توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 10858
  پرینتخانه » فرهنگی, کنار لوگو, یادداشت تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۸ | | ارسال توسط :

حکایتِ صیادِ سایه‌ها

حکایتِ صیادِ سایه‌ها
مولانا برای تأثیر ژرف‌تر بر مخاطب، نکته‌های ناب را در حریری از حکایت عرضه می‌دارد. قصه‌گویی، روش اصلی مولوی برای بیان مقاصد خویش است.

در دفتر اول مثنوی، حکایتی کوتاه و عمیق در ضمن حکایتی دیگر آمده‌است. قصه‌ی مولانا از این قرار است که مرغی در آسمان، در حال پرواز کردن است و سایه‌ی آن بر زمین افتاده و همراه با حرکت مرغ در آسمان، حرکت می‌کند:
مرغ بر بالا و زیر آن سایه‌‌اش
می‌دود بر خاک پرّان مرغ‌وش
صیادی، سایه را می‌بیند و گمان می‌کند سایه‌ی مرغ، خود مرغ است و با تیر و کمانی که به همراه دارد، جهد می‌کند تا سایه را شکار کند:
ابلهی صیاد آن سایه شود
می‌دود چندان که بی‌مایه شود
بی‌خبر کان عکس آن مرغ هواست
بی‌خبر که اصل آن سایه کجاست
اما هرچه تلاش می‌کند، سایه شکار نمی‌شود. صیاد، تمام تیرهای خود را پرتاب می‌کند و در آخر، هیچ نصیب او نمی‌شود:
تیر اندازد به سوی سایه او
ترکشش خالی شود از جست‌و‌جو
مولوی در بیت آخر معنای حکایت را باز می‌نماید:
ترکشِ عمرش تهی شد، عمر رفت
از دویدن در شکارِ سایه تفت
مرغِ اصلی که در آسمان پرواز می‌کند، مطلوبات حقیقی و زندگی اصیل است. سایه‌ی مرغ، مطلوبات دنیوی و سطحی و لذت‌های زودگذر این جهانی است. تیرها، روزهای عمر ما هستند. و اکنون معنای حکایت این می‌شود که ما، روزهای عمر خود را در پی خواسته‌های سطحی و لذت‌های کم‌عمق و ظاهری، طی می‌کنیم؛ غافل از آن‌که زندگی اصیل و واقعی و مطلوبات ژرف را در جای دیگری باید جست‌و‌جو کرد. ما زندگی مجازی جهان مادی را با زندگی واقعی جهان معنا، اشتباه گرفته‌ایم.
در پایان نظرات فروزان‌فر و زمانی را درباره‌ی این حکایت می‌آوریم. فروزان‌فر می‌گوید: «غرض مولانا از این تمثیل آن است که آدمی به درون خود متوجه شود و سرچشمه‌ی لذت را در درون خود بجوید و آن نیاز و خواهش را که منبع جوشان خوشی‌هاست به امور حقیقی منعطف گرداند تا به لذت و خوشی پایدار و جاوید برسد و عمر عزیز را در طلب چیزی که به صورت خوش و به معنی ناخوش است صرف نکند.» کریم زمانی نیز بیان می‌دارد:« خلاصه‌ی کلام کسانی که خوشی‌ها و زیبایی‌های دنیا را اصل می‌پندارند و نه فرع، مانند همین صیاد نادانند.»

نویسنده : دکترمرتضا ادیب | سرچشمه : سیمره601(27آبان ماه1400)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.