امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
- اولین پیام پزشکیان خطاب به مردم پس از اعلام نتایج انتخابات: این تازه آغاز همراهی ماست / مسیر دشوار پیشرو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد / سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید
- «مسعود پزشکیان» نهمین رییسِ جمهور ایران شد
- تحلیلی کوتاه از بازی همستر کومبات
- نسبت ما و انتخابات
- رابطهی عشق و نفرت نسبت به قدرت غالب
اسحاق عیدی و اخلاق رسانهای
اما مرگ برخی انسانها به دلیل نقش و کارکرد مثبتی که در طول حیات خود داشتهاند، جامعه را با یک نقصان مواجه میکند بهگونهای که تا مدتی و حتا سالها جای خالی این افراد تاثیرگذار بهراحتی پر نمیشود. استاد اسحاق عیدی از این دست انسانها بود که تا واپسین لحظات عمرخود برای جامعهاش نه تنها ضرری نداشت بلکه از منظر مسئولیت اجتماعی فردی مفید و موثر به شمار میآمد.
او انوشه مردی پرکار و چهرهای درخشان در فرهنگ و هنر لرستان بود که جای خالی وی از این پس در عرصههای یاد شده کاملا آشکار خواهد بود.
در این یادداشت کوتاه که شوربختانه به مناسب درگذشت وی قلمی میشود، تنها به یکی از جنبههای هنری و فکری استاد عیدی پرداخته میشود و آن نگاهی گذرا به اخلاق رسانهای در نوشتههای ایشان است.
هرچند شادروان عیدی در چند حوزه فعالیت و سررشته داشته است اما او روزنامهنگاری کاربلد و حرفهای بود که این کار را از سن ۱۴ سالگی با چاپ نخستین اثرش در مجلهی سراسری «آشفته» آغاز کرد.
استاد عیدی در کنار شغل معلمی و بعدها حضور در رادیو و فرهنگ و هنر لرستان و بعدترها کار صحافی، برای مجلات و رسانههای محلی مینوشت و همواره از نوشتن و آگاه کردن دست برنمیداشت.
او انسانی دغدغهمند بود. میتوانست ننویسد اما چون دغدغه داشت و به دنبال اصلاح امور جامعه بود تا واپیسن دقایق عمرش خواند و نوشت. قلم وی پاک، روان، ساده و بیتکلف است. در بیشینهی نوشتههای ژورنالیستی این پژوهشگر بیبدیل لرستانی، مردم و مطالبات آنها حرف اول را میزنند.
کار استاد عیدی همواره با دانایی و آگهیبخشی همراه بودهاست چه زمانی که معلم بود و چه وقتی که در رادیو و در نشریات سراسری و محلی ستوننویس بود.
وی ویژگیهای یک روزنامهنگار خوب و شهروند مسئولیتپذیر را داشت. تعهد اجتماعی او ایجاب میکرد که در کار خود بیشتر در خدمت مردم باشد تا صاحبان نفوذ و قدرت. بدین روی در بیشینهی نوشتههای استاد عیدی مردم حضوری پررنگ دارند. او پاداشش را از خشنودی مردم میگرفت و در انتظار پاداش رسمی نمیماند و تنها پاداش لذتبخش برای ایشان جلب رضایت افکار عمومی و مخاطبانش بود نه صاحبان قدرت و ثروت. همچنین در نوشتههای آقای عیدی منافع جامعه بر منافع شخصی ترجیح دارد. به اصول حرفهای روزنامهنگاری پایبند بود. او کسی را تبلیغ نکرد، کسی را بیجهت و بدون سند سرزنش و تخریب نکرد، موضوعی که خیلی از رسانهایهای امروزی بدان بیتوجهاند!
او بیدار کرد
او آگاه کرد
او دانا کرد ….
او بدون تحقیق و اطمینان از جزییات موضوعی آن را برای دیگران نقل نکرد و در بارهاش ننوشت. این یعنی اخلاق رسانهای چیزی که جامعهی رسانهای ما امروزه سخت بدان نیازمند است.
عیدی هم مهارت روزنامهنگاری را داشت و هم دانش آن را، این دانش و مهارت را پلکانی و با تحقیق و جستوجو به دست آورده بود. بدین روی، من بر خود مینازم و میبالم که ستونهای سیمره هر از گاهی میهمان واژگان و جملات این دانشیمرد بود.
عیدی نه تنها در کار روزنامهنگاری وسواس داشت که مبادا چیزی مینویسد دقیق و درست نباشد بلکه در روابط اجتماعی نیز چنین بود. برای نمونه، هر گاه میخواستند به سیمره بیایند پیشاپیش خبر میدادند که آیا میتوانند بیایند؟ یعنی از ما اجازه میگرفتند و هماهنگ میکردند!! این طرز رفتار آقای عیدی جز از یک انسان وارسته و فرهیخته بر نمیآید.
در واپسین گفتوگویی که به همراه دکتر ترکارانی با ایشان داشتم در آغاز آن گفتوگو، وی را «استاد» خطاب کردم؛ بیدرنگ چین در ابروانش آشکار شد و با ناراحتی گفت:«من استاد نیستم لطفا دیگر مرا با این عنوان که شایستهی آن نیستم خطاب نکنید.» این یعنی افتادگی در عین پختگی؛ به راستی «اسحاق» مصداق این بیت شعر بود:
«باشد نشان پختگی افتادگی کلیم
آن میوه نارس است که بر دار مانده است.»
روانش انوشه باد و مینوی برین جایش!
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.