توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 10988
  پرینتخانه » لرستان پژوهی, مقاله تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۰ - ۹:۴۰ | | ارسال توسط :

چشم‌انداز زیست و معیشت لرستان از مشروطیت تا پایان پهلوی اول

چشم‌انداز زیست و معیشت لرستان از مشروطیت تا پایان پهلوی اول
چکیده: مکتب چشم‌انداز یکی از حوزه‌های مطالعاتی نسبتاً جدید در جغرافیای تاریخی است که تغییرات چهره‌ی طبیعت در دوره‌های تاریخی به عنوان نقطه‌ی عطف تاریخی در یک جغرافیای مشخص را بر اساس سیاست‌گذاری‌های اعمال شده با رویکرد تاثیر انسان بر جغرافیا مورد بررسی قرار می‌دهد. انقلاب مشروطه از منظر مکتب چشم‌انداز نقطه عطفی در جغرافیای تاریخی لرستان به شمار می‌رود. با آغاز انقلاب مشروطه و در ادامه تا پایان دوره‌ي رضاشاه، تغییراتی اساسی در حوزه‌های مختلف چشم‌انداز جغرافیایی لرستان رخ داد و معیشت و مورفولوژی شهری د‌‌چار تحول شد. بنابراین تحول تاریخی دولت در این دوره عامل اصلی تاثیرگذار بر چشم‌انداز لرستان بود‌ه‌است. د‌ر این مقاله مفهوم چشم‌اند‌از مرکب نیز مورد بررسی قرارگرفته‌است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با روش کتاب‌خانه‌ای به دنبال پاسخ‌گویی به این پرسش است که تحولات تاریخی و حاکمیت سیاسی و نیز عوامل طبیعی چه تاثیراتی بر نوع زیست و معیشت مردم منطقه لرستان و نیز تغییر و تحول آن در دوره تاریخی مورد بحث داشته‌است؟ کلیدواژه: چشم‌انداز زیست و معیشت، لرستان، انقلاب مشروطه، پهلوی اول، حاکمیت سیاسی، عوامل طبیعی

مقدمه:
جغرافیای تاریخی، به عنوان یکی از مباحث میان‌رشته‌ای و فصل مشترک بین تاریخ و جغرافیا، از مهم‌ترین حوزه‌های علمی در بررسی و تحلیل ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. یکی از حوزه‌های مطالعاتی نسبتاً جدید د‌ر جغرافیای تاریخی، مکتب چشم‌انداز است که دارای مولفه‌های چهارگانه، انسان، فضا(محیط جغرافیایی)، فعالیت زیست و معیشت و زمان (تاریخ) است. مکتب چشم‌انداز به دو بخش«زیست و معیشت»یا چشم‌انداز فرهنگی (Kulturelandschaft) و «چشم‌انداز طبیعی» یا (Naturelandschaft) تقسيم شده‌است كه البته بر يك‌ديگر هم تأثير می‌گذارند. چشم‌انداز فرهنگی عبارت است از فعالیت‌های انسان در طول تاریخ که به وسیله‌ی آن‌ها چهره‌ی زمین و محیط (چشم‌‌‌انداز طبیعی) را در جهت ادامه حیات تغییر داده‌‌است. آثار این فعالیت‌ها را مي‌توان در مواردی شامل خانه‌ها، معادن، زمين‌هاي كشاورزي، كارخانه‌ها و … مشاهده کرد. از سوی دیگر چشم‌انداز طبيعي نيز مي‌تواند بر شكل زندگي و زيست و معيشت انسان و در نتيجه چشم‌انداز زيست و معيشت تأثيرگذار باشد. هم‌چنین حاکمیت سیاسی و عوامل تاریخی بر چشم‌انداز زیست و معیشت تاثیر به‌سزایی دارد.
لرستان به عنوان یک مكان جغرافیایی در عین داشتن ویژگی‌های مشترک با دیگر نواحی ایران، داراي ویژگی‌های محيطي، انساني و فرهنگي متفاوتی است كه آن را از فضاي مجاورش جدا مي‌کند.
استان لرستان در جنوب غربی ایران و در محدوده‌ی زاگرس قرار دارد. وجود کوه‌های متعدد و مرتفع و رود‌ها و چشمه‌های فراوان و پر آب، پوشش گیاهی مناسبی را برای این استان فراهم آورده و آن را به زیستگاهی دائمی برای انسان و دیگر موجودات زنده تبدیل کرده‌است. استان لرستان از نخستین زیست‌بوم‌های بشر است. به وجود آمدن این استان به مثابه یک واحد سیاسی، اداری و اقتصادی، در طی مراحل گوناگونی صورت پذیرفته‌‌است.
انقلاب مشروطه نقطه‌ی عطفی در تاریخ ایران به حساب می‌آید که در اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تحولات مورفولوژی شهری و روستایی و زیست و معیشت ایران تاثیر به‌سزایی داشته‌است استان لرستان نیز با آغاز انقلاب مشروطه و در ادامه تا پایان دوره رضاشاه، دچار تغییراتی اساسی در حوزه‌های مختلف چشم‌انداز جغرافیایی و معیشت و مورفولوژی شهری شد. بنابراین تحول تاریخی دولت در این دوره عامل اصلی تاثیرگذار برچشم‌انداز لرستان بوده‌است. این پژوهش بارویکرد توصیفی-تحلیلی و با روش کتابخانه‌ای به دنبال پاسخ‌گویی به این پرسش است که تحولات تاریخی و حاکمیت سیاسی و نیز عوامل طبیعی چه تاثیراتی بر نوع معیشت مردم منطقه‌ی لرستان و نیز تغییر و تحول آن در دوره ی تاریخی مورد بحث داشته‌است؟

