Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
آخرین اخبار »
- اولین پیام پزشکیان خطاب به مردم پس از اعلام نتایج انتخابات: این تازه آغاز همراهی ماست / مسیر دشوار پیشرو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد / سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید
- «مسعود پزشکیان» نهمین رییسِ جمهور ایران شد
- تحلیلی کوتاه از بازی همستر کومبات
- نسبت ما و انتخابات
- رابطهی عشق و نفرت نسبت به قدرت غالب
شناسه خبر : 14449
پرینتخانه » اجتماعی, یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۲ | | ارسال توسط : مدیر سیمره
گاهی که تنها میشوم با خود میاندیشم
میاندیشم که چرا و چگونه به فرجامی اینچنین تلخ گرفتار آمدهایم. میاندیشم که عظمت امپراتوریمان در درازنای تاریخ و یورشهای وحشیانهی خونخواران ریز و درشت، از کجا تا به کجا کشیده شده است؟ از آنچه مانده است که اینگونه مویهکنان سر گوری شدهایم که مردهای در آن نیست؟
میخواهم بیندیشم و بنویسم اما، امان از این دل دل کردنها. امان از این حیرانی قلم. امان از این تشویش اندیشه و این شوریدگی احوال. نمیدانم کدام درد بیدرمان را با بغض قلم بر صورت صفحهی سفید کاغذ بگریانم؟ درماندهام از کدام دمل سربازکردهی چرکین دیارم سخن بگویم؟ از پشت نقاب کدامین غبار ملالت ماسیده بر سر و روی همولایتیهایم بنویسم؟
از یاغیان قیمتهای سرگردنه که حضر و گذر مردم را با قمه و قداره سد کردهاند و ساعت به ساعت داروندار انسانها را به چپاول میبرند؟ از طناب خفت شدهی ذلت که هرآن بر گردنها تنگ و تنگتر میشود و راه نفس کشیدن را میبندد؟ از وعدههای دروغین سدسازی و آبرسانی به رگهای پلاسیدهی دشت تشنه، از کلنگزنیهای آبکی هزاردستان دروغ و دونگ و دورنگی که هویت نداشتهی خویش را از اعتماد همین خلق درمانده یافتهاند و از قامت خمودهی آنان راهی هموار جستهاند برای صعود و چپاول هرچه بیشتر تا به قلهی ثروت و قدرت و شهرت دست یازند؟
از فوج فوج بیکاران و بهت چشمان التماس جویندگان کار در جای جای وطنم، از قلع و قمع جنگلهای بریان و رها شده، از آبهای خشکیده و از انقراض چرنده و پرنده، از سقوط کرامت و شخصیت آدمیان غلتیده در چاه فلاکت، از تقلب و شانتاژ و شعبدهی شیاطین، از جمعیت گرسنگان در انتظار لقمهای نان، از عمر غارت شده و آب رفتهی جوانی که دیگر به جوی زندگی باز نمیگردد؟ از تن دشنهی آجین ناکارآمدی و شرحه شرحه و خونچکان سرزمینم؟
بهراستی از کدامین درد بنویسم؟ این روزها دلبستگیها آنقدر کمیاباند که نمیتوان طغیان خشم و احساس قلم را با لگام بیتفاوتی فریفت و رام ساخت. شور و شادی در پسلهی اندوهگین روزمرگیها به یغما رفته است. از بس له شدهایم هیچ چیز نمیتواند ضامن بالندگی ما باشد. شوق و رغبت از دور و برمان رمیده و میدان شور و حالمان شده شورهزاری بیآب و علف که در حصار سیمهای خاردار خارخارها گرفتار آمده است. بیابانی پر گرد و غبار و برآشفته پیش روی ماست که پنداری جولانگاه و سمکوب اسبان سرکش کسالت شده است.
به هر طرف که رو میکنیم جز صخرهی سختی روزگار منظرهای دلربا در چشمانداز نیست. همه نیش است و نیش و نیش. نوش ما سالهاست که شدهاست معجونی از رنج و درد و حرمان. دلخوشیها کمرنگ و کمرنگتر شدهاند و ماییم و بغضی تلنبار شده که هرازگاه با نیشتر غم بادی سرریز میشود و طغیان میکند.
اینبار اما به فراخور حالم، دست به دامن فهرست آهنگها میشوم تا تختهی پارهی پریشان خود را به جریان خروشان موسیقی بسپارم و در میان موجهای بیخیالی رها باشم.
گوش میسپارم به غوغای شهریار آواز ایران، استاد شجریان که با نوای محزونش مرا میبرد تا بیکران اندوه. با پخش آهنگ از گوشیام، تو گویی خار غم است که سک میزند بر جای جای جانم و پشت بندش قطرات اشکی است که آرام آرام بر گونهام فرومیغلتد.
آنجا که غمگنانه نوا سر میدهد:
مرع سحر ناله سر کن
داغ مرا تازهتر کن…
آنجا که غمگنانه نوا سر میدهد:
مرع سحر ناله سر کن
داغ مرا تازهتر کن…
*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.
برچسب ها
بیآبی، , توسعهنیافتگی، , گرسنگی، , هفته نامه منطقهای سیمره، , هوشنگ آزادبخت،
به اشتراک بگذارید
https://avayeseymare.ir/?p=14449
تعداد دیدگاه : 0
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.