توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 12110
  پرینتخانه » ادبی, لرستان پژوهی, یادداشت تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۴ | | ارسال توسط :
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای  لری و لکی(29)

 تاسِش زِرنگِس! «لری»

 تاسِش زِرنگِس! «لری»
 tāsĕš zerŋes-  - تاسش از بام افتاد و صدا کرد.
کنایه از:
 کار و امری که در جهت مخفی نگه‌داشتن آن، دست به هر ترفندی می‌زنند، اما این مثل آن‌گاه به کار برده می‌شود که آن کار مخفی و سرّی افشا شده باشد. «به مصداق تاسش از بام افتاد در امثال فارسی» تاس فلزی هرگاه از بلندی بیفتد صدا می‌دهد.
حکایت:
– مردی، زنی داشت که زیاد سر به راه و پای بند اصول اخلاقی نبود، اما شوهر به انواع لطایف‌الحیل سعی می‌کرد که آن حرکات جلف و ناپسند زنش را مخفی کند. روزگاری گذشت و کار رسوایی بالا گرفت و مردم آن‌چه را که نباید می‌فهمیدند، فهمیدند! بالاخره زن و مرد کارشان به طلاق کشید. چندی بعد یک نفر غریبه از شوهر زن طلاق داده پرسید:
– شما زن دارید؟
-گفت: داشتم!
– سوال‌کننده پرسید: مُرد؟
-گفت: نه!
– گفت: پس چی؟
– گفت: طلاق!
– گفت: چرا طلاق؟
– گفت: چون تاسِش زِرنگِس!۱
۱-یحیی بهرامی چگنی، ۸۰ ساله، روستای ریغان چگنی.
ادامه دارد…
نویسنده : علی‌مردان عسکری‌عالم | سرچشمه : سیمره614(4 اسفندماه1400)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.