Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
آخرین اخبار »
- اولین پیام پزشکیان خطاب به مردم پس از اعلام نتایج انتخابات: این تازه آغاز همراهی ماست / مسیر دشوار پیشرو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد / سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید
- «مسعود پزشکیان» نهمین رییسِ جمهور ایران شد
- تحلیلی کوتاه از بازی همستر کومبات
- نسبت ما و انتخابات
- رابطهی عشق و نفرت نسبت به قدرت غالب
شناسه خبر : 13833
پرینتخانه » ادبی, فرهنگی, یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۳ تیر ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۴ | | ارسال توسط : مدیر سیمره
تمثیل
شغال بیشهی مازندران را…
این مصراع و مثل سائر که دوبیتی کامل آن در پایان مطلب آمده است، غالباً از باب شوخی و هزل گفته میشود نه جد، ولی از آنجا که به صورت ضربالمثل درآمده لابد و ناگزیر به آوردن ریشهی تاریخی آن هستیم.
این مثل که جنبهی شوخی دارد هنگامی به کار میرود که بخواهند به اخلاق و روحیات و اصولا کیفیت اعمال و حالات شخصی افراد پی برند و از آنچه که آن اشخاص در باطن دارند، آگاه شوند.
در چنین موقع کسانی را برای شناسایی و کشف مطلوب در نظر میگیرند و مامور تحقیق میکنند که با شخص مورد نظر قرابت و بستگی داشته باشند و راه تحقیق و کشف حقیقت را بدانند. ظرفا و اهل طنز در اینگونه موارد مثل بالا را از باب تایید مطلب ولی صرفاً به عنوان شوخی و مطایبه مورد استناد و تمثیل قرار میدهند تا گمان و تردید مخاطب را به یقین مبدل سازند.
اما ریشهی تاریخی آن:
میرزا آقاخان نوری در عهد سلطنت ناصرالدینشاه که مردی فرصتطلب بود پس از فوت محمدشاه در اصفهان به تحریک مهدعلیا مادر ناصرالدینشاه به دسیسه و تحریک علیه میرزا تقیخان امیرکبیر پرداخت که در نهایت در آبانماه ۱۳۳۰ هجری امیرکبیر از صدارت عزل شد و به کاشان تبعیدش کردند. سپس میرزا آقاخان نوری به صدر اعظمی رسید. به قول شادروان محمود محمود:« برای قبولی مقام صدارت دو شرط مهم نمود: اول اینکه میرزا تقیخان به قتل برسد، دوم آنکه روزی از میرزا آقاخان خطا و خیانتی دیده شود یا سعایتی به عمل آید او در امان باشد و به هلاکت نرسد.» هنوز سالمرگ میرزا تقیخان آن مرد بزرگ و تاریخی درست برگزار نشده بود که میرزا آقاخان برای قدردانی از همراهیهای دولت انگلیس قبالهی هرات را مسجل کرده به آنها واگذار کرد. باری در زمان قدرت آقاخان سکنهی نور مازندران در دستگاه دولتی راه یافتند و غالباً در محلهي پامنار تهران سکونت گزیدند. نوریها و نزدیکانشان نسبت به ارباب رجوع و زیردستان و سکنهی روستاییان شروع به ظلم و تعدی و موجبات شکایت مردم را فراهم کردند. میرزا آقاخان به منظور جلوگیری از طعن و شماتت مردم و حفظ حیثیت خانوادگی افراد مورد اعتماد را برای رسیدگی به موارد شکایت و رفع ظلم اعزام میدانست. در یکی از مواردی که میزان و کیفیت جرم قابل گذشت و اغماض نبود و بازهم پای یکی از مازندرانیها درمیان بوده است، میرزا آقاخان تصمیم گرفت قضیه را تا کشف حقیقت قویاً تعقیب کند و مرتکب را به سزای عملش رساند ولی نمیدانست چه کسی را برای جمع کردن مدارک و مستندات لازم انتخاب کند.
ناصرالدینشاه مصلحت را در این دانست که صدراعظم یکی از اقوام و بستگان بصیر و زیرک خویش را که به اخلاق و روحیات شخص خاطی و متعدی آگاه است، انتخاب کند.
به قول شادروان عبدالله مستوفی:« در موردی که میرزا آقاخان یکی از اقوام خود را به تفتیش کار یکی دیگر از آنها مامور کرده است، گویندهای عمل را در عمل شاه وانمود کرده در جواب معترض کنایه بامزهای را از قول شاه سروده و گفته است:
تبسم کرد شاه و گفت با او
که آنچه من بدانم تو ندانی
شغال بیشهی مازندران را
نگیرد جز سگ مازندرانی»
شعر اخیر از آن تاریخ به صورت ضربالمثل درآمده و در مورد مقتضی به آن تمثیل میجویند.
داستان قوادی آقاخان برای ناصرالدین شاه و چاپلوسی بیاندازهاش و همچنین حکایت (آب آلو) در ذیل تمثیل:(پشت سر شاه، گور پدر صدراعظم) آمده است اما این نکته خالی از لطف نیست آقاخان در امر کشاورزی تخم برنجی از هندوستان آورده در املاک خود در مازندران کاشته بود که چون با آب و هوای ایران سازگار آمد خود به خود ترقی کرد و اسم برنج صدراعظمی موسوم شد که رفته رفته بر اثر کثرت استعمال به نام برنج صدری تبدیل شده است.
به قول شادروان عبدالله مستوفی:« در موردی که میرزا آقاخان یکی از اقوام خود را به تفتیش کار یکی دیگر از آنها مامور کرده است، گویندهای عمل را در عمل شاه وانمود کرده در جواب معترض کنایه بامزهای را از قول شاه سروده و گفته است:
تبسم کرد شاه و گفت با او
که آنچه من بدانم تو ندانی
شغال بیشهی مازندران را
نگیرد جز سگ مازندرانی»
شعر اخیر از آن تاریخ به صورت ضربالمثل درآمده و در مورد مقتضی به آن تمثیل میجویند.
داستان قوادی آقاخان برای ناصرالدین شاه و چاپلوسی بیاندازهاش و همچنین حکایت (آب آلو) در ذیل تمثیل:(پشت سر شاه، گور پدر صدراعظم) آمده است اما این نکته خالی از لطف نیست آقاخان در امر کشاورزی تخم برنجی از هندوستان آورده در املاک خود در مازندران کاشته بود که چون با آب و هوای ایران سازگار آمد خود به خود ترقی کرد و اسم برنج صدراعظمی موسوم شد که رفته رفته بر اثر کثرت استعمال به نام برنج صدری تبدیل شده است.
ادامه دارد…
برچسب ها
تمثیل، , حسین خداکرمی، , ضربالمثل، , هفته نامه منطقهای سیمره،
به اشتراک بگذارید
https://avayeseymare.ir/?p=13833
تعداد دیدگاه : 0
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.