عکس: علیرضا فرزین

چارچوب نظری تحقیق:
با ارتباط و پیوند بیش‌تر بین جغرافیا و تاریخ، ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻧﮕﺎﺭﺍﻥ تعاریفی از چشم‌انداز جغرافیایی ارائه داده‌اند. آن‌ها ﻣﻔﻬﻮﻡ ﭼﺸﻢ‌ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻃﻼﻕ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ جنگ‌‌هایی ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ‌ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻮﺍﺩﻏﺬﺍﻳﻲ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﻴﺎﻳﺪ، ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﺍﺗﻲ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﻌﻤﺎﺭﺍﻥ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧ‌ﻬﺎﻱ ﻳﺎﺩﺑﻮﺩ ﺑﻨﺎ ﻛﻨﻨﺪ (شکوئی، ۱۳۷۵: ۱۷۰- ۱۷۷).
فعالیت‌های زیستی و معیشتی یکی از چهار عنصر اصلی جغرافیای تاریخی است که به همراه انسان، زمان و فضای جغرافیایی مدل مفهومی جغرافیای تاریخی را تشکیل می‌‌دهد. مراد از زیست، شیوه سکونت یا استقرار جوامع است و مراد از معیشت، نوع فعالیت اقتصادی است که بر مبنای آن معاش جوامع تامین می‌شود. از نظر زیست جوامع انسانی به دو گروه یک‌جانشین و کوچنده تقسیم می‌شوند. یک‌جانشینی به دو شکل شهرنشینی و روستانشینی با شیوه‌های معیشتی متفاوت وجود دارد، اساس معیشت در جوامع روستایی، کشاورزی و فعالیت‌های وابسته به آن است؛ در حالی‌که در جوامع شهرنشینی اساس معیشت بر پیشه‌وری، صناعت و فعالیت‌های تجاری و خدماتی استوار است. معاش جوامع کوچنده بر دام‌داری متکی است و دام‌داران برای یافتن چراگاه در فصول مختلف سال از مکانی به مکان دیگر جابه‌جا می‌شوند(رهنمایی،۱۳۹۵، ۱/۷۸۱) چشم‌انداز زیست و معیشت از یک چشم‌انداز طبیعی به‌وسیله گروه‌های فرهنگی شکل گرفته‌است (ﻣﻮﻻﺋﻲ هشجین، ۱۳۸۵: ۱۴). چشم‌انداز زیست و معیشت در طول تاریخ انواع مختلفی از زیست و معیشت را در جوامع انسانی ایجاد کرده‌است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
الف- زیست کوچ‌گردی
ب- زیست روستایی و معیشت دام‌داری
پ- زیست روستایی و معیشت کشاورزی
ت-زیست روستایی و معیشت صنایع‌دستی
ج – زیست شهری و معیشت میانجی‌گری و دلالی (زند، ۱۳۹۶: ۸۱۹- ۸۲۰).
زیست و معیشت در لرستان ازمشروطه تا پایان پهلوی اول
