Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
آخرین اخبار »
- اولین پیام پزشکیان خطاب به مردم پس از اعلام نتایج انتخابات: این تازه آغاز همراهی ماست / مسیر دشوار پیشرو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد / سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید
- «مسعود پزشکیان» نهمین رییسِ جمهور ایران شد
- تحلیلی کوتاه از بازی همستر کومبات
- نسبت ما و انتخابات
- رابطهی عشق و نفرت نسبت به قدرت غالب
شناسه خبر : 14593
پرینتخانه » ادبی, فرهنگی, یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ - ۹:۵۵ | | ارسال توسط : مدیر سیمره
تمثیل
کور اوغلی میخواند
هنگامی که مخاطب در جواب متکلم جواب سربالا بدهد یا مثلاً بدهکار در مقابل بستانکار که طلب خود را مطالبه میکند، پاسخ منفی توام با خشونت و اعتراض بدهد، طلبکار میگوید:«برای من کور اوغلی میخواند.» یعنی: پولش را نمیدهد که هیچ، یک چیزی هم طلبکار است.
بدیهی است کور اوغلی را که بشناسیم ریشهی تاریخی ضربالمثل بالا به دست خواهدآمد.
قبل از شروع مطلب باید دانست که کور اوغلی غلط مشهور و صحیح آن کوراوغلو به معنی کورزاد است و به شرحی که بعداً خواهدآمد حقیقت مطلب روشن خواهدشد.
یادآور میشوم کوراوغلی با کور مادرزاد اشتباه نشود. زیرا در اینجا کورزاد یعنی پسری که پدرش کور بوده است. ولی از آنجا که تلفظ کوراوغلی شهرت عام پیدا کرده و در میان ایرانیها به ویژه آذربایجانیها به همین شکل و هیئت مصطلح است در اینجا غالباً همان واژهی کور اوغلی به کار میرود.
داستان فولکلوریک آذربایجان را میتوان سه دسته کرد:(در تنظیم این مطلب بیشتر از کتاب مجموعهی مقالهها اثر ارزندهی زندهیاد صمد بهرنگی استفاده شده است و پژوهنده میتواند تفصیل حماسه و داستان کور اوغلی را در کتاب مزبور جستجو کند.)
۱- افسانههایی که برای بچهها و نوهها و نتیجهها گفته میشود، نظیر افسانهها و قصههای مرحوم صبحی مهتدی که صرفاً جنبهی تفنن و سرگرمی و به خواب شیرین رفتن بچهها را دارد.
۲- افسانههای صرفاً عاشقانه که عاشقها در عروسی و قهوهخانهها همراه با ساز میگویند و میخوانند که مخلوطی از نظم و نشر است. مثل داستان عاشق غریب و طاهر میرزا و اصلی و کرم و … .
۳- داستانهای تاریخی و رزمی و حماسی مخلوط با عشقهای پهلوانی و دلاوری و مبارزه با پادشاهان و خوانین و فئودالها نظیر داستان دده قورقور و داستانهای بسیار شورانگیز کور اوغلی که تا کنون هفده قول از آن جمعآوری شده و به چاپ رسیده است که در منطقهی آذربایجان در ردیف پرفروشترین کتابها به زبان آذری درآمده است.
اصل و منشا این حماسه در قرن هفدهم میلادی در زمان سلطنت شاه عباس اول و انتقال پایتخت به اصفهان و جانشین کردن زبان فارسی به جای زبان آذری در دربار صفوی و در افتادن با قزلباش و رنجاندن آنها در نهایت شکستن حرمت زبان آذری توسط شاه عباس اول مبارزهای پنهان و آشکار میان او و آذریان در گرفت که موجب شورش و قیامهایی خونین در گوشه و کنار آذربایجان گردید.در گیر و دار همین دیدارهای سیاسی و اجتماعی بود که به قول زنده یاد صمد بهرنگی:(( آفرینشهای هنری نیز گل کرد و به شکفتگی رسید و سیماهای حماسی آذربایجان از ساز و سوز عاشقها بر پایهی قهرمانان واقعی و حوادث اجتماعی بنیان نهاده شد و نیز همچنان که همیشه و در همه جا معمول بوده است.قهرمانان ادوار گذشته نیز با چهره آشنای خود در جامعه های نو بازگشته و با قهرمانان زمان درآویختند سیمای تابناک و انسانی کور اوغلی از این چنین امتزاجی بود که به وجود آمد.))
داستان کور اوغلی در واقع تمثیل حماسی زیبایی از مبارزات طولانی مردم با دشمن داخلی و خارجی است و مخصوصاً با الهام از قیام جلالی لر خلق شده و درد و کلمه قیام کور اوغلی و دستهاش تجلی کرده است.
نهال این قیام به وسیلهی مردی سالخورده، به نام علی کیشی کاشته میشود که پسری دارد موسوم به روشن که همین پسر سالهای بعد به نام کور اوغلی مشهور و نامبردار گردید. علی کیشی خود قهرمان بزرگ و حشم داری به نام حسن خان بود که حسن خان بر سر اتفاق بسیار جزئی که آن را توهین نسبت به خود تلقی میکرد دستور میدهد چشمان علی کیشی را از کاسه درآورند.
علی کیشی بر اثر حادثه با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای دریایی به دست آورده بود همراه پسرش روشن از قلمرو و نفوذ حسن خان میگریزد و در چنلیبل یا کمرهی مهآلود که کوهستانی سنگلاخ و صعبالعبور با راههای پیچاپیچ است مسکن میگزینند.روشن آن دو کره اسب را به نامهای قیرآت و دورآت مشهور میشوند به دستور جادو مانند پدرش پرورش میدهد و در قوشا بولاق با جفت چشمه در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود.علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتاده است شمشیری برای پسرش روشن سفارش میدهد و بعد از وصایا و سفارشهای لازم میمیرد، و در همان قوشا بولاق به خاک سپرده میشود.
