حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(62 و 63)
Thursday, 4 July , 2024
امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
آخرین اخبار »
برچسب : حکایت،
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(25)
تازی وَختِ شکار گیش میا! «لری»
tāzi vaxte šekār gišmeyā - تازی وقت شکار ریدنش میگیرد، «از امثال فارسی در گویش لری»
۰۲ دی ۱۴۰۰
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(24)
تا روُا رَت وِ پی قاووِله، پوس گُردَش کِنِس! «لری»
tā roā rat vepey ŏāwla pūse gordaš kenes - تا روباه به دنبال قباله رفت، پوست از گردهاش گرفتند.
۲۲ آذر ۱۴۰۰
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(23)
تازه ئوما وِ بازار، کهنه مُووَه دِلآزار! «لری»
tāze omā ve bāzār¸ kohna moua delāzār - نو که آمد به بازار، کهنه شود دلآزار.
۱۴ آذر ۱۴۰۰
حکایتِ صیادِ سایهها
مولانا برای تأثیر ژرفتر بر مخاطب، نکتههای ناب را در حریری از حکایت عرضه میدارد. قصهگویی، روش اصلی مولوی برای بیان مقاصد خویش است.
۰۴ آذر ۱۴۰۰
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(21)
تا خَر دِ دنیا هی، مارگیر بیپاکَشَ نمیموَنه! «لری»
Tā xar de donyā hey¸ mārgir be pākaš nememona - تا خر در دنیا هست، مارگیر (رندان) سواری میگیرند.
۰۱ آذر ۱۴۰۰
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(20)
– تا جُو تَنگَه دِش بهپِرّ! «لری»
Tā jō tanga deš baperr - تا جوی تنگ است از آن عبور کن! (بپّر)
۲۷ آبان ۱۴۰۰
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(19)
تا تو هچایهَت کِرد، چهل پَشخَه نیشت ئهر قی خِرهَ هَه مُو!«لکی»
Tā to hačayat kerd,čehel pašxa ništ ar ŏey xerahamo -تا تو حرف میزدی، من شمردم چهل پشه روی... الاغمان نشست.
۲۲ آبان ۱۴۰۰
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(18)
تا تو رویی وَ وِرگردی، دُم خَر سیه میرسه وِ زِمی! «لری»
tā to roey o ver gardi¸ dom xar seya meyrasa ve zemi - تا تو بری و برگردی، دم خر سیاه به زمین میرسد.
۰۶ آبان ۱۴۰۰
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(17)
تا تریاک دِ عراق بَهرسه، مارگَستَه مُرده! «لری»
tā teryāk de erāq barasa mār gasta morde - تا تریاک از عراق برسد، مارگزیده مُرده (میمیرد).
۲۵ مهر ۱۴۰۰
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(16)
– تا تاپولَه آرد دارهَ، بِرا هوُیلهَ کار داره! «لری»
Tā tāpōla ārd dāra¸berā howila kār dāra - تا تاپوله «سیلویی گلی برای جای غلات» آرد دارد، برادر زرده کار دارد!
۲۲ مهر ۱۴۰۰
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(15)
– تاپوی پِرّ اِ آرد دیرِم، باکِ اِ قُشَن شا نیرِم! «لکی»
tāpō ey perr e ārd derem¸bāk ey ŏošan šā neyrem -تاپویی پر از آرد دارم، باکی از قشون شاه ندارم. کنایه از: اطمینان خاطر از داشتهای که باعث قوت قلب است، هر چند هم مایه و کالایی فراوان و ذیقیمت نباشد.
۱۲ مهر ۱۴۰۰
حکایتها و روایتها در زبانزدهای لری و لکی(13)
– تا ئوله دِ جِهوُن هی، مُفلِس دِرنمیمونه! «لُری»
tā ola de jehon hē mofles dernememona - تا ابله در جهان هست، مفلس (گدا) درنمیماند.
۲۳ شهریور ۱۴۰۰
12