بررسی چشم‌اندازهای لرستان کمی پیچیده‌تر و سخت‌تر از تقسیم‌بندی پنجگانه فوق‌الذکرمی‌باشد، زیرا واقعیت آن است که در برخی مناطق لرستان از جمله دره‌ها و جلگه‌های کوهستانی تا به امروز هر پنج چشم‌انداز اولیه به صورت موازی و در تعامل با هم در روستا وجود دارند و نمی‌توان آن‌ها را جدای از هم بررسی کرد.
لرستان چهره‌ی مرکبی دارد؛ یعنی کوه و دشت در کنار هم هستند و فرصت هم‌زمان کشاورزی و دامداری برای مردم موجود است و چشم‌اندازهای مرکب و مکمل یک‌دیگر را پدید آورده‌اند.
نتایج پژوهشی باستان‌شناسانه درباره‌ی استقرارهای دائمی و فصلی در دره‌ی سیمره لرستان به عنوان مهم‌ترین ایل‌راه زاگرس در دوره‌ی مفرغ (۳۲۰۰-۱۴۰۰ق.م) نشان می‌دهد که در زاگرس مرکزی در دوران مفرغ دو نوع استقرارگاه و دو نوع چشم‌انداز زیست و معیشت به شکل هم‌زمان وجود داشته‌است: استقرارهای دائم وابسته به زندگی مبتنی بر کشاورزی و استقرارهای فصلی مرتبط با زندگی کوچ‌نشینی(حقیقی و مظاهری، ۷۰، ۷۱). این شیوه‌ی زیستی در مناطق لک‌نشین هنوز هم تا حدود زیادی حکم‌فرماست. امروزه لک‌ها بیش‌تر در نواحی جلگه‌ای و هموار لرستان زندگی می‌کنند. جلگه هرو در پیش‌کوه لرستان در دو بخش چغلوندی و زاغه در خرم‌آباد، جلگه‌ی طرهان در غرب لرستان میان رودخانه‌های سیمره و کشکان و شهرستان کوهدشت، دلفان در شمال استان لرستان، الشتر و سلسله و بخش‌هایی از چگنی و خرم‌آباد از مهم‌ترین سکونت‌گاه‌های لک‌ها هستند. البته ‌باید گفت که با وجود ساختار کشاورزی و روستانشینی در روستا به عنوان کانون این دو زندگی هم‌چنان مناسبات ایلی حکم‌فرما بوده‌است. ﺳﺎزﻣﺎن اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ روستاهای لک و شهرهایی که از توسعه‌ی روستاها به وجود آمده‌اند، ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻫﻮز، ﺗﻴﺮه، ﻃﺎﻳﻔﻪ و اﻳﻞ است. زﻳﺮﺑﻨﺎي آن ﻣﺮدم ﻋﺎدي، دﻫﻘﺎﻧﺎن، ﺷﻬﺮﻳﺎن بی‌چیز، ﻣﻼﻛﻴﻦ و رأس آن را ﺗﺠﺎر و ﺧﺮده ﺑﻮرژوازي تشکیل می‌دﻫﻨﺪ. اﺻﻠﻲﺗﺮﻳﻦ واﺣﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻫﻮز است. اﻋﻀﺎي اﻳﻦ واﺣﺪ ﺑﻴﻦ ۲۰ تا ۲۰۰ نفر هستند. ﺑﺰرﮔﺎن ﻫﻮز ﻣﻌﻤﻮﻻً رﻳﺶ ﺳﻔﻴﺪان و ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان هستند. از ﻣﺠﻤﻮع ﭼﻨﺪ ﻫﻮز، ﺗﻴﺮه و ﻣﺠﻤﻮع ﭼﻨﺪ ﺗﻴﺮه، ﻃﺎﻳﻔﻪ و ﻣﺠﻤﻮع ﭼﻨﺪ ﻃﺎﻳﻔﻪ اﻳﻞ ﺑﻪ وﺟﻮد آﻳﺪ. ﺑﻴﻦ ﺗﻘﺴﻴﻤﺎت ﻋﻤﻮدي ﻣﺬﻛﻮر اﻏﻠﺐ ﺳﺘﻴﺰهﻫﺎﻳﻲ در سطوح ﻣﺘﻌﺪد وﺟﻮد دارد ﻛﻪ غالباً ﻫﻤ‌ﺒﺴﺘﮕﻲﻫﺎي ﻋﻤﻮدي را ﺗﻘﻮﻳﺖ میﻛﻨﻨﺪ و ﺗﺄﺛﻴﺮي ﻣﻨﻔﻲ در ﺷﻜﻞ ﻫﻤ‌ﺒﺴﺘﮕﻲﻫﺎي اﻓﻘﻲ، ﻫﻤ‌ﭽﻮن ﻗﻮم ﻳﺎ ﻃﺒﻘﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ دارﻧﺪ(صدیق و قلی پور،۲۴)

