توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 14365
  پرینتخانه » فرهنگی, یادداشت تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۶ | | ارسال توسط :

روزهای دوشنبه/ نگاهی به «سفرنامه‌ی تاجیکستان» (بخش سوم و چهارم)

روزهای دوشنبه/ نگاهی به «سفرنامه‌ی تاجیکستان»  (بخش سوم و چهارم)
ب) تصاویر نازیبا از تصاویر و صحنه‌های نازیبایی که مسرّت در طیّ اقامت خود در دوشنبه مشاهده کرده، نمونه‌های زیر را می‌توان شاهد آورد:
۱- آلودگی آب شرب
متأسّفانه در برخی نقاط شهر دوشنبه ازجمله محلّ سکونت مسرّت، همراه با آب شرب، خس و خاشاک و شن و گل‌ولای از شیر آب جاری می‌شده است. حجم آلودگی چنین آبی ناگفته پیداست و نخوردنش بهتر. با این‌که مردم شهر، آب را بعد از ته‌نشین کردن، جوشانده و مصرف می‌کرده‌اند، مسرّت و دوست همراهش راه دیگری برمی‌گزینند. آنان جانب احتیاط را نگه می‌دارند و برای مریض نشدن آب‌معدنی، کواس (نوعی نوشابه) و یا آب‌میوه مصرف می‌کرده‌اند. شاید به دلیل همین آلودگی بوده که بهای آب شهری ثابت بوده و میزان مصرف آن در کاهش و افزایش بهای آن تأثیری نداشته است (ص۲۳،۸۰).
۲- ریختن زباله‌ها در کوچه و خیابان
مسرّت، تنها نقطه‌ی تیره‌ی دوشنبه را از منظر مبلمان شهری، زباله‌هایی می‌داند که مردم در کوچه و خیابان رها می‌کرده‌اند. این موضوع از دید وی با تمیزی و آراستگی مردم ناسازگاری داشته و چهره‌ی زشتی به شهر داده است. نه‌تنها کوچه و خیابان که باغچه‌ها، پیاده‌روها و دست‌شویی‌ها نیز از این نازیبایی دور نبوده‌اند. متأسّفانه دست‌شویی در مراکز فرهنگی نیز بسیار آلوده بوده و اوضاع خوبی نداشته است.
شگفت آن‌که در برخی رستوران‌ها به‌جای آب و دستمال، از مقوا استفاده می‌کرده‌اند. مسرّت، روزی که با دوستان برای گردش به شهر کوچک حصار می‌رود، در آش‌خانه‌ی (رستوران) آن‌جا با چنین صحنه‌ای مواجه می‌شود. در این آلودگی شهری، علاوه بر کوتاهی مردم، شهرداری نیز قصور ورزیده و اراده‌ای برای رفت‌وروب نداشته است(ص۵۶،۷۰،۷۷،۸۲).
۳- تنهایی دردآور زنان
بی‌گمان، غم‌بارترین تصویری که در «سفرنامه‌ی تاجیکستان» ثبت‌شده، وضعیّت زنان به‌ویژه مادران است. این وضعیّت دردآور، زاییده‌ی تنهایی آن‌ها و تنهایی، زاییده‌ی مهاجرت خواسته و ناخواسته‌ی مردان آن‌هاست. پس از جنگ داخلی و بروز فشارهای اقتصادی، بسیاری از مردان برای کار به روسیه و عدّه‌ی کم‌تری به کشورهایی چون فرانسه و انگلستان مهاجرت می‌کنند (ص ۲۴). اغلب این مردان که تعداد آن‌ها را تا یک‌میلیون نفر تخمین زده‌اند، متأسّفانه بعد از یافتن کار و تحصیل درآمد، به‌جای بازگشت به خانواده و گشودن مشکلات، ماندن را ترجیح می‌دهند و زن و فرزند را بدون پشتیبان رها می‌کنند.
