توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 15716
  پرینتخانه » اجتماعی, طنز تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۴۰۱ - ۹:۱۰ | | ارسال توسط :

کاریکلماتور(۲۳)

کاریکلماتور(۲۳)
* روز، هر روز، برای فرار از دستِ سیاه‌کاری‌های زمینی‌ها، به سیاهی شب پناه می‌بَرَد.

* شب، به هنگام رفتن، پرتره‌ی سپیده‌دم را نقاشی می‌کند.
* در برخی جاها، دهان‌های حراف و دهان‌های گرسنه چون دو خط موازی مقابل هم‌اند؛ تا بی‌نهایت.
* اعتیاد، اسلحه‌ای که معتاد با آن، به خود شلیک می‌کند.
* زندگی گوسفندی، فرجه‌ای است بین تهدید‌های گرگ و کارد قصاب.
* به هنگام «مَد» معلوم نیست ماه برای نوازش آب‌ها، دریا را بالا می‌کشد یا دریا برای بوسیدن ماه خیز برمی‌دارد.
* او برای شکست حریف، همیشه بحث را تبدیل به جر و بحث می‌کند.
* تنها و بی‌کس، در حال جان دادن، خوش‌حال بود که می‌میرد و عزیزان بر جنازه‌اش شیون و زاری می‌کنند.
* روز و شب مثل دو تیغه‌ی قیچی بی‌وقفه مشغول بریدن رگ و ریشه‌های زندگی‌اند.
* وقتی مُرد، تنها چیزی که از خود باقی گذاشت، افکار مرده‌اش بود.
ادامه دارد…

 

*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.

نویسنده : صافی لرستانی | سرچشمه : سیمره651(22آذر1401)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.