امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
- اولین پیام پزشکیان خطاب به مردم پس از اعلام نتایج انتخابات: این تازه آغاز همراهی ماست / مسیر دشوار پیشرو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد / سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید
- «مسعود پزشکیان» نهمین رییسِ جمهور ایران شد
- تحلیلی کوتاه از بازی همستر کومبات
- نسبت ما و انتخابات
- رابطهی عشق و نفرت نسبت به قدرت غالب
گرانیِ «نان» و «آش» گرانی
«نان برکت سفره است» و با بودنش در سفره آبروداری میشود و به قول آلمانیها: «نان گونه را سرخ نگه میدارد» پس بودنِ نان یعنی سربلندی نانآور خانواده در زندگی و فقدان آن یعنی مایهی سرافکندگی. پس «نان» برای گفتن، حرفها دارد، آنطور که از ناپلئون نقل میکنند: «در جنگها حرف اول را اسلحه میزند و حرف آخر را نان» و این همان جمله مورد نظر مولوی است: «زانک قوت و نان ستون جان بود».
با این مقدمه، گرانی سفرهی نان را باید عاملی مهم در افزایش شکافها دانست که پیامد حداقلی آن این است که میان دو سنگِ تورم و تنگدستی ناشی از هزینههای سرسامآور زندگی اقشار متوسط جامعه له شوند و «نان و نمک» که روایتگر میهمانیها و میهمان حبیب خداست نیز از فرهنگ پَر بزند و نان نیز از سفرهها غیب شود و آنچه برای ما بماند نمکی باشد که با آن زخمها تازه و تازهتر گردند!! تلخی و دردناکی ماجرا آنجا بیشتر میشود که اگر روزی در فیلم«نان و شعر» کیومرث پوراحمد، مجید قصهی فیلم هم نان میپزد و هم آنقدر دارای ذهن باز و شوریدگی درحال است که شعر میسراید، کتاب میخواند و تصادفاً کتاب «بینوایان» هوگو را نیز یک صفحه ورق میزند و عاشقانه در جستوجوی اصل کتاب و مطالعه بقیه کتاب به کتابخانه رجوع میکند، اینک خدای نکرده آن بخش حذف شود و این بخش از نقش مجید در داستان فیلم به واقعیتی تبدیل شود که جامعه کنونی ما بینوایانِ مورد مطالعه نسل جدید قرار گیرد و در جستوجوی «نان مقدس» (اثر رحیم ذبیحی)، «نان و گل سرخِ» کاترین پترسن را شعار خویش قرار دهند تا بتوانند در فیلم «نان روزانه ما» اثرکینگ ویدور بهدنبال سیراب کردن زمین بایر برای حاصلخیز کردن خاک باشند و از نوشتهی «نان و حلوای» شیخ بهایی رنجوری و نفرت را نسبت به آسیب مطرح شده(ریاکاری) برداشت کنند و با ذوق خاص به تماشای فیلم «یک تکه نان» کمال تبریزی بنشینند تا پس از آن آرزو بکنند در عالم واقع معجزهای رخ دهد. در نهایت این حسرت بر دل کسانی بماند که میز و منصب داشتند اما ضرب عبارت «تا تنور گرم است نان را بچسبان» را وقعی ننهادند و تذکر اهل دل و دلسوزی را نیز گوش نسپردند و فرصتها را ارج نگذاشتند و این کلام حضرت علی(ع) برای آنان نیز مهم نبود که:« بادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّة»
در این روزهایِ بهاری، خبر و تیتر اصلی رسانههای ما «گرانی» است. این واژهی رعبآور بدجوری بیداد میکند و به همه کمیت و کیفیت زندگی سِرَک کشیده است: از گرانیِ پراید و خودرو گرفته تا گرانیِ سفره زندگی: شکر، شویندهها، روغن، حبوبات، ماکارونی و احتمالاُ آرد و … کلیدواژهی گرانیهای مورد گفتوگو در این روزهای سخت ماکارونی است که به خاطر خالی گشتن سفرهها از گوشت و میوه در پیوندش با آرد، سفره و نان، قوت غالب خانوادههای متوسط ایرانی در ترکیب با سویا بوده است. به خاطر این گرانیها صدای همهی اقشار جامعه بلند شده است، چپ و راست ندارد همه و همه از گرانی مینالند: بسیج دانشجویی نامه مینویسد، میرسلیمِ نماینده ابراز نگرانی میکند، حدادی- مداح معروف- رییسجمهور را مورد خطاب قرار میدهد و آن کسی که خطابه صف اولش معروف بوده و هست، -میثم مطیعی- نیز به صف «دادِ بلند» میپیوندد و این بار اینگونه میگوید: «قرص نانی بر سر این سفره بود و ناگهان شد هلالی، رویتش از ماه نو دشوارتر!»