در چنین شرایطی زن، وارث خانواده‌ای نابسامان می‌‌شود و به‌تنهایی می‌بایست بار سختی‌های زندگی را بر دوش بکشد. او اکنون منهای نقش مادری، پدر بودن را هم تجربه می‌کند و بدون حامی در برابر مصائب رنگارنگ زندگی می‌ایستد. اساسی‌ترین وظیفه‌ی او در این معرکه، کسب‌وکار و تأمین درآمد است. در همین راستا برای جلب مشتری هم که شده، پیش‌خدمتی در کافه و فروشندگی در بازار بهترین چاره است (ص ۲۸). به سبب هزینه‌های بالای زندگی به‌زودی پای فرزند به‌ویژه دختران جوان و نوجوان هم به کسب درآمد باز می‌شود و تأمین بخشی از نیازهای خانواده بر عهده‌ی آن‌ها قرار می‌گیرد(ص ۳۲). سست شدن بنیان‌های خانواده آغازشده و در ادامه به شکل‌های دیگری خود را نشان می‌دهد. این بار نوبت پدیده‌ی «چندهمسری» است که به علت فزونی آمار زنان بر مردان، رواج گسترده‌ای می‌یابد(ص ۲۸). امّا آیا برای همه‌ی زنان مصیبت‌کش، امکان ازدواج دوباره وجود دارد؟ آیا همه‌ی نیازهای آنان در خوردن و پوشیدن خلاصه می‌شود؟
این‌جاست که نیازهای روحی و جنسی سر برمی‌کند و رابطه‌های دیگری به میان می آورد(ص ۱۰۸). در چنین روابطی فرزندان نیز مصون نمی‌مانند و در ورطه‌ای که ایجادشده، فرو می‌روند(ص ۱۴۱). تنهایی دردآور زنان در همین‌جا پایان نمی‌یابد و به شکل‌های دیگری نیز پدیدار می‌شود. ابتلا به ایدز، خودکشی و دفن مردگان از دیگر پرده‌های این تراژدی است. تنهایی آنان در برخی نواحی به‌جایی می‌رسد که حتّا مردی وجود نداشته تا درگذشته را شست‌وشو دهد و به خاک بسپارد(ص ۱۲۷).
چنین زندگی غم‌باری تنها برای طبقه‌ی بی‌سواد و کم‌سواد نبوده، تحصیل‌کرده‌های دانشگاه نیز با این‌گونه زیستن، بیگانه نبوده‌اند. یکی از آن‌ها نگینه‌ی سراج‌زاده(سراجیوا) دارای دکترای ادبیّات فارسی از دانشگاه تاجیکستان است. شوهرش او را شش سال پیش با یک نوزاد رها کرده و به مسکو رفته است(ص ۱۳۲). عایشه حامدوا، مادر نگینه هم دکترا داشته و با دخترش هم‌درد بوده است. همسر او(پدر نگینه) سال‌ها پیش عایشه را ترک و در روسیه سکنی گزیده است(ص ۴۵). او اکنون برای کمک به تأمین هزینه‌های زندگی، خانه‌ی خود را اجاره داده و با نگینه زندگی می‌کرده است(ص ۴۸).
۳-۲- پیوست‌ها
این بخش از کتاب نیز مانند خود کتاب فهرست دارد. عناوین این فهرست به ترتیب زیر است:
-بهره‌وری از گویش یا زبان تاجیکی
– زبان‌زدهای تاجیکی
– واژه‌ها و اصطلاح‌های گسترده در تاجیکستان
– فرّخی، شاعر مبارز ایران(ص۱۵۷)
یادآوری: شماره‌ای که در کنار هر یک از این بخش‌ها می‌آید، از نگارنده است.
۱-۳-۲- بهره‌وری از گویش یا زبان تاجیکی
مسرّت در این گفتار که ویرایش نخست آن در «خبرنامه‌ی گروه آموزشی زبان و ادبیّات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی»(ص۱۵۹)، منتشر شده، بعد از اشاره به هم‌نژادی و هم‌زبانی مردم ایران و تاجیکستان به عزیمت خود به این کشور در بهار سال ۱۳۸۳ پرداخته است. چون زبان و گویش مردم این سرزمین برای وی اعجاب‌انگیز بوده و متون سده‌های نخست پارسی را برای او تداعی می‌کرده، شماری از واژه‌های جاری آن‌جا را ثبت می‌کند.
