توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 16276
  پرینتخانه » اجتماعی, طنز تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۹:۳۱ | | ارسال توسط :

کاریکلماتور(۲۹)

کاریکلماتور(۲۹)
* این‌قدر سروگوش به آب دادند که آب پر از سر و گوش شد.

* در جریان سیل، مرغ‌ها با حسرت، مرغابی‌ها را نگاه می‌کردند.
* گاهی تورم، آن‌قدر در مصرف عددها زیاده‌روی می‌کند که برای ادامه‌ی کار عدد کم می‌آورد.
* با شدت گرفتن خشم، هیولای درونی هم وارد صحنه می‌شود!
* ساده‌لوح: مناسب‌ترین سوژه‌ی خواب، برای هیپنوتیزم فریب‌کاری.
* فریب، بنایی که فریب‌کار و ساده‌لوح با هم می‌سازند.
* ضرب‌آهنگ صدای آب، یک‌‌سره مشغول سرایش موسیقیِ بودن است.
* وقتی زندگی داشت چهار اسبه به پیش می‌تاخت،«سنکوپ» افسارش را کشید!؟
* چه می‌شد اگر نفسِ معطر گل‌ها تا پستوی ذهن گنداب‌ها هم نفوذ می‌کرد!؟
* گاه، زندگی، ما را ناگریز به هم‌نشینی با کویرهای بی‌واحه‌ می‌کند.
* قلب تپنده‌ی چشمه، پیوسته در حال پمپاژ زلال‌ترین خون به رگ‌های زندگی است.
* می‌گویند: فکر نان کن که خربزه آب است؛ ولی همین خربزه‌ی تحقیرشده، اگر پوستش زیر پای آدم‌هایی خاص بیفتد چنان کله‌پایشان می‌کند که نه نانی برایشان باقی می‌ماند، نه آبی و نه فکری؟!
* گاه، خواب هم با آدم سر ناسازگاری دارد و وقتی از شدت خستگی به آن التماس می‌کنی، خواب بی‌اعتنا، خودش را به خواب می‌زند.
ادامه دارد…

 

*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.

نویسنده : صافی لرستانی | سرچشمه : سیمره657(16 بهمن‌ماه401)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.