امروز : پنج شنبه, ۷ تیر , ۱۴۰۳ - 21 ذو الحجة 1445
۱۵خرداد روز محیط زیست
سعی دارم حلهای تنیده زدل بافته زجان را، در لابلای عبارات البته کوتاهم بهقدر و قیاس موضوع بگنجانم.
«به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/عاشقم برهمه عالم که همه عالم از اوست.»
قامت این هیئت و هیکلی که ما آن را طبیعت و بهتبع محیط زیست نام نهادهایم بالاتر از این حرفهاست. وصف آن به کمال، از حیطهی اقتدار قلمی، وسعت اندیشه و حس دیداری و شنیداری ما خارج است و تازه این قطرهای است از بیکرانکائنات لایزال که جان و خرد ما نمیتواند در آن عرصه جولان دهد. «به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه بر نگذرد.» آیا قلم از عهدهی توصیف نهیب باد، امواج رود، لطافت نسیم، زایش غنچه، شعلهی گل برمیآید؟! «هرگز»
من سالها پیش نوشتهام «ستایش کن خدای گرداب را»؛ چه میتوانستم بگویم و بنویسم؛ جلالخالق از این محیط زیست بینظیر! قلم بیشتر نرفت.
چطور عاشق شدم، عاشق طبیعت و رگهی حیاتیام محیط زیست؟!
«تا قیامت صوفی ار می میکند /تا ننوشد باده مستی کی کند…»
باید به کوه و دشت زد، میان طبیعت رفت، محیط زیست را خوب دید، همچنین عمق درهها، قلهی کوه، قعر دریا را. ماسهزارها، تالاب و جنگلها را باید با چشمی ویژه دید و دقتی بیشتر داشت. در کشف بیجان تلاش کرد و به راز و رمز زندگی جاندار واقف گردید.
تا داشتهای محیط زیست را لمس و درک نکنی، به حفظشان اعتقاد پیدا نمیکنی! اگر این طبیعت و محیط زیست را ازجلوهی آیات خدا دانستی، با این نگرش آنها را بهتر نوازش میکنی.
باید کوهنورد و محیط زیستی شد، محیط زیستی، به جابهجایی تکه سنگی هم راضی نمیشود! اکوسیستم هیچ نقطهای را بههم نمیزند. برای خشکیدن شاخهی درختی از بلوط اشک میریزد. باید مردم را به اینهمه نعمات الهی علاقهمند کرد تا چهچه تیهو و قهقه کبک را با چشم بصیرت بشنوند و لذت ببرند. ستاره با غروب خورشید چشمک میزند زیباست، با این زیباییها باید زندگی کرد. قمری جیغ مستانه دارد، مگس از سر انگشت طبیعت میپرد، باید دید، شنید و خواند که آنسوی قصه چیست؟! تا قدرت طبع نیفتد عشق نمیا!
عشق به محیط زیست، عشق به اصل رگهی حیاتی است.
آی آدمها! زمان و زمین برای زیست ما مهیا شدهاند، برای زیست؛ زمین جعبهی جواهرش را به خط و خال گشوده و زمان لطافت طبعش.
باید فرهنگ قد بکشد تا محیط زیست محفوظ بماند. پلنگ نباید از در خلقت بیرون رود، سزاوار نیست مار از چرخهی حیات کم گردد.
آموزش؛ طبیعت و محیط زیست را تسخیر میکند نه تخریب. به آموزش میتوان از درختان و گیاهان دارو حاصل کرد و سیل را مهار کرد و در نزدیکی آتشفشان سکنی گزید. طبیعت و محیط زیست لبریز از حیاتند؛ حیات را نباید آزار داد، زخمی کرد و کشت!
به حیات باید ارادت داشت و بیوقفه برای شکر خالقش دست به آسمان برد.
عشق آفریده میشود، به نگاه فرهنگی باید مردم را به آنجا کشاند که کوه و بیشه و آب همدیگر را در بغل گرفتهاند، کوه بر بیشه و بیشه بر آب سایه افکنده!
آموزش؛ زاویههای کور ادراک آدمی را نسبت به طبیعت و محیط زیست تربیت می کند، محیط زیست دوست داشتنی میشود. باید فهماند که اگر طبیعت گهگاهی فریادش بلند است و بر سر خشم میآید و لشکر عظیم سیل گسیل میدارد، از جایی رنج دیده، ضربه خورده، به حریم آن تعدی شده!.
آلوده نمودن محیط زیست از هنر انسان دور است، هنرمند باشید و انسان.
آی آدمها؛ زندگی با محیط زیستی زیبا، معنا میپذیرد!. زمین، آب و هوا، باد و باران، کوه ودشت، درخت، محیط زیستند، چرخهی حیاتند، زمین مادر این چرخه است، بر چهرهاش چنگ نزنید، حرمت آنها را پاس بدارید .
آی آدمها؛ از شما چه پنهان که من به تنهایی تا چه رسد به خیلیها؛ بارها از تنهی سوختهی درختی، پای لنگ و شکستهی جانوری، بوی گند پسماندی چند، دود سیاه سهمگین کارخانهای، رنج برده ، صدایم درآمده، اشکم ریخته و دادم به آسمان رفته… محیط زیست یعنی زندگی؛ زندگی را خراب نکنید.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.