توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Monday, 8 July , 2024
امروز : دوشنبه, ۱۸ تیر , ۱۴۰۳ - 2 محرم 1446
شناسه خبر : 24221
  پرینتخانه » اجتماعی, طنز تاریخ انتشار : ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۸ | | ارسال توسط :

کاریکلماتور(۵۹)

کاریکلماتور(۵۹)
-نکند گذشتگان ما، دلِ پُری از برخی دستگاه‌های زمان خود داشته‌اند که گفته‌اند: گاو ما شیر نمیده، آفرین به شاخِش.

– خزان، عاشقِ عُریانی زمستان است.
– در یک دِو امداد، آقای مدیر، بعد از انتقال، چمدان‌های پر از وعده‌های «به‌زودی» را برای ادامه‌ی راه به مدیر بعدی تحویل داد.
-منطقه‌ی محروم، جایی‌که اعتبارات مثل بادکنک‌های بدون دنباله، بالِ پرواز ندارند.
-می‌گویند: دلیل نام‌گذاریِ «عصر حجر»، این‌بوده که در آن دوره، به علت بالا گرفتن بی‌ضابطگی‌ها، سنگ روی سنگ بند نمی‌شده.
-گل‌های باغچه، به بارانی که مثل بچه‌ها، بی‌امان گریه می‌کرد، خنده‌شان گرفته بود.
– پاییز تا از راه رسید، چوب‌دستی خشک‌اش را لای چرخِ باغ گذاشت.
-کِرمِ شب‌تاب، می‌خواست ادای چراغ را دربیاورد که زیر پای عابر لِه شد.
– در شهر ما، کوه‌های دوطرف دره، به همراه آسمان در عمق مردمک چشمِ چشمه‌های شهر غرق شده‌اند.
– او به آسانی، خود را زیر پای خود له کرد.

ادامه دارد…

نویسنده : صادق سیفی | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 727 (پنج‌شنبه 7 تیر 1403)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.