مبارک باشد، خیرش را ببینید.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.