مأخذ این واژه‌ها منابعی شفاهی مانند گفت‌وگوهای مردم عادی و اهالی دانشگاه بوده و در گردآوری آن‌ها به منابع مکتوب مراجعه نشده است. مسرّت در ادامه و با توجه به ظرفیّت‌های زبانی مردم تاجیکستان، خواستار همکاری بیش‌تر گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اندیشمندان و زبان‌پژوهان این کشور شده است.  تعدادی از واژه‌هایی که مسرّت در این مسافرت گردآورده، در شماره‌ی آینده خواهدآمد.
۲-۳-۲- زبان‌زدهای تاجیکی
در این قسمت از کتاب، ۲۷ زبان‌زد از مردم تاجیکستان درج‌شده است. به‌جز سه نمونه، مأخذ زبان‌زدها دکتر کمال‌الدّین عینی، عضو فرهنگستان تاجیکستان است. در زیر با تعدادی از این ضرب‌المثل‌ها آشنا می‌شویم:
احتیاط، نصف حیات.
تا آمدن تبر، کنده می‌آساید.
طاقت مهمان نداشت، خانه به مهمان گذاشت.
گاه خدا و رسول، گاه نغمه و اصول.
لک‌لک در هوا به دام نمی‌افتد.
هرچه در دیگ باشد، در کفلیز (کفگیر) می‌آید (ص۱۶۴-۱۶۳).
۳-۳-۲- واژه‌ها و اصطلاح‌های گسترده در تاجیکستان
مسرّت در مقدمه‌ی این واژه‌نامه‌ي ۱۶ صفحه‌ای یادآور شده که آن‌ها را در مدّت اقامت خود در تاجیکستان به‌قصد این‌که شاید روزی سودمند واقع شوند، گردآورده است. تعدادی از این واژه‌ها در مقاله‌ی «بهره‌وری از گویش یا زبان تاجیکی» نیز آمده است. برخی از واژه‌ها با معنی آن‌ها:
آب‌بازی: شنا
تیزک:  فلفل
آشیانه: طبقه
خط کورکن: مدادپاک‌کن
آفتاب‌پرست: آفتابگردان
کوزه: گلدان
بی‌گاه: دیروقت، شامگاه
گشایک: دربازکن
پفک: بادکنک
یخ‌ماس: بستنی (ص۱۸۱-۱۶۵)
۴-۳-۲- فرّخی، شاعر مبارز ایران
این گفتار، دیباچه‌ی کتاب «در طلب آزادی» اثر فیض‌علی نجمانف، پژوهش‌گر تاجیکستانی است که مسرّت در روزهای اقامت خود در دوشنبه آن را از خطِ روسی به خطِ فارسی برگردانده است. «در طلب آزادی» گزیده‌ای از اشعار محمّد فرّخی‌یزدی به انتخاب فیض‌علی نجمانف به زبان فارسی تاجیکی است. مسرّت این دیباچه را با دیباچه‌ي حسین مکی بر دیوان فرّخی یزدی همانند دانسته و سخن تازه‌ای در آن نیافته است (ص۱۳۹).
۴-۲- نگاره‌ها
منظور از نگاره‌ها، عکس‌ها و تصاویر مرتبط با روزهای اقامت مسرّت در تاجیکستان است. این بخش نیز هم‌چون دیگر بخش‌های کتاب از فهرست، برخوردار است. عناوین فهرست «نگاره‌ها» به‌قرار زیر است:
-جغرافیا و نشان‌های تاجیکستان
– اسکناس‌های رایج تاجیکستان
– اشخاص (بزرگان، استادان دانشگاه و …)
– مکان‌ها (تاریخی، دیدنی و…)
– همایش فردوسی
– نگاره‌های دسته‌جمعی و یادگاری
– کتاب‌ها(ص۱۸۹)
۱-۴-۲-جغرافیا و نشان‌های تاجیکستان
در این قسمت، چند نقشه‌ی جغرافیایی از کشور تاجیکستان به همراه پرچم و نشان ملّی دیده می‌شود(ص۱۹۱-۱۹۰).
۲-۴-۲- اسکناس‌های رایج تاجیکستان
واحد پول این کشور، سامانی است و اسکناس‌های رایج آن، یک، پنج، ده و بیست سامانی نشان داده‌شده است. بر روی این اسکناس‌ها به ترتیب، تصاویر تورسان‌زاده، صدرالدّین عینی، میرسید علی همدانی و ابن‌سینا آمده است(ص۱۹۳-۱۹۲).