این متن بهدنبال بیان علتها نیست که همگان میدانند بلکه بیشتر در صدد بیان پیامدهای ناشی از گرانیها و آشی است که گرانیها برای همه پختوپز خواهد کرد. در این روزها به جای اقرارهای صادقانه و مرهم گذاشتن بر زخم ناشی از افسارگسیختگی قیمتها، ما شاهد توجیهات دردآور هستیم مثلاً میگویند یک علت گرانیها قاچاق است: قاچاق بنزین، قاچاق آرد و قاچاق پراید!!! با این توجیه که چون در داخل ارزان هستند به راحتی قاچاق میشوند و در خارج با قیمت مناسب برای قاچاقچیان سودآور هستند، بنابراین برای جلوگیری از قاچاق یک راه بیشتر نداریم، اینکه اجناس گران شوند تا قاچاق صورت نگیرد. گرچه گرانی و تورم پدیدهای جهانی هست و همه از این امر آگاهی دارند اما باید این اقرار را داشته باشیم مشکلات اقتصادی ما آنقدر رخ نمایان کرده است که قابل قیاس با دیگر کشورها نیست و مردم ما دیگر با سرخ نمودن صورت با سیلی نمیتوانند کمر خم شده از فشار گرانیها را پنهان کنند!! و از هر بابت در شرایط سختی به سر میبرند. باید پذیرفت که ریشهی بخش عمدهای از نابهسامانیهای اقتصادی به تعاملات بینالمللی ایران با دیگر کشورها(برجام) در عرصهي ارتباطات جهانی برمیگردد. چارهای جز این نیست که باید واقعیتها را به رسمیت شناخت و مقولهي اقتصاد را به پدیدهای «جزیرهای» تقلیل ندهیم و بدانیم که اقتصاد پویا و بودن نان و رفاه در گرو «مدیریتها» و «گره زدن»هاست. آنچه باید بدانیم این است که صورت مسائل را پاک نکنیم و در اندیشهی طرح شفاف مسائل و با بها دادن به تنوع سلایق در عرصهی مدیریت به دنبال تجمیع آرای صاحبان فکر و نظر باشیم و هرگز نظرات بدون پشتوانهی فکری را مبنای تصمیمات مهم قرار ندهیم. اینکه طبق نظرسنجیها و در لیست عصبانیترین ملل جهان، ما ایرانیها بعد از عراق و ارمنستان رتبهی سوم را به خود اختصاص دادهایم(موسسهی گالوپ) باید بسیار نگران بود و طرح پرسش نمود که ریشهي این رتبهی دردآور کجاست؟ پرسش اساسی این است که چرا این وضعیت را داریم؟ مردمی که طبق فرهنگ و توصیههای موجود در فرهنگ دینی و ملی باید اهل مدارا، بردباری و اخلاق نیکو باشد اما در انظار عموم شاهد اتفاقات ناگوار هستیم و تابآوری اجتماعی به سطحی پایین رسیدهاست و در مواجهات؛ کلام با واژگان منفور منعقد و به آسانی کاسهي صبر لبریز میشود. باید طرح مسئله شود و این واقعیت پذیرفته شود که در صورت برآورده نشدن نیازهای اولیهی حیاتی مثل نان، مسکن و شغل دادِ همه بلند میشود و در صورت تداوم بیتفاوتیها و بیاعتناییها و تلانباری انتظارات، با گرانیها(گرانی نان به عنوان سمبل همهی گرانیها) آشی پخته میشود که با هیچ نان دیگر خوردنی نخواهدبود و جبرانها بس دشوار!! عصبی بودن و پرخاشگری افراد در مناسبات اجتماعی متأثر از ساختارهای کلان اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است که منابع تصمیمساز در سطح کلان برای شیوهی زندگی افراد به حساب میآیند. هرآنچه که به عنوان داده(تصمیمات) از سوی ساختارها برای شیوهی زندگی و نوع کنشگری افراد جامعه، آماده پردازش میشود خروجی و ستادهاش در مناسبات اجتماعی و ارتباطات بینفردی پدیدار خواهدشد و شکلدهندهي کنش فردی و اجتماعی افراد خواهد بود(رضایتمندی یا نارضایتی).
