امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
با شود شود نمیشود /علاقهمندی مسئولان به فعلهای سوم شخص
ساختار دستورمندِ زبان فارسی بهگونهای است که همواره نهاد(فاعل) در آغاز جمله میآید و فعل در پایان. اما این نظم و ساختار گاهی در گفتار به هم میریزد؛ به دیگر سخن ارکان اصلی جمله جابهجا میشوند. مثلاً نهاد ممکن است پایان جمله برود یا مفعول در آغاز به کار رود. همه میدانیم که زبان، هویت و شناسنامهی هر انسانی است و یکی از مهمترین کارکردهای زبان، وحدت و همبستگی است. همچنین گفتهاند:«زبان آیینهی فرهنگ مردمی است که به آن سخن میگویند.»۱ چون زبان و ادبیات مسئولان مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد، بدین روی شایسته است در گفتار و نوشتار خود سخنانی بر زبان برانند که دستکم عاری از اشکال باشد.
از طرفی دیگر در زبان فارسی هر واژه با توجه به کاربردش در ساختار جمله ممکن است، معناهای گوناگونی داشته باشد. برای نمونه فعل «گرفت» در ساختار جمله چند معنا از آن مستفاد میشود از جمله: لوله گرفت(کیپ شدن)، دلم گرفت( ناراحت شدن)، او حقوق گرفت (دریافت کردن)، کارش گرفت(رونق یافتن)، باران گرفت، و …
بدینروی، هر واژه در جمله از لحاظ معنایی ظرافتهایی دارد که گوینده باید مواظب این ظرافتهای زبانی باشد؛ به ویژه اگر این گوینده، یک مسئول بلندپایه باشد…
در ادبیات گفتاری مسئولان ما از فعلهایی استفاده میشود که بهسختی میتوان نهاد(فاعل) آنها را یافت! گاهی نیز برای تاکید و شدت و حرارت و برانگیختن احساسات باشندگان(حاضران) به روشی پوپولیستی در یک نشست یا همایش از عنصر زبانی «باید» نیز بهره میبرند. پیش از آنکه به شاهد مثالها بپردازیم اندکی دربارهی ساختار واژهی کمکی «باید» صحبت میکنیم؛ اینجا تنها به خصوصیات معنایی «باید» نگاه میکنیم و با خصوصیات صوری این واژه، کاری نداریم.
«باید»، بهعنوان فعل کمکی در گروه فعلی وارد میشود. فعلهای کمکی معمولاً مفهومی تازه که نشان دهندهی نوعی نگرش از طرف گوینده است، به مفهوم فعل اصلی میافزایند. «باید» نیز چنین است: حوزهی معنایی وسیعی را دربرمیگیرد که میتوان آن را بهطور مبهم «ضرورت» نامید. نوشینروان، دکترمحمدرضا باطنی، حوزهی معناییِ باید را به سه برش تقسیم میکند، از جمله: احتمال، شایستگی و اجبار.
در سفر روز آدینه (نوزدهم آذرماه) آقای رییسی و برخی از وزیران او در نشست شورای اداری و یک نشست به اصطلاح خبری، از پاسخ دادن صریح و روشن به برخی پرسشها رندانه با استفاده از عنصر کمکی «باید» به همراه فعل اصلی شانه خالی میکردند؛ مثلاً وقتی دربارهی حقآبه پرسش شد، او گفت: شما آب دارید تنها مشکلتان مدیریت نادرست است(نقل به مضمون) وی، افزود: باید آب را مدیریت کرد. حالا مخاطب ایشان کیست؟ و چگونه و با چه سازوکارهایی باید آب را مدیریت کرد، اللهاعلم! اینجا مشخص هم نکرد حقآبهی لرستان چقدر باید باشد و حتا سخنان مبلغی نمایندهی کوهدشت که گفت از نظر فقهی لرستان حق دارد از آبهای خود بهطور کافی بهرهمندشود منجر به صدور یک مصوبه نشد.
