Thursday, 27 June , 2024
امروز : پنج شنبه, ۷ تیر , ۱۴۰۳ - 21 ذو الحجة 1445
امروز : پنج شنبه, ۷ تیر , ۱۴۰۳ - 21 ذو الحجة 1445
آخرین اخبار »
شناسه خبر : 24007
پرینتخانه » ادبی, شعر و داستان
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۱ | | ارسال توسط : مدیر سیمره
چند شعر از جمال غمبار
(۱) پیش از مرگم تنهاییام را از خاک و گِل وطنم بیرون خواهم کشید مگر کسی هست که نالهی این باران را بفهمد؟! (۲) فراق تو را، نه آغازی هست و نه پایان! دوری تو، از جهنم آغاز میشود و و با آمدنت به بهشت منتهی… (۳) میان اشعار شاعران هم شناخته نمیشود آنچنان که […]
(۱)
پیش از مرگم
تنهاییام را از خاک و گِل وطنم بیرون خواهم کشید
مگر کسی هست که نالهی این باران را بفهمد؟!
(۲)
فراق تو را، نه آغازی هست و نه پایان!
دوری تو،
از جهنم آغاز میشود و
و با آمدنت به بهشت منتهی…
(۳)
میان اشعار شاعران هم شناخته نمیشود
آنچنان که از رنگ و رو افتاده،
سرزمینم…
(۴)
در و پنجرهها را قفل میزنم
هیچیک را نخواهم گشود،
و عکست را به دیوار شعرهایم خواهم آویخت!
زیرا میترسم حتا اگر به قدمزدن هم برود،
دیگر بر نگردد.
برچسب ها
این مطلب بدون برچسب می باشد.
به اشتراک بگذارید
https://avayeseymare.ir/?p=24007
تعداد دیدگاه : 0
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.