حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(41)
توانا بود هرکه دانا بود
Monday, 8 July , 2024
امروز : دوشنبه, ۱۸ تیر , ۱۴۰۳ - 2 محرم 1446
امروز : دوشنبه, ۱۸ تیر , ۱۴۰۳ - 2 محرم 1446
آخرین اخبار »
برچسب : ضرب‌المثل،
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(36)
ترازِ گُروَه تا دَرِ تاپو!۱«لکی»
terāze gorra tā dar e tāpō- - حرکت و هدف گربه تا دَرِ تاپو است.
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(30)
تا گوساله وِ گُو شود، دِلِ صِحوشِ کَواو شود. «لری»
tā gōsālа ve gow šаvаd, dele sehoweš kаvāow šаvаd - تا گوساله گاوی شود، دل صاحبش کباب شود. «امثال فارسی در گویش لری».
۱۲ اسفند ۱۴۰۰
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(28)
تا نازکش داری ناز کُو، هی که ناشتی پات دراز کُو! «لری»
tā nāz kaš dāri nāz ko٫heyke nāāšti pāt e derāz ko - تا نازکش داری ناز کُن، آنگاه که نداشتی پایت را دراز کُن.
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
حکايت‌ها و روايت‌ها در زبان‌زدهاي لري و لکي(27)
تا گشتو گَشتي زه، حُفتو حونه‌ي نيا! «لري»
tā gaštō gaštey za hofto honey neyā - تا آدم ولگرد و بيکاره در گشت و گذار بود، خواب‌آلود و تنبل هم صاحب خانه و اثاثيه شد.
۰۳ بهمن ۱۴۰۰
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(26)
– تا کُوی نَه‌رِمیَه کَنی پُر نِموُوه! «لری»
tā koey naremea kaney por nema - تا کوهی فرو نریزد، درهّ‌ای پُر نمی‌شود.
۰۷ دی ۱۴۰۰
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(24)
تا روُا رَت وِ پی قاووِله، پوس گُردَش کِنِس! «لری»
tā roā rat vepey ŏāwla pūse gordaš kenes - تا روباه به دنبال قباله رفت، پوست از گرده‌اش گرفتند.
۲۲ آذر ۱۴۰۰
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(22)
تا دِتَه نوشِ وَ کُرّه بورِی، کُرّ نِمَه‌کی کار ناجوری! «لکی»
Tā deta nooše va korra boure¸ korra nemakey kār nājure - تا دختره به پسره اشاره‌ای نکند، پسره کار ناجوری انجام نمی‌دهد.
۰۶ آذر ۱۴۰۰
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(21)
تا خَر دِ دنیا هی، مارگیر بی‌پاکَشَ نمی‌موَنه! «لری»
Tā xar de donyā hey¸ mārgir be pākaš nememona - تا خر در دنیا هست، مارگیر (رندان) سواری می‌گیرند.
۰۱ آذر ۱۴۰۰
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(20)
– تا جُو تَنگَه دِش به‌پِرّ! «لری»
Tā jō tanga deš baperr - تا جوی تنگ است از آن عبور کن! (بپّر)
۲۷ آبان ۱۴۰۰
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(19)
تا تو هچایهَ‌ت کِرد، چهل پَشخَه نیشت ئه‌ر قی خِرهَ هَه مُو!«لکی»
Tā to hačayat kerd,čehel pašxa ništ ar ŏey xerahamo -تا تو حرف می‌زدی، من شمردم چهل پشه روی... الاغمان نشست.
۲۲ آبان ۱۴۰۰
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(18)
تا تو رویی وَ وِرگردی، دُم خَر سیه می‌رسه وِ زِمی! «لری»
tā to roey o ver gardi¸ dom xar seya meyrasa ve zemi - تا تو بری و برگردی، دم خر سیاه به زمین می‌رسد.
۰۶ آبان ۱۴۰۰
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(17)