امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
- اولین پیام پزشکیان خطاب به مردم پس از اعلام نتایج انتخابات: این تازه آغاز همراهی ماست / مسیر دشوار پیشرو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد / سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید
- «مسعود پزشکیان» نهمین رییسِ جمهور ایران شد
- تحلیلی کوتاه از بازی همستر کومبات
- نسبت ما و انتخابات
- رابطهی عشق و نفرت نسبت به قدرت غالب
یاد یار مهربان
نامش اسحاق و شهرتش عیدی بود، همراه با برادری عالم و عامل، دو برادر فرزانه و فرهیخته یکی دلداده تحصیلکرده حوزه و دانشگاه از نخستین صف علمای معاصر این سرزمین و او که عاشق بیبدیل فرهنگ و ادب و هنر و تحصیلکرده عالی دانشگاه بود. استاد اسحاق عیدی از نسل آغازین روشنفکران معاصر این سامان بود که به قول حافظ کوکب بخت او را هیچ منجم نشناخت. در روزگاری که کمتر کسی قلم روشنگری میزد، او در شهر و دیار ما از زمرهی اولینها بود. ژرفاندیش و ماهرانه خواند و نگاشت و آموزش داد. با سختی روزگار ساخت و خم به ابرو نیاورد. تبار استاداسحاق عیدی از قرنها قبل از غرب ایران به خرمآباد قدم نهاده بودند و با مردم این دیار پیوندی عمیق یافته و فرهنگ و ادب و دانش در ذات آنها عجین گشته بود. پدرش مرحوم کربلایی موسا عیدی از نخستین عرضهکنندگان کتاب به مردم لرستان بوده که بارها دکتر حمید عیدی از او به نیکی یاد میکرد و خاطرهها بیان میفرمود. در دوران تحصیل دبیرستان هر دو برادر را میدیدم.
استاد اسحاق عیدی «خانه کتاب» را در خیابان مطهری ایجاد کرده و دکتر حمید عیدی مدرس دبیرستان ملک الشعرای بهار و چند دبیرستان دیگر بود البته در حوزه و دانشگاه هم مدرسی زبردست و متفاوت با دیگر مدرسین آن زمان تدریس میکرد. استاد فرهیخته اسحاق عیدی که او نیز در سابقهي خود مدیر و مولف و مدرسی توانا بود در «خانهی کتاب» جمعی از روشنفکران آن زمان را گرد آورده و آثار درخشان ادبیات و تاریخ ایران و جهان را به دانشپژوهان عرضه میداشت، تا در روزگار سرد زمانه آنان که فرزندان این سرزمین را از نعمت اندیشههای تابناک او محروم ساخته بودند، بار دیگرگرد شمع گرمابخش و روشنگر این شخصیت اندیشمند، گرد هم آیند و از روشنی وجود او بهرهها گیرند. همان روزها بود که دو کتاب ارزشمند یکی از استاد عبدالحسین زرینکوب و دیگری از شادروان استاد حمید ایزدپناه را از ایشان دریافت کردم و آغاز راهی شده که پژوهش و آفرینش ادامه راه تا به امروز شدهاست. بار دوم که به سراغ شادروان اسحاق عیدی رفتم، خانه کتاب دیگر نبود اواخر دههي ۶۰ و مطالعه و ویرایش کتاب «پیشینهی تاریخی موسیقی لرستان» را به دیدگان پرمعنیاش سپردم و مشوقی شد که کتاب را سالها بعد منتشر کنم. در این فاصله بارها او را میدیدم با ارادهي آهنین در برابر سختیهای روزگار، سخن از فرهنگ و ادب و هنر میگفت و مینوشت تا حقایق روشن شود و دروغ نگویند و دروغ ننویسند و به قول دکتر زرینکوب ننوشتن را از همهچیز و همهجا بهتر از زیاد نوشتن میدانست.