چشم‌اندازهای زیست و معیشت در لرستان عبارت‌اند از:

۱-چشم‌انداز زندگی ایلی(کوچ‌نشینی)
ایل به گروه و جماعتی اطلاق می‌شود که سازمان اجتماعی آن قبیله‌ای، شیوه‌‌ی زیست آن کوچ‌نشینی (کامل یا نیمه‌کوچ‌نشینی) و شیوه‌ی معاش آن دامداری باشد و یک واحد مستقل فرهنگی و اجتماعی را تشکیل دهد (صفی‌نژاد، ساخت سنتی، ۷۰). طبیعت و جغرافیای لرستان این الزام و اجبار را به وجود آورده‌است که همیشه و همه‌جا عنصر کوچ، چه به شکل دائم و شبانی، چه به شکل فصلی و دوره‌ای و چه به شکل موقتی و گذرا جزیی از زندگی و معیشت مردم باشد. این چشم‌انداز معمولاً در کوهستان‌هایی با سرمای سخت رخ می‌دهد. در حوزه‌ي زاگرس و در بحث ما لرستان سرمای سخت سبب می‌شود که کوهستان در زمستان از جمعیت خالی شود. ساکنان کوهستان دست‌کم سه‌ماه از سال را حتماً نمی‌توانند در خاستگاه خود زندگی کنند و باید به گرمسیر بروند. نکته‌ی مهم آن است که گرمسیر زاگرس‌نشینان لر که بیش‌تر دشت‌های فارس و خوزستان و گاه ایلام و بخشی از کرمانشاه بوده‌است حتماً یک فصل گرم و تابستانی داغ هم دارد که برای دام‌داران قابل تحمل نیست. بدین‌روی، دام‌داران مدام در مناطق بین گرمسیر و سردسیر که جغرافی‌دانان به آن کوه‌پایه می‌گویند در حرکت هستند. گله‌داران حرکت خود را به شکل مداوم با مراتع منطقه تنظیم و هرجا که چراگاه و مرتع خشک شد از آن‌جا کوچ می‌کنند و به منطقه خنک‌تری می‌روند که مراتعش هنوز سبز است. حرکت و جنبش زیاد بهترین روش برای استفاده حداکثری از مراتع است(بنت، ۱۲۸، ۱۲۹).
برخی ایلات لرستان نیز دارای یک محل زندگی ثابت در روستاهای خود بودند و با آغاز فصل سرد سال به سوی قشلاق یا گرمسیر حرکت می‌کردند. ایلات اصلی لرستان و سردسیر و گرمسیر و مسیر کوچ آن‌ها در زیر آمده‌است:
اقلیم قشلاق بیش‌تر ایلات لرستان برون‌استانی بوده‌است؛ یعنی ایلات قشلاق خود را در استان‌های خارج از لرستان گذرانده‌اند و در این میان خوزستان، فارس و ایلام در رأس فهرست این استان‌ها قرار دارند. (حقیقی و مظاهری، ۶۹).
برخی از ایلات و طوایف لرستان مانند دالوندها حتا پیش از ظهور رضاشاه کوچ‌نشین نبودند و در روستاهای خود به کشت و زرع اشتغال داشتند. هم‌چنین یکی از طوایف ایل بیرانوند که قدرتمندترین ایل لرستان در دوره‌ی رضاشاه بود به نام مال‌سبزعلