توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Thursday, 4 July , 2024
امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
شناسه خبر : 19159
  پرینتخانه » اجتماعی, طنز تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۱ | | ارسال توسط :

کاریکلماتور(۴۰)

کاریکلماتور(۴۰)
- آدم پرحرف، شنوندگانش را تنبیه می‌کند.

– کُرسی، سلف‌سرویس گرم خانوادگی.
– پرچم‌های گلِ پژمرده، در عذای گل‌برگ‌هایش، نیمه‌افراشته شد.
– غنچه، با قلقلک‌های پی‌درپی‌ِ نسیم، قهقهه زد.
– کوه، پس از رسیدن به قله، از نفس افتاد و متوقف شد.
– آدم متوهم، میکرسکوب را توطئه‌ی آزمایشگاه علیه میکروب‌ها می‌دید.
– ماه که رفت، شب نفس راحتی کشید و با ستاره‌ها مشغول یک‌قل دو قل‌بازی شد.
– شب، مهتاب را کارشکنی ماه علیه کارکرد خود می‌داند.
– اگر پس زدن شبانه‌روزی‌ موج‌ها نبود، ساحل بی‌کار می‌شد.
– معلوم نیست آفتاب‌پرست از آفتاب، چه خواسته‌ای دارد.
– پروانه خواست شعله را یک‌جا ببلعد که توی گلویِ شمع گیر کرد.
– در شبی مهتابی،‌ دریا همه‌ی مهتاب را یک‌جا نوشید.
– مهتاب همه‌ی پارچِ دریا را با اشتها سر کشید.
– وقتی آفتاب درآمد، گُل‌های آفتاب‌گردان شروع کردند به خواندنِ «الهی دورت بگردیم.»
– گل‌ها در صبحگاهان، لیوان‌لیوان شبنم را، قلپ‌قلپ سر کشیدند.

ادامه دارد…

نویسنده : صافی لرستانی | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 678 (2 اَمُرداد 1402)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.