توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 13785
  پرینتخانه » اجتماعی, یادداشت تاریخ انتشار : ۰۸ تیر ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۷ | | ارسال توسط :

کبریت‌های بی‌خطر!!

کبریت‌های بی‌خطر!!
«آینه‌ی دورویی‌اند/  الهه‌ی پررویی‌اند/  آتش افروخته‌اند خرمن دل سوخته‌اند/ عشق را بازی می‌کنند کی عشق‌بازی می‌کنند» کبریت یک هویت دارد و آن جرقه‌ی آتش برای شعله‌ور شدن و شعله‌ور کردن است، روی قوطی همین جنسِ سوزاننده  این دو کلمه‌ی کلیشه‌ای وجود دارد:« کبریت بی‌خطر».
از آن‌جا که یک راه شناخت هر شی، فهم کارکرد آن شی است، کافی خواهدبود تا همین کبریت بی‌خطر، ذات خود را نشان دهد: افروختن آتش..
کبریت‌های بی‌خطر هم یکی یکی خطرناک‌اند، چنان‌که کافیست در حالت اشتعال یک عدد چوب از آنان با سطح پوست ما انسان‌ها تماس پیدا کند که درد ناشی از سوزاندن آن را نمی‌توان کتمان کرد و هم خطرناک‌تر وقتی که یک قوطی پر از چوب کبریت با هم در شعله‌ور شدن یکی شوند و مغز سرشان در گرم شدن همراه هم گردند!! آن موقع است که ترسناک‌تر از هر وقت دیگر«سوزاننده‌تر» ، « پُرآتش تر» و «پُرسروصداتر» خود واقعی را در شکل انفجاری به نمایش می‌گذارند. در مَثل و مثال برخی ازما آدمیانِ پنهان در نقاب و نفاق‌ها هم‌چون این کبریت‌های بی‌خطر می‌مانیم که با آب و تاب خاص سعی در جلب نظر با نمایشِ نداشتن خطر هستیم. ذات این نقاب‌ها همان ذات آتش و کبریت بی‌خطر است، گرچه روی جلدها نمایشی از رنگ، لعاب و زیبایی باشد. خطرناک‌تر وقتی است که این دسته آدمیان پنهان و نهان در زیر نقاب‌ها به الفاظ و جملاتِ اعتقادی متوسل شوند و با آن ارتزاق کنند، یا این‌که این جلدها و مجلدها برمسندی بنشینند و امانت‌دار اموال عموم مردم بشوند.
 آن‌چه در اصل و به تعریف ذات خود نمایش خواهند داد، این است که به طرز فجیعی از بین می‌برند، به‌گونه‌ای وحشتناک بر خرمنِ اعتمادها که سال‌ها جمع شده است، آتش می‌اندازند و در کوتاه‌ترین زمان ممکن «خرمن جمع آمده از باورها و اعتمادها» را به آتشِ بی‌خطری خود در ظاهر اما به ذاتِ محرق خویش می‌سوزانند و خاکستر می‌کنند. وقتی که اعتماد به عنوان بخشی از سرمایه‌ی اجتماعی به‌خاطر جلودار بودن« کبریت‌های بی‌خطر» متزلزل شود به تعبیری مانند آن جمله‌ی نغز سعدی می‌شود که تروخشک را با هم می‌سوزاند و هیچ چیزی سرجای خویش نخواهدماند:
چو از قومی یکی بی دانشی کرد
نه کِه را منزلت مانَد نه مِه را
اگر در جامعه و در روابط میان افراد با برخی ناهنجاری‌ها روبه‌رو هستیم، اگر میان عموم مردم و برخی مدیران در برخی رسانه‌ها و در برخی نهادها دیوار «بی‌اعتمادی‌ها» بلند شده است، اگر به هنگام دراز شدن دست نیازها و مددخواستن‌ها تا حدودی دست‌های کمک‌دهنده و مددرسان کوتاه شده‌اند، اگر به هنگام تردد شبانه با وسایل نقلیه صدا و فریاد یک مسافر یا راننده یک اتومبیل که در مسیر با مشکل واقعی مواجه شده است با بی‌تفاوتی‌ها و بی‌اعتناییِ رهگذران دیگر (گاه از روی ترس: مبادا راهزن باشند) روبه‌رو می گردد و اگرهای فراوان دیگر که نشان از بی‌اعتمادی‌ها در جامعه دارد باید یک علت آن را در وجود کسانی دانست که با «نقاب»، با« نفاق» و مجلد به بی‌خطری‌ها  در همه جا کاسبی می‌کنند و با فعل و رفتار مزورانه، موریانه‌وار شیرازه اعتماد و باورهای اصیل را هدف قرار داده‌اند و با اقوال دروغ و اعمال کریه در سایه‌ی اعتماد به ظاهر آنان در بی‌خطری‌ها می‌سوزانند که در نتیجه؛ آن‌که صادقانه می‌نماید و یا  آنان‌که مردانه می‌نمایانند و صادقانه ابراز نیاز می‌کنند و صادقانه می‌خواهند که تلاشی بکنند، باید در آتش فراگیریِ بی‌اعتمادی‌های ناشی از آدمِ کبریت‌های بی‌خطر بسوزند و بسازند…
نویسنده : حمزه فیضی‌پور | سرچشمه : سیمره628(7 تیر 1401)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.