توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 11748
  پرینتخانه » اجتماعی, کنار لوگو, یادداشت تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۸:۴۴ | | ارسال توسط :

«حرمت امامزاده با متولی آن است»

«حرمت امامزاده با متولی آن است»
اشاره: (اخیراً فیلمی کوتاه نشان می‌دهد که عمامه یک روحانی زیر پای زنی لگدمال می‌شود. گفته می‌شود فرد روحانی در حال امر به معروف و نهی از منکر با عصایش بر سر زنی می‌زند و در ادامه همان زن یا زن دیگری عمامه وی را پایین) می‌کشد و بر آن پا می‌گذارد.)

امر به معروف و نهی از منکر ترجمه‌ی ناقص واژه‌ای عربی است که سخنان حضرت علی(علیه السلام) به‌عنوان اسلام‌شناسی عرب در مورد آن نشان می‌دهد معنی و مفهوم آن با این شدت و حدتی که ما برایش فرض می‌کنیم، فاصله دارد.
افزون بر سخن بزرگان دین اگر به عقل به عنوان یکی از منابع فقه اسلامی باور داشته باشیم، هر عاقلی قبول دارد که اگر امر به معروف و نهی از منکر به تنش و درگیری منجر شود، شکست بزرگ پروژه‌ای دینی است، اما آیا متخصصان در امر ترویج دین، همانند متخصصان دیگر حوزه‌ها دلیل شکست پروژه‌های خود را واکاوی می‌کنند؟ آیا از خود می‌پرسند چرا حرمت دین و دین‌داری به جایی رسیده است که علم‌دار آن یعنی روحانیت مورد بی‌احترامی واقع می‌شود و بیرق این تفکر یعنی عمامه به زیر کشیده می‌شود؟
شاید مثل معروف؛ «حرمت امامزاده با متولی آن است» پاسخ این پرسش‌ها باشد.
بدون شک درگیری آن روحانی با آن زن در ازدحام خیابان نه در خفا، با زنی بالغ نه کودکی نادان، درگیری تن به تن نه تذکر لسانی، با چاشنی زدن چماق بر سر نه رو گرفتن و سر به زیر انداختن، هیچ کدام از معیارهای صحیح امر به معروف و نهی از منکر نیستند.
روا داشتن تبعیض به نفع چنین آمران به معروفی و پایمال شدنِ حق طرف مقابل آنان است که چون آتش زیر خاکستر همواره امکان گُر گرفتن دارد.
درست یا غلط مظنون اسیدپاشی به صورت زنان در اصفهان، آمران به معروفی هستند که تا کنون از مجازات مصون مانده و اگر هم بی‌گناه هستند سکوت کرده و این عمل ضد ارزش را نهی نکرده‌اند! چنین رفتارهایی نشان می‌دهد که گاهی آمر به معروف خود عامل به معروف نیست. پس قدر نمی‌بیند و در جای والا نشانده نمی‌شود.
از نگاهی دیگر درد امروز جامعه، نان است. دردی فراگیر که دیگر شئون زندگی هم از آن متاثرند.
وقتی گاندی به مدد تجربه می‌گوید:«مسخره است که با آدم گرسنه از فرهنگ سخن بگویی» و مازلو هم با تمسک بر علم اثبات می‌کند که نیازهای معیشتی مقدم بر شکوفایی روح و تعالی اخلاقیات هستند، بعید است بزرگان و عالمان دینی نتوانند از بین این همه منبع و مرجع فقهی در باب اهمیت معیشت به‌عنوان بستر اخلاقیات و رفتارهای اجتماعی جمله‌ای حکیمانه بیابند. پس چرا آن‌طور که باید صدایشان بلند نمی‌شود؟
شاید از روزنه‌ی همین سکوت است که مردم با سوءظن، گرسنگی خود را ناشی از رفتار حاکمانی می‌دانند که یا روحانی هستند یا مورد تایید روحانیت.
به فرض محال که مردم معیشت و نان را نادیده گرفته و فقط در پی دین باشند، آیا تمام واجبات و مستحبات دین فقط امر به معروف و نهی از منکر است؟ آیا تمام امر، امر به پوشیدن روسری است و تمام نهی، هم نهی از نپوشیدن آن؟
به نظر می‌رسد روحانیتی که در طول تاریخ موعظه‌گر بوده است به خاطر رفتار عده‌ای از هم مسلکان خویش این روزها نیازمند موعظه است. به زبانی ساده‌تر اگر این قشر جایگاه والای خویش را می‌جویند باید به گذشته‌ی پیراسته از آلودگی‌های سیاسی و منفعت‌طلبی‌‌های ویژه خود برگردد و اگر خواهان برپا داشتن فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر- آن‌هم تنها به‌عنوان یکی از بی‌شمار فرامین دینی- است باید شجاعت امر و نهی صاحبان زر و زور را هم در خود احیا کند زیرا اگر این شجاعت را تنها در نبرد برای بالا بردن روسری بر فرق زنان ببیند، نتیجه‌اش فروافتادن عمامه از فرق خویش است و اگر این بِکِش، بِکُش عمامه و روسری ادامه یابد بیش‌تر حیثیت عمامه و صاحب عمامه در خطر است.

نویسنده : *کرم تیموری‌(گُلَه گیس بِریا) | سرچشمه : سیمره610(28 دی‌ماه1400)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.