در جملات زیر که از زبان رییسجمهور و معاونان وی در سفر اخیر به لرستان، نقل و مفهوم نوعی «اجبار» و تحکم برداشت میشود و برای شنونده مشخص نیست که نهاد این جملات کیست؟ و طرف سخن این گوینده هم به نوعی نامعلوم و مجهول است! چه کسی باید کار را انجام دهد؟ با دست خالی میشود مثلاً راهآهن و یا سد ساخت؟! نوعی فرافکنی در طول سخنان مسئولان همواره به چشم میخورد!
برای نمونه به جملههای زیر توجه کنید:
-رییسجمهور: باید از رنج بیکاری در لرستان کاسته شود / ایرنا
-رییسجمهور تاکیدکرد: ظرفیت تولیدی و اشتغالزایی کارخانهی یخچالسازی خرمآباد میتواند به ۵ تا ۶ برابر افزایش یابد و این کار باید سریع انجام شود. /مهر
رییسی: باید آب را مدیریت کرد.
**
رییسی: معوقات پرستاران پرداخت شود
**
رییسی در جمع اقشار لرستان: احداث سد معشوره سریعاً آغاز شود
**
وزیر جهادکشاورزی: کشت قراردادی گیاهان دارویی در لرستان پیگیری شود
ساداتینژاد، خاطرنشان کرد: به ویژه ظرفیتهای مراتع و منابع طبیعی میتواند در حوزهی تلفیقی بهره گرفته شود.
**
معاون رییسجمهور در امور زنان و خانواده: ریشهي آسیبِ زنان کار در لرستان قبل از آنکه گسترش یابد خشکانده شود
**
رییسی: زمینهي مهاجرت معکوس در لرستان فراهم شود
**
رییسی: سد معشوره حتماً و سریعاً آغاز شود
در تیتر نقلقولی بالا، طرف سخنان رییسجمهور مبهم است؟ این فعل «شود» که سوم شخص مفرد است به چه کسی برمیگردد؟ چرا مسئولان ما با به کار بردن این نوع فعلها از زیر بار مسئولیتشان شانه خالی میکنند؟ گاهی هم میگویند چرا لرستان محروم است؟ مثلاً همواره داد میزنند: چرا لرستان رتبهی اول فقر و فلاکت را دارد؟ چرا این استان توسعهنیافتهاست؟ چرا کارخانههای پیش از انقلاب آن تعطیل شدهاند؟ خوب پاسخ این پرسشها را چه کسی باید بدهد؟ مردم یا شما حاکمان؟ باعث این همه فقر و فلاکت و نابهسامانی شما هستید یا مردم؟!
البته تا کنون(لحظهی نوشتن این یادداشت۲۱ آذرماه ۱۴۰۰) مصوبات سفر رییس دولت به لرستان در هالهای از ابهام است. هرچه گشتیم و جستوجو کردیم، چیزی که دستآورد این سفر و مکتوب و مصوب شده باشد، نیافتیم ولی در حرف هستند. ما امیدواریم این گفتهها به کردار بدل شوند و دستکم سد «گاشمار» که آقای رییسی چندین بار در این سفر، روی اجرایی شدن آن تاکید کرد، یک روزی به سرانجام برسد. دیگر قولهایی که هیئت دولت به لرستانیها دادند چون اجرای راهآهن دورود- خرمآباد- اندیمشک، تکمیل طرحهای نیمهتمام، آزادسازی قلعهی شاپورخواست و… اگر اینها تا پایان دورهی ماموریت دولت سیزدهم به سرانجام برسند جای شکرش باقی است. مردم استان لرستان انتظار دارند که این سفر با سفرهای دیگری که در دولتهای مختلف انجام شده کاملاً متفاوت باشد؛ زیرا حکومت یکدست است همهی قوا با هم هماهنگ هستند، دیگر جای عذر و بهانهای نیست.