اهل هیچ حزب و مرامنامه و فرقهای نبود اما تاریخ احزاب ایران و لرستان گذشته را با درایت و دقت میدانست و همین سبب شد تا در دههی هفتاد بار دیگر اینبار در قالب فیلم مستند تاریخ احزاب و مردم را با گرایشهای گوناگون با فصاحت و بلاغت گفتار و طنین صدای دلنشین بیان نماید. فیلمی که هنوز هم به نمایش در نیامده است و امیدوارم روزی روزگاری در وقت مناسب سخنان استاد اسحاق عیدی دیده شود و این فیلم از محاق برون آید. عجیب آنکه عیدهای این دهه اخیر بارها به فکر این میافتادیم شعری، سرودهای از او را ضبط یا پخش نماییم البته در گفتوگویی که با ایشان داشته و در فصلنامهی متارخ چاپ شد پی بردم که او همان نویسندهی خوشفکری است که گاه بامدادان و عصرگاهان دربارهی لرستان و خرمآباد در نیمهی اول دهه پنجاه خورشیدی مینگاشت و با نام و عنوان دیگر از رادیو آن زمان پخش میشد و در انجمنهای شعر آن زمان همراه با شعرای آن دوره شعرناب میسرود . و حتا در گفتوگوی مستند اشعار شعرای عرب را بهخوبی میدانست و همین شد که سال قبل دو اثر را به او دادم تا مطالعه فرمایند یکی دیوان و اصل و دیگری نانوشتههای لرستان، در دیوان و اصل چون با شادروان شیخ روحالله استغفاری آشنایی کامل داشت، بهترین سرود های او را برای چاپ انتخاب فرمود و در نانوشتههای لرستان خاطرهای بیان فرمود که ناشنیده و نانوشته بود و تا همین اواخر عمر پیگیر انتشار آنها بود. بار آخر در ابتدای آذر ماه او را دیدم شادابتر از همه دورهها گویا میدانست سفر نزدیک است. سالها قبل دربارهی تاریخ بیهقی و شخصیتهای آن کتاب با ارزش نکاتی موشکافانه نوشته بود، او در نوشتار و افکارش همواره طرفدار آزادیخواهی همچون حسنک وزیر بود، پشت به مالاندوزی و دستبوسی دنیاداران کرده و با قلم توانایش تاریکیها را دور میساخت در نکوداشت دیرهنگام او پس از ۴۰ سال تحقیق عاشقانه دربارهی دستور زبان و معانی واژگان لری، وقتی با قامت بلند در جایگاه ایستاد آینه اشک دیدگانش دل هر صاحب دلی را میلرزاند هرچند قلمهای سرنوشت دیگری برای او رقم زدند او با وقار و وجاهت تمام ایستاد چرا که او اصل قلم و اندیشه بود. شاید اگر خود خواهان میگذاشتند آثار بیشتری برای عرصه فرهنگ و هنر این آب و خاک میآفرید و به یادگار میگذاشت. او همچون شخصیتهای تاریخی این سرزمین که دربارهی آنها نوشت، دوست داشت حسنک وزیر بماند و تن به ذلت ندهد و برای یک اندیشمند پاکدامن، همین بس که قلم مقدس خود را نفروشد. او حسنک وزیر وادی ادب و فرهنگ و هنر این سامان ماند و آن گونه که خود استاد اسحاق عیدی سروده و هنوز طنین صدایش ماندگار است.:
ستبر سینه برف و صلابت جنگل
نوای زنده بزم هوشیاران است
نه این لرستان است و مسکن لرهاست
نشستگاه گرم ، ستره داران است
فضای خوب سماجت، در تسلسل تاریخ
صلای نان گرم بلوط و مهر یاران است
استاد اسحاق عیدی، , در سوگ استاد اسحاق عیدی، , سیدمحمد سیفزاده، , هفتهنامه منطقهای سیمره، , یاد یار مهربان،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.