۳-۴-۲- اشخاص (بزرگان، استادان دانشگاه)
اشخاصی که در این بخش دیده می‌شوند، دو دسته‌اند: تاجیکی و ایرانی. صدرالدّین عینی، گلرخسار صفی آوا، کمال‌الدّین عینی و عایشه حامدوا از شخصیّت‌های تاجیکی و مسعود قاسمی و حسن قریبی از شخصیّت‌های ایرانی هستند(ص۱۹۶-۱۹۳).
۴-۴-۲- مکان‌ها (تاریخی، دیدنی و…)
از این تصاویر می‌توان از میدان عینی، آرامگاه رودکی و یک فروشگاه صنایع‌دستی در بازار سوم (sum) نام برد(ص۲۰۲-۱۹۷).
۵-۴-۲- همایش فردوسی
همایش فردوسی در پنج‌شنبه ۲۴/۳/۱۳۸۳ در رایزنی فرهنگی ایران برگزارشده است.(ص۳۶) در این بخش تصاویری از همایش که در آن شاعران و نویسندگانی از تاجیکستان، اشعار و گفتارهایی درباره‌ي فردوسی ارائه داده بودند، دیده می‌شود. گلرخسار صفی‌آوا(شاعر) و کمال الدّین عینی(نویسنده) از جمله دارندگان تصویر هستند(ص۲۰۴-۲۰۲).
۶-۴-۲-نگاره‌های دسته‌جمعی و یادگاری
مسرّت در روزهای اقامت در تاجیکستان با دوستانی از ایران و تاجیکستان عکس‌هایی ثبت کرده است. غلامرضا محمّدی، محمّدحسین خوش‌آمدی و مجتبی عرفان‌نژاد از ایران، دکتر عایشه حامدوا، نگینه سراجیوا و دکتر کمال عینی از تاجیکستان دوستانی هستند که با آن‌ها نگاره(عکس) گرفته است (ص۲۱۳-۲۰۴).
۷-۴-۲- کتاب‌ها
در بخش آخر «نگاره‌ها» عکس‌‌هایی از جلد چند کتاب‌ و رساله‌ دیده می‌شود. تذکره‌ي میکده و مقام آن در تاریخ ادبیّات فارسی (رساله‌ی دکترای حسین مسرّت)، چکیده‌ی رساله‌ي تذکره‌ی میکده به زبان روسی، فرهنگ زبان یغنابی(به کوشش سیف‌الدّین میرزازاده و مسعود قاسمی) فرهنگ مصادر زبان‌ها و گویش‌های ایرانی و تاجیکستان(از انتشارات پژوهشگاه فرهنگ فارسی- تاجیکی) و فرهنگ نام‌های تاجیکی (از انتشارات پژوهشگاه فرهنگ فارسی – تاجیکی) از جمله‌ي این آثار به شمار می‌روند(ص۲۱۵-۲۱۴).
۵-۲- کارنامه‌ي آثار نویسنده
در بخش پایانی «سفرنامه‌ی تاجیکستان» آن‌چه تحت عنوان «کارنامه‌ي آثار نویسنده» آمده، در سه بخش جای گرفته:
کتاب‌ها و جزوه‌ها، مقالات، درباره.
بخش کتاب‌ها و جزوه‌ها در پنج دسته‌ی زیر معرّفی‌شده‌اند:
الف- پژوهش و نگارش(تألیف)
ب- کوشش(تصحیح)
پ- در دست چاپ/ دست‌نویس
ت- در دست انجام
ث- ویرایش/ نظارت
در بخش مقالات، مقاله‌ای معرفی نشده و برای آشنایی با آن‌ها به «فهرست مقالات حسین مسرّت از ۱۳۵۶ تا ۱۳۹۷» که در کتاب یادگار قلم درج شده، ارجاع داده‌شده است. قسمت «درباره» آثاری است که دیگران درباره‌ی زندگی و آثار مسرّت انتشار داده‌اند(ص۲۲۴-۲۱۷).
ادامه دارد…
*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.
نویسنده : مرتضا یاوریان(بارمان) | سرچشمه : سیمره632 و 633(6 و 15 اَمرداد 1401)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.