این سفر حواشی زیادی داشت، (البته موضوع بحث ما نیست)؛ مثلاً اینکه برخی وزیران به شهرستانهایی رفتند که اصلاً بیربط بود و … اما
نکتهی مهمی که نباید فراموش شود؛ رییسجمهور، گفت که از بانیان وضع موجود نباید در مدیریتها استفاده شود.
رییسجمهور در بخشی از سخنان خود به مسائل مدیریتی پرداخت و اظهارداشت:« هرکس که کارآمدی دارد باید از او استفاده شود، دلدادگی به انقلاب و نظام امر مهمی است؛ اما بانیان وضع موجود را نباید استفاده کرد؛ در این رابطه به استاندار و مدیران توصیه کردهام.»/ مهر
آقای رییسجمهور محترم! باز هم از «نباید و باید شوند» استفاده کردهاست. به نظر ما بانیان وضع موجود باید در ملاعام محاکمه شوند و تاوان پس بدهند. اما بعید میدانم این اتفاق بیفتد! در همین سفر شما، خبرنگاران شناسنامهدار و باسابقه را به نشست خبری دعوت نکردند و آنها را غیرخودی دانستند! خبرنگارانی که جز مطالبهگری و پیگیری خواستههای مردم هدف دیگری ندارند. روابطعمومی استانداری در این سفر شمشیر را از رو بست و بین خبرنگاران استان دودستگی و تفرقه ایجاد کرد که قطعاً این رفتار غیرحرفهای روابطعمومی استانداری قابل توجیه و پذیرفتنی نیست.
در پایان باید گفت جناب آقای رییسی!
لرستان در توزیع اشتغال و اقتصاد ملی چه نقشی دارد؟ آیا استانی کشاورزی است؟ آیا صنعتی است؟ و یا ارتباطی است؟
اگر کشاورزی است پس آبمان کجاست؟ حقآبهی ما کو؟ سدهایی که قرار بود ساخته شوند، کجاست؟ نزدیک ۱۵ سال از کلنگزنی سد تنگ گاشمار(معشوره) میگذرد اما تنها در حد یک مصوبهی مثله شده، باقیمانده است!!
اگر صنعتی هستیم، کو صنعتمان؟ با دریغ و درد همهی کارخانههای مهم پیش از انقلاب ما مثل: پارسیلون، پرس، ماشینسازی، صنایع برودتی و… نابود شدند…
اگر ارتباطی هستیم کو راهآهن ما؟ پروژهی راهآهن دورود – خرمآباد – اندیمشک مربوط به برنامهی پنجم رژیم گذشته است، حال برنامهی ششم توسعه پس از انقلاب هم تمام شد اما خبری از ساخت این پروژه نیست!
لرستان در حکم «لولای ارتباطی» ایران است؛ شرق را به غرب؛ و شمال را به جنوب، وصل میکند اما این مهم تاثیر خاصی در توسعهی لرستان نداشته است.
به هر روی لرستان برای اینکه از این همه توسعهنیافتگی مزمن اندکی آرام یابد به بودجه نیاز دارد، به پول کلان نیاز دارد نه به مصوبات کاغذی، چون مصوبات دیگر دولتها هنوز بر روی کاغذ ماندهاند. ما به عنوان نمایندگان افکارعمومی همواره قولهای دولتیان را رصد و پیگیری میکنیم و به مردم گزارش میدهیم. زیرا «مردم بهترین ناظر هستند». امیدواریم که این سفر، سفر متفاوتی باشد و تاثیر عملی روی زندگی و معیشت مردم این دیار داشته باشد. ایدون باد!
۱-باطنی، محمدرضا، «مسایل نوین زبانشناسی»، تهران: انتشارات آگاه، چاپ چهارم ۱۳۷۴، ص۱۵٫
*دکترای روزنامهنگاری
افعال سوم شخص، , با شود شود نمیشود، , بیکاری، , دکترکیانوش رستمی، , سفر رییسجمهور به لرستان، , فقر، , فلاکت، , لرستان توسعهنیافته، , هفته نامه منطقهای سیمره،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.