توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Thursday, 4 July , 2024
امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
شناسه خبر : 17775
  پرینتخانه » اجتماعی, کنار لوگو, یادداشت تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۵۴ | | ارسال توسط :

دروغ‌گویی و ریاکاری آفت جامعه

دروغ‌گویی و ریاکاری آفت جامعه

واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند گوییا باور نمی‌دارند روز داوری کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند (حافظ) ریا، تزویر، دروغ‌گویی و چاپلوسی و واژگانی از این دست، روح و روان جامعه‌ را می‌‌خراشد و له می‌کند. این‌ها چون موریانه در درون […]

واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
گوییا باور نمی‌دارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند (حافظ)

ریا، تزویر، دروغ‌گویی و چاپلوسی و واژگانی از این دست، روح و روان جامعه‌ را می‌‌خراشد و له می‌کند. این‌ها چون موریانه در درون جامعه رخنه مي‌کنند، به‌سان بوستانی کرم‌زده، آفتی خطرناک‌اند که اگر درمان نشوند جامعه در یک سراشیبی وحشتناکی سقوط خواهد کرد. در هر آیین و کیشی دروغ و ریاکاری ناپسند و زشت است. اما جامعه‌ای که دروغ در آن هنجار شود و چاپلوسی و ریاکاری مرسوم باید فاتحه‌ی آن و مردمانش را خواند. با دریغ و درد! دروغ و پلیدی و پلشتی سراسر جامعه‌ی ایران را دربر گرفته است. ارزش‌ها ضد ارزش شده و ناهنجاری‌ها به‌هنجار. این‌جاست که افرادی که قانون‌مندند و درست‌کار، در این بلبشوی و بازار مکاره دچار سردرگمی و حیرانی می‌شوند. زندگی در چنین محیطی برای‌شان سخت می‌شود. افراد چند هویتی می‌شوند؛ یک هویت رسمی که معمولاً در محل کار و یا محیط‌های اداری و رسمی رخ می‌نمایاند و هویت و چهره‌ی دیگری که به واقعیت نزدیک‌تر است در خانه یا محافل خصوصی خود را نشان می‌دهد. در چنین جامعه‌ای کودکان و نوجوانان و جوانان نیز یاد می‌گیرند که ریاکاری و تزویر را بر درست‌کاری و آزادگی ترجیح بدهند چون جو حاکم بر جامعه این را می‌خواهد. در چنین اوضاعی، ریاکاران و چاپلوسانِ کاسه‌لیس، سوار بر خر مراد هستند با آمدن و رفتن حکومت‌ها و دولت‌ها رنگ عوض می‌کنند و خود را با زمانه وفق می‌دهند. یکی از مهم‌ترین عوامل توسعه‌نیافتگی جامعه‌ همین‌ها هستند که سنگ لای چرخ توسعه می‌گذارند؛ آن‌ها فقط به خود و منافع خود می‌اندیشند و بس.
آدم‌های ریاکار و نان به نرخ روز خور، تلاش می‌کند تا همواره آنی نباشند که هستند! به دیگر سخن خود را به‌گونه‌ای نمایش می‌دهند که واقعیت آن‌ها نیست و این خطرناک است. رواج دروغ‌گویی و چاپلوسی در یک جامعه معمولا به خاطر پست، مقام، پول و ثروت است. طرف پستی با هزار حیله و دستان به‌دست آورده برای حفظ این موقعیت که شایسته‌ی آن نیست به هر کاری دست می‌زند از آدم فروشی گرفته تا جاسوسی و تهمت و افترا. این شیوه‌ای است ناپسند. ناشایستگان به‌ناحق ارج و قرب می‌گیرند و شایستگان و دانایان در حاشیه قرار می‌گیرند و حافظ چقدر زیبا این وضعیت را با زبانی طنز و البته گزنده، بیان کرده‌است:
هُمای گو مَفِکَن سایه‌ی شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زَغَن باشد
در جامعه‌ای که زغن‌ها(افراد بی‌هنر و نالایق) بر صدر نشسته‌اند و طوطی‌یان (هنرمندان و باسوادان و شایستگان) در حاشیه، آن جامعه، جامعه‌ای است که هرگز روی سعادت و خوش‌بختی را به خود نخواهد دید.
به‌راستی چرا جامعه‌ی امروز ما وارونه شده، بدی‌ها جای خوبی‌ها، ریا و سالوسی و چرب‌زبانی جای صداقت و درستی را گرفته‌است!؟ به گفته‌ی فردوسی بزرگ:
نهان گشت آیین فرزانگان
پراگنده شد نام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز
چرا در جامعه‌ی ما هرکسی در پی آن است تا گلیم خویش را از آب بیرون بکشد به هر قیمتی؟! چرا روحیه و انگیزه‌ی کار جمعی و منافع ملی رخت بربسته و بیشینه‌ی مردم در فکر ترجیح منافع خود بر منافع دیگران هستند!؟ نهادهای فرهنگی و آموزشی ما در طول این سال‌ها کجا بودند و خروجی کارشان چه بوده‌است؟
چرا هرکسی مثل من یا ما فکر نکند باید مورد غضب قرار گیرد؟
چرا همه به هم دروغ می‌گوییم؟!
چرا «اخلاق عمومی» در جامعه افت کرده‌است؟
دروغ‌گویی و ریاکاری یکی از مهم‌ترین ناهنجاری‌های امروزه‌ی جامعه‌ی ماست و با دریغ در حال گسترش می‌باشد.
ریشه‌ی بسیاری از دروغ‌گویی‌ها، ترس از رسوایی، ترس از دست دادن مقام، ترس از تبعات ناعادلانه جزایی یا سیاسی و … است.
تا زمانی که شأن انسانی خودمان و دیگران را رعایت نکنیم و برای انسانیت انسان، حقی قایل نشویم، روز به روز از اخلاق و بدیهیات اصول اخلاقی دورتر می‌شویم.
در جامعه‌ی ما، همه مسؤلان و دست‌اندرکاران و هر فرد ایرانی در اخلاقی‌شدن فرزندان‌ این دیار مؤثرند و بر این اساس اگر نقیصه‌ای تربیتی، اجتماعی و… در جامعه ما وجود دارد، همه ما مسؤلیم و صد البته حاکمیت مسئول‌تر.
در جامعه‌ای که رفاه حاکم باشد راست‌گویی بیش‌تر است؛ البته این رفاه نه به این معنا که افراد مرفه همیشه راست‌گو هستند خیر اما انسان فقیر دچار معضلات و مسئله‌های بیش‌تری است که در یک برهه‌ای مسایل اخلاقی برایش کم‌رنگ‌تر می‌شود.

آن‌گونه که در آغاز این نوشتار آمد؛ پست و مقامی که براساس رابطه و زد و بند به دست آمده باعث می‌شود دارنده‌ی آن برای حفظ مقام خود کوچک‌ترین انتقادی را در پیوند با مقام بالاتر خود برنتابد و به هر قیمتی تلاش می‌کند برای منتقد پاپوش درست کنند. «چنین است که چاپلوسان و مداحانِ بی‌هنر همیشه پیرامون صاحبِ قدرت بوده‌اند که او را در خوابِ غرور بیش‌تر فروبرده و به جنون عظمت‌طلبیش افزوده‌اند و هم از این راه نان خورده‌اند. تاریخ شرق از این کسان بسیار می‌شناسد.»

نویسنده : کیانوش رستمی | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 669 (پنج‌شنبه 4 خرداد 1402)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.