آوازهی هنر روشن به تدریج از کوهستانها میگذرد و در شهرها و روستاها به گوش مردم میرسد و در این هنگام است که از روشن به کور اوغلی یعنی کورزاد شهرت پیدا میکند.
کور اوغلی سرانجام موفق میشود حسن خان را به چنلیبل آورده به آخور ببندد و انتقام پدرش را از وی بستاند.
کور اوغلی کارش بالا میگیرد و دسته دسته جوانان پرشور آذربایجان راه چنلیبل را در پیش میگیرند.
کور اوغلی تنها تمثیل قهرمانان و قیامهای عصر خود نیست، وی ویژگیهای پهلوانیهای بابکیان، پیرو بابک خرمدین، در قرن نهم میلادی را در خود جمع دارد و تنها به خاطر خلق و آزادی و پاس شرافت انسانی میجنگد نه غارت و چپاول.
این حماسه و داستان کو اوغلی در نیمهی اول قرن نوزدهم میلادی به زبان انگلیسی و در ۱۸۵۶ میلادی به دو زبان فرانسوی و روسی هم ترجمه شده است.
تذکر این نکته ضروری است که همانگونه که کور اوغلی در رابطه با احقاق حقوق مظلومان و مبارزه با زورگویی قیام و اقدام کرد ضربالمثلهای مربوط با این پهلوان حماسی و داستانی هم باید در این زمینه به کار رود نه آنکه با گفتهی استاد دهخدا:« در مقابل حقی سخنان بیاساس و غیر منطقی گفتن، جوابهای بی سروته به تقاضای حقهی کسی دادن و سرانجام انکار وام خود کردن.» مورد استشهاد و تمثیل قرار میگیرد.
ادامه دارد…
داستان کور اوغلی در واقع تمثیل حماسی زیبایی از مبارزات طولانی مردم با دشمن داخلی و خارجی است و مخصوصاً با الهام از قیام جلالی لر خلق شده و درد و کلمه قیام کور اوغلی و دستهاش تجلی کرده است.
نهال این قیام به وسیلهی مردی سالخورده، به نام علی کیشی کاشته میشود که پسری دارد موسوم به روشن که همین پسر سالهای بعد به نام کور اوغلی مشهور و نامبردار گردید. علی کیشی خود قهرمان بزرگ و حشم داری به نام حسن خان بود که حسن خان بر سر اتفاق بسیار جزئی که آن را توهین نسبت به خود تلقی میکرد دستور میدهد چشمان علی کیشی را از کاسه درآورند.
علی کیشی بر اثر حادثه با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانهای دریایی به دست آورده بود همراه پسرش روشن از قلمرو و نفوذ حسن خان میگریزد و در چنلیبل یا کمرهی مهآلود که کوهستانی سنگلاخ و صعبالعبور با راههای پیچاپیچ است مسکن میگزینند.روشن آن دو کره اسب را به نامهای قیرآت و دورآت مشهور میشوند به دستور جادو مانند پدرش پرورش میدهد و در قوشا بولاق با جفت چشمه در شبی معین آبتنی میکند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده میشود.علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتاده است شمشیری برای پسرش روشن سفارش میدهد و بعد از وصایا و سفارشهای لازم میمیرد، و در همان قوشا بولاق به خاک سپرده میشود.
آوازهی هنر روشن به تدریج از کوهستانها میگذرد و در شهرها و روستاها به گوش مردم میرسد و در این هنگام است که از روشن به کور اوغلی یعنی کورزاد شهرت پیدا میکند.
کور اوغلی سرانجام موفق میشود حسن خان را به چنلیبل آورده به آخور ببندد و انتقام پدرش را از وی بستاند.
کور اوغلی کارش بالا میگیرد و دسته دسته جوانان پرشور آذربایجان راه چنلیبل را در پیش میگیرند.
کور اوغلی تنها تمثیل قهرمانان و قیامهای عصر خود نیست، وی ویژگیهای پهلوانیهای بابکیان، پیرو بابک خرمدین، در قرن نهم میلادی را در خود جمع دارد و تنها به خاطر خلق و آزادی و پاس شرافت انسانی میجنگد نه غارت و چپاول.
این حماسه و داستان کو اوغلی در نیمهی اول قرن نوزدهم میلادی به زبان انگلیسی و در ۱۸۵۶ میلادی به دو زبان فرانسوی و روسی هم ترجمه شده است.
تذکر این نکته ضروری است که همانگونه که کور اوغلی در رابطه با احقاق حقوق مظلومان و مبارزه با زورگویی قیام و اقدام کرد ضربالمثلهای مربوط با این پهلوان حماسی و داستانی هم باید در این زمینه به کار رود نه آنکه با گفتهی استاد دهخدا:« در مقابل حقی سخنان بیاساس و غیر منطقی گفتن، جوابهای بی سروته به تقاضای حقهی کسی دادن و سرانجام انکار وام خود کردن.» مورد استشهاد و تمثیل قرار میگیرد.
ادامه دارد…
*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.
برچسب ها
تمثیل، ضربالمثل، , حسین خداکرمی، , زبان زد، , هفته نامه منطقهای سیمره،
به اشتراک بگذارید
https://avayeseymare.ir/?p=14593
تعداد دیدگاه : 0
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.