امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
کاریکلماتور(۳۲)
– بالاخره گرگ براي مديريت تَنِش بين اهالی روستا و چوپان دروغگو، با حمله به گَلِه، قال قضيه را کند.
– هنگام آذرخش، دلواپس برقگرفتگی چوپانها هستم و به گاه رعد، دلشورهی ترسیدن گوسفندان را دارم.
-بنلدمرتبهسازی، در برخی شهرها، چون «مین» ضد درخت عمل میکند!
– چشم و گوشمان دنبال بازدهی کلنگها و وعدهها؛ آی عزیزان! سهممان را گرفتهایم، لطفاً دست از سرِ چشم و گوشمان بردارید.
– موش به سوراخ نمیرفت، با تیز کردن گوشها، رفت توی شکاف دیوار جاخوش کرد!
– خیلی وقتها میمانم معطل که چقدر بدهکار موضعهای طلبکارانه هستم.
– اینطور به نظر میرسد که شکارچی از شکار، ارث پدریاش را طلبکار است.
– شکارچیها همهجا مثل هماند کما اینکه ماهیگیرها هم بر سر مرگ و زندگی، بحثی با ماهیها ندارند.
– تورم، در مسابقهی صخرهنوردی، آنقدر از صخرهی عددها بالا رفت که قهرمان عددنوردی شد.
ادامه دارد…
صافی لرستانی، , طنز سیمره، , طنز مکتوب، , کاریکلماتور،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.