در جامعهشناسی برای تحلیل پیامدهای گرانی و تأثیر آن بر کنش افراد علاوه بر رجوع به تحلیلهای ساختاری از مفاهیمی استفاده میشود که در سطح کنشگران آثار تورم و گرانی را بررسی مینمایند، از جمله نظریهی عادتواره بوردیو که:«پایهی فهم ما از جهان پیرامونی است» و به نوعی «گرایش کنشی و آگاهی» را برای زندگی در یک محیط در اختیار ما قرارمیدهد. از میان مقالات متعدد که در این زمینه بهطور میدانی انجام گرفته است مقاله «پیامدهای تورم در زندگی روزمرهی جوانان طبقهی پایین» میتواند مورد توجه قرار گیرد که توسط اساتید دانشگاه یزد(حسین افراسیابی و مریم بهارلوئی) نگارش شدهاست.
در این مقاله، مؤلفههایی چون «بحران انگیزه، بزرگسالی زودرس، عطش پول، غلتیدن در ابهام و روزمرگی، عادتپنداری، ناهنجاری تعاملی و…» در سطح تحلیل رفتار افراد و بهعنوان پیامدهای گرانی مورد سنجش قرار گرفتهاند که بیانگیزگی، پرخاشگری، احساس افسردگی، احساس درماندگی و ناتوانی در چارهاندیشی، ترک تحصیل، فشار مسئولیت، سهیم شدن در مخارج خانواده، کنار گذاشتن جوانی، اولویت قرار گرفتن پول، تمرکز بر کسب درآمد، حریص شدن، سوءاستفادهي مالی، برنامهریزی لحظهای، ابهام، اضطراب روزمره، ترس از بیکاری، ترس از فردا، نبودن پسانداز، کاهش قدرت خرید، نداشتن آرامش، چند شغله شدن، عادت به وضعیت، تعجب نکردن از نوسان قیمتها، انتظار افزایش قیمت، تلقین، مسخ شدن در تورم، بیتفاوتی، سکوت، عادت به زندگی در شرایط سخت، بحث و درگیری خانوادگی، کمرنگ شدن همراهی، افزایش فردگرایی، انزجار از دیگری، افزایش تنهایی، شرمندگی پدر، تضعیف صمیمتها در خانواده، بیاعتمادی و افزایش خشونت در چارچوب پیامدها یا آش پختههای گرانی و تورم، در رفتار و شیوه زندگی کنشگران مشاهده شدهاند که با استناد به همین اتفاقات باید ابراز نگرانی کرد و صادقانه در خصوص افزایش شکاف طبقاتی، رویارویی فرادستان – فرودستان، له شدن اقشارِ متوسطِ کم درآمد زیر دوسنگِ گرانیها و هزینههای وحشتناک و نیز نظرسنجی موسسهي گالوپ(رتبهی سوم عصبانیت ایرانیان در جهان) بیشتر تامل کرد.
حمزه فیضیپور، , گرانی نان، , نان، , هفته نامه منطقهای سیمره،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.