امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
- اولین پیام پزشکیان خطاب به مردم پس از اعلام نتایج انتخابات: این تازه آغاز همراهی ماست / مسیر دشوار پیشرو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد / سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید
- «مسعود پزشکیان» نهمین رییسِ جمهور ایران شد
- تحلیلی کوتاه از بازی همستر کومبات
- نسبت ما و انتخابات
- رابطهی عشق و نفرت نسبت به قدرت غالب
– تُووَه گرگ مرگه! «لری»
– در مقام کنایه خطاب به آدمهایی گفته میشود که از سر عادات و رفتار ناپسند خود دست برنمیدارند و هر بار به نوعی از رفتار قبلی خود توبه میکنند، اما باز وسوسههای نادرست آنها را به راه خطا میکشاند.
حکایت:
– زلفعلینامی اهل سِلَهسِلَه، تولهگرگی را در خُردسالی پیدا کرد و آن را به خانه آورد. توله را با شیر بُز و گاو بزرگ کرد.
بچهگرگ بزرگ که شد، خوی وحشیگری داشت و هر اَز گاهی دور از چشم دیگران و گاه مقابل چشم همسایه، حیوانی را لَت و پار میکرد. مردم به زلفعلی… میگفتند:
– این حیوان سر به راه نخواهدشد، کاری بکن و مردم را از این دلهره نجات بده.
زلفعلی هم گرگ جوان را میبست و برای اینکه او را تنبیه کند، مدتی به او خورد و خوراک نمیداد و هر بار میگفت:
– تا تو باشی و از این خطاها نکنی. گرگ چند روزی آرام میشد و زلفعلی میگفت:
– گرگ من توبه کرده است!
– اما مدتی بعد دوباره خوی وحشیگری گرگ گُل کرد و به حیوانات حمله میکرد. یک روز زلفعلی از سر ناچاری و از دست مردم، گرگ را به کوه بُرد و رها کرد. به خانه که برگشت مردم پرسیدند: چه کار کردی با گرگ؟ گفت:
– او را کشتم! چون توبهی گرگ فقط مرگ است!۱
۱- راوی: باونعلی ندری، ۱۰۰ ساله، الیشتر.
**
تیزم ئی جالی تِلکه بِگر! «لکی»
tizem i jāli telka beger –
– تیزم را به جای تلکه بگیر!
کنایه از: نوعی بیعاری و خود را به هرزگی زدن است؛ در واقع کار نادرست و بدون نظم و ترتیب هم هست.
حکایت:
– در یکی از شهرهای لرستان چند نفر قمارباز بودند که کارشان بیبندباری و قماربازی بود، در این کار یک نفر که خیلی زورگو و هتاک بوده، مدام از لر و دستهی قماربازان نوعی باج یا در اصطلاح تلکه میگرفته است.
قماربازان هر کاری میکنند از دست این مرد زورگو رهایی یابند، امکانپذیر نیست، تا اینکه یکی از آنان میگوید:
– گند را باید با گند بُری؛ باید کسی را پیدا کنیم تا شر این باجگیر را از سر ما کم کند.
میگردند و یک نفر «قلی… » نام را پیدا میکنند که در هتاکی و بیآبرویی و هرزهگری همتا ندارد، او را میآورند تا به عنوان قمارباز کار را شروع کند.
– مرد موصوف که اتفاقاً آدم قمارباز ماهری است، بانک بازی را میبرد.
در این هنگام مرد تلکهبگیر وارد میشود و از او تلکه میخواهد.
طرف پشتش را به او میکند و یک تیز تند رها میکند و میگوید:
– … این هم تلکه تو!
– طرف بور و کنف میشود و دیگر دور قمار نمیگردد.
۱-راوی: مشهدی لطیف صالحی، نورآباد.
ادامه دارد…
*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.
تمثیل، ضربالمثل، , زبانزد، , علیمردان عسکری عالم،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.