امروز : دوشنبه, ۱۸ تیر , ۱۴۰۳ - 2 محرم 1446
ماجراهای من و سیاست /فصل دوم/ بخش ۴۳ انتخابات مرحلهی دوم مجلس ششم خرمآباد
سال ۷۹ سال بحرانهای پیاپی بود. در همان آغاز سال، رهبری در پیام نوروزی از کارکرد دولت خاتمی انتقاد کرد و نامی از محمد خاتمی که تا آن روز معمول بود بر زبان جاری نساخت.
روزنامههای جناح راست از رسالت تا کیهان پشت سخنان رهبری سنگر گرفتند و دولت را به توپ بستند و از سخنان رهبری در انتقاد از دولت خاتمی تیترها ساختند!
دولتی که بعدها بهعنوان موفقترین دولت جمهوری اسلامی در ذهن مردم جا باز کرد، به جای حمایت و پشتیبانی، مورد هجوم رسانههای منتقد جناح راست قرار گرفت.
شکلگیری مجلس ششم، در دل راستگرایان هراسی عجیب انداخته بود. به همان اندازه که دوم خردادیها شاد بودند و دنیا را به کام خود میدیدند و جامعه امیدوار شده بود و دل به شعارهای خاتمی بسته و روی خط رسانههای داخلی قرار گرفته بود. به همان اندازه راستگرایان در هراس و دلواپسِ بر باد رفتن دستاوردهای انقلاب و پایمال شدن ارزشها شده بودند.
آغاز سال ۱۳۷۹ است و نوک پیکان اتهام به سمت روزنامههای دوم خردادی گرفته شده و پیروزی دوم خردادیها بر جان و تن راستگرایان هراس افکنده است.
اقلیت راستگرایان هم فکر میکنند تمام این پیروزیها معلول رسانههای قدرتمند دوم خردادی است که غروبها مردم در سراسر کشور برای تهیهی آن ها، جلوی کیوسکهای روزنامه فروشی صف میبندند!
واقعیت این است که نخبگان اصلاحطلب از راه نشریات خود، با تودههای مردم، میانهی خوبی برقرار کردهاند و کمیته ایکس تصمیم گرفته که هر طور شده باید این میانه به هم زده شود!
روز ۴ اردیبهشت ۱۳۷۹ پیش از برگزاری مرحلهی دوم انتخابات، دستگاه قضایی با استناد به قانون اقدامات تامینی مصوب سال ۱۳۳۹که مربوط به مجرمان سابقهدار میشد، روزنامهی دوم خردادی را فلهای توقیف کرد!
روزنامههای صبح امروز، آفتاب امروز، اخبار اقتصاد، عصر آزادگان، آزاد، بامداد نو، مشارکت، فتح، آریا و نیز مجلههای ایران فردا و پیام هاجر از جمله رسانههایی بودند که با مجموع بیش از یک میلیون تیراژ به صورت ضربتی توقیف شدند. نتیجه آن بیکار شدن نزدیک به هزار روزنامهنگار و کادر فنی و اداری بود.
در لرستان هم، در آستانهی ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۹ قرار گرفتیم. خرمآباد ۴ تکه شد. اگرچه پشت پرده توافقاتی شده بود؛ اما میدانهای تبلیغاتی هرکدام از نامزدها، ازدحام بود.
همانطوری که در بخشهای پیشین گفتم هرکدام از نامزدها نقطههای قوتی داشتند. موسوینژاد پشتوانهی فرهنگیان خط امامی را داشت که جمعیت بزرگ و با انگیزهای بود. بهاروند تک نامزد راستگرایان بود و این نقطهی قوت خوبی بود. ملکآسا فوقلیسانس شیمی پلیمر از آمریکا و نامی آشنا برای تمام نیروهای چپ بود و فولادی، جنجالیترین چهرهی مجلس پنجم بود که همهی حرفهای مردم خرمآباد را یکجا در تریبون مجلس فریاد کرده بود.
بسیاری باور داشتند که ملکآسا تکنوکراتترین نامزد آن دوره بود. هم تعهد داشت و هم تخصص و هم تشکیلات داشت و هم تشریفات مجلس را بلد بود. هرچه ملکآسا برجسته میشد شانس دو کاندیدای دیگر کم میشد. جنگ بین چهار نامزد نبود، چون یک نماینده پیشاپیش بر اساس یک قرار داد نانوشته، واگذار شده بود.
باید فتیلهی ملکآسا پایین میآمد بعد از آیین آخرین روز تبلیغات، سخنرانی تند ملکآسا در میدان کیو که بخشی از آن به زبان انگلیسی ادا شد خیلی فضا را تغییر داد بنابراین پاتکها قابل پیشبینی بود!
صبح روز پنجشنبه که تبلیغات انتخاباتی ممنوع بود. شبنامهای در سراسر شهر منتشر شده بود، مبنی بر این که حوزهی علمیهی کمالوند خرمآباد از جناب ملکآسا اعلام حمایت کرده است و این کار در آن فضای دوم خردادی، شلیک به ملکآسا بود و بدتر از آن عصبانیت ملکآسا و توهینهای او بود که کار را خرابتر کرد و درست مدیریت نشد و کجاندیشان به هدف رسیدند!
هیچکدام از نامزدهای خط امامی در موضعگیریهای خود به اندازهی کریم ملکآسا شفاف و آشکارا و علمی از جریان دوم خردادی دفاع نکرده بودند اما شبنامه روایتی دیگر ساخته بود.
انتخابات برگزار شد و نتیجهای که قابل پیشبینی بود تحقق پیدا کرد. سید عیسی موسوینژاد و عبدالرحیم بهاروند به مجلس ششم راه یافتند!
بعدها ثابت شد که موسوینژاد در مجلس ششم یکی از ثابتقدمترین نمایندگان مجلس ششم بود که دوشادوش نمایندگان، تحصن کرد و تاوان داد و ایستاد و پاک زیست. نام موسوینژاد و دکتر احمدی و عبدالوند در شمار نمایندگانی آمد که استعفا دادند!
متن نامهی نمایندگان متحصن مجلس ششم آیینهی تمامنمای باور درست نمایندگان است که در تاریخ گویا و روشن است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.