امروز : یکشنبه, ۳ تیر , ۱۴۰۳ - 17 ذو الحجة 1445
کلیشهای به نام حق شهروندی / سگ گردانی تجاوز به حقوق دیگران
میتوان سگی به بزرگی خرسهای جنگلهایی که هنوز پای انسان به آنها باز نشده با خود به پارک آورد و با افتخار و بیتوجه به ترس کودکی خردسال عبور کنی و خرسند از نگاههای وحشت زدهای باشی که به امید سپری کردن لحظاتی آرام بخش، کودکان خود را به بوستانهای شهر آوردهاند.
نمیتوان زمانی که سگی در صندلی جلوی خودرو نشسته و شیشه را پایین میدهی و آن سگ پارسکنان به صورت یک عابر میپرد، ادعای مدنی بودنی داشت که با مدل و نوع خودرو و حمل سگ تلاش میکنی بهروزبودن خود را نشان دهی، از موضوع بیماریها و پخش شدن بزاق دهان سگ به روی صورت آن رهگذر که بگذریم مسئلهي وحشت و کابوسی که تا همیشه ممکن است در ناخودآگاه آن رهگذر باقی بماند نمیتوان به سادگی گذشت و به جای دلجویی یا معذرتخواهی یا هر حرکت مشابه دیگر شیشه را بالای بدهی و درِ خودرو را قفل کنی و بهزعم خودت بهغیر مدرن بودن دیگری، خرده گرفت.
میتوان با پوشالی از ظاهر خود را به شمایل انسانهای جهانی توسعهیافته نشان داد، میتوان ساعتها در مورد حقوق شهروندی سخن گفت و در اولین تقاطع حق تقدم را رعایت نکرد، بر سر یک جای پارک لحظات طولانی را مجادله کرد، بهعنوان عابر زبالههای بهزعم خود ناچیز همچون دستمال کاغذی و موارد مشابه را از پنجره خودرو بیرون انداخت و یک زنجیره بههم متصل معیوب را به تکامل رسانید.
این روزها در هر جای شهر که قدم میگذاری با صحنههایی از سگگردانی برخی افراد مواجه میشویم که زمانی که تنها هستی احتمال اینکه بیتوجه گذر کنی و وقتی در پیادهرو همان سگ تا روی کفشهایت هم میرسد اعتراضی نمیکنی تا به صاحب سگ برنخورد ولی تمام ماجرا این نیست، گاه با کودک خردسالت میخواهی لحظاتی را با آرامش در خیابان یا یکی از بوستانهای شهر سپری کنی و دیگر نمیتوان نسبت به ترس و اضطراب کودک خردسالت بیتوجهی کنی و البته که راهی هم سراغ نداری و ناچار باید محل را ترک کنی! و بهناچار عناوین فاخری همچون حق و حقوق شهری و شهروندی را با خود مرور میکنیم داره آهنگ.
عباراتی مانند شهروند و فرهنگ شهروندی و حقوق شهروندی در گفتمان روزمرهي افراد جامعه و متون علمی زیاد شنیده میشود، این عبارات به خاطر تکرار بیش از حد از بار نظری و علمی آن کاسته و یا عوام زده میشود ولی در هر حال حقوق شهروندی از ضروریات زیست روزمره زندگی در دنیای امروز است که افراد به دلایل مختلف به آن نیازمند هستند.
ضرورت موازنه بین حق و تکلیف
به این معنا که با وجود شکل گیری شهر مدرن نیاز به تنظیم روابط و تعاملات انسان امروز با محیط و افراد و ساختار شهری وجود دارد تا آنها در کنار همدیگر زیست مسالمتآمیز و به دور از خشونتی داشته باشند و حق و حقوق یکدیگر را رعایت کنند و تکالیف خود را نسبت به دیگران بهجا بیاورند.
در همین خصوص پژوهشگر و جامعهشناس میگوید: «حق و تکلیف آدمها در دنیای امروز کاملا وابسته به هم است و نمیتواند از هم جدا باشد و حتا ترتیب و تقدم زمانی آنها نیز بهگونهای در روند کار مؤثر است، به عبارتی جامعهای که تکالیف شهروندی را مقدمتر از حقوق بداند متقاوتتر از جامعهای است که حقوق شهروندی را مقدمتر از تکالیف آن بداند.»
مجتبا ترکارانی افزود:«وقتی ما از حقوق اجتماعی صحبت میکنیم، بیدرنگ باید از تکلیف اجتماعی خودمان هم همزمان صحبت کنیم، به این صورت که آیا این حق من باعث مشکل برای حق دیگری خواهد شد یا نه؟ برخی در پاسخ به این سوال ممکن است بگویند، به ما چه آن دیگری مشکل خودش است! اینجا به نهادهای واسطهای نیاز است که بین حقوق و تکالیف مردم موازنه ایجاد کند و نقش دولت گاهی مهمتر از نهادهای مدنی است، به این معنا که افراد اول باید تکالیف و وظایف خود را به جا بیاورند و بعد سراغ حقوق و آزادیهای خود بروند.»
این جامعهشناس یادآور شد:« برای حل این مشکل باید به راهکارهای مورد توافق رسید، به عنوان مثال یک نفر میگوید من باید سگ را با خودم بیرون بیاورم و نفر دیگری میگوید، سگ به من دلهره و وحشت میدهد و ایجاد مزاحمت میکند، در اینجا راهکار این است که محدودیتهایی در محدودههای همراه داشتن سگ رعایت شود یعنی بهعبارتی سگها همه جا برده نشوند.»
ترکارانی ادامه داد: «همهی راهکارها در نظامهای اجتماعی دموکراتیک و مدنی به دنبال وضعیت بهینهي تعادل بین تمام شهروندان است چه آن طرفی که میخواهد آزادی حمل سگ داشته باشد چه آنکه وجود سگ را نمیپذیرد، به عبارتی سیستم ضمن درک نگرانی طرفی که سگ را نمیپذیرد به او آموزش میدهد تا تابآوری او بدون تحقیر و سرزنش افزایش یابد و در مقابل محدودیتهای حضور سگها در جاهای مختلف هم اعمال شود.»
وی یادآور شد: «در خصوص حقوق شهروندی افراد در زمینههای مختلف، نهادها و سازمانهای شهری به صورت مدرن و برنامهریزی شده به دنبال آموزش شهروندان مطابق با الگوهای نوین تربیتی و شهروندی باشند، دیگر نمیتوان ساخت شهروندان را به دست نامریی شهر سپرد تا خود به خود با قرار گرفتن در شهر شهروند ایجاد نمود. بلکه باید برنامههای مشارکتی با حضور شهروندان و متخصصان و تمامی گروههای مؤثر در فضای شهری شهروند خوب تربیت کرد.»
این جامعهشناس یادآور شد: «متاسفانه به دلایلی در جامعهی ما طلب حقوق شهروندی به شدت بر اجرای تکالیف سبقت گرفته که البته این وضعیت هم دارای سویههای متضاد و نتایج متفاوتی است، از یک طرف با جامعهای مطالبهگر مواجه هستیم که حقوقش را میشناسد و پیگیر مطالبه آن میباشد و از این جهت شناختن حقوق خود اتفاق مبارک و خوشایندی است ولی از آن طرف جامعهای که مطالبهگر حقوقش است باید نسبت به اجرای تکالیف شهروندی خویش نیز مقید و متعهد باشد و نمیتواند به بهانه اینکه حقوقش به خوبی استیفا نمیشود از زیر بار انجام تکالیفش شانه خالی کند و با این بهانه رفتارهای ضد اجتماعی و ضد شهروندی از خود نشان دهد.»
این پژوهشگر اجتماعی بیان کرد: «شواهدی از این نمونه رفتارها را در محیط زندگی خود بسیار مشاهده میکنیم وقتی به کسی که نوعی رفتار ضد اجتماعی و غیرمدنی نشان میدهد (مثلا ریختن زباله در خیابان) مواجه میشویم و به او درمورد رفتارش تذکر میدهیم، در پاسخ با حالت طلبکارانه و حتا گاه پرخاشگرانه چنین جواب میدهد که مگر الان در شهر ما همه چیز سر جای خودش قرار دهد، اینگونه استدلالها به ما خاطر نشان میکند که تا حقوق من به صورت تمام برآورده نشده نباید انتظار انجام تکالیف مدنی و زیست محیطی و شهروندی را از من انتظار داشته باشید.»
وی افزود:« در عین حال که حق هر شهروند است که دارای زیر ساختهای مناسب شهری باشد و باید چنین زیرساختهایی را از دولت و مدیریت شهری مطالبه کند ولی همزمان هر شهروند در عین مطالبهگری و استمرار این کار باید تکالیف شهروندی خود را نسبت به دیگر شهروندان و دولت و حتی طبیعت را به جا آورد و انجام آنها را مشروط به مناسب نبودن زیر ساختها و یا برآورده بودن تمام حقوق شهروندی خود نکند.»
ترکارانی ادامه داد: «انجام رفتار مناسب زیست محیطی و یا برخورد مدنی با دیگر افراد تکلیفی است که هرشهروند نسبت به دیگر شهروندان و محیط زندگی خود دارد و انجام آن ربط مستقیمی به رفتار نامناسب مدیران شهری و یا مقامات سیاسی ندارد و نمیتوان به بهانهی وجود ضعف مدیریتی حقوق دیگر شهروندان را ضایع کرد.»
این جامعهشناس گفت:« نوعی دیگری از استدلالهایی که بعضی از شهروندان در مقابل رفتار نامناسب شهروندی خود اظهار میدارند این است که وقتی فلان قشر یا گروه (افراد تازه وارد یا مهاجرت کنندگان از روستا به شهر) هنجارهای شهری را رعایت نمیکنند بنابراین آنها هم حق دارند تکالیف شهروندی را رعایت نکنند، یا وقتی فلان دسته شهر را خراب کردند شما انتظار دارید که من هنجارهای فرهنگی شهر را رعایت کنم. بنابراین با این بهانه که این گروهها شهر را بینظم کردهاند، پس آنها هم لزومی نمیبینند که تکالیف شهروندی خود را به جا بیاورند، بنابراین اینگونه افراد انجام تکالیف شهروندی خود را موکول به تغییر افراد و گروههای دیگر میکنند.»
وی افزود:« البته این گونه استدلالها از این منظر قابل فهم است که وقتی گروهی در جامعه هنجارهای شهری را رعایت نمیکنند طبعا صرف رعایت کردن آن توسط گروهی دیگر فقط باعث بازنده شدن آنها میشود و گروه بینظم به ظاهر برنده میشوند (نمونه عملی آن یک صف است که بینظمها زودتر کارشان راه میافتد)، در این وضعیت اگر هرکسی بخواهد فقط به فکر برنده شدن خود باشد و نگران از بین رفتن نظم و فرهنگ شهری نباشد و به حقوق و تکالیف شهروندی دیگران بیتوجه باشد، باعث بههم ریختن و فروپاشی نظم و فرهنگ شهری خواهد شد، چیزی که متاسفانه بسیار شاهدش هستیم.»
این پژوهشگر اجتماعی بیان کرد:« به عبارتی دیگر فرهنگ شهروندی به صورت ذاتی و ژنیتکی در انسانها کاشته نمیشود بلکه با یادگیری، تمرین، پاداش، تنبیه و گفت و گو در درون آدمها کاشته میشود و نه فقط وظیفه مدیران شهری است که زیرساختهای شهری و شرایط را برای انجام رفتار مناسب شهروندان فراهم کنند، بلکه وظیفه همه شهروندان است که بدون شرط در رعایت تکالیف شهروندی خود بهویژه در رابطه با دیگران و محیط زیست مقید باشند و این استمرار و پایداری شهروندان است که باعث ایجاد محیطی زیبا با شهروندانی مسئولیتپذیر و مطالبهگر و قانون مدار خواهد شد.»
وی گفت:« شهروندی در هر جامعهای بیش از آنکه مرتبط با زندگی در فضایی به نام شهر یا روستا باشد بیشتر مبتنی بر حقوق و مسئولیتهایی است که هر انسان به حکم زندگی در جامعه مدرن و در ارتباط با دیگران نیاز است، که انجام دهد.»
*سرچشمه: خبرگزاری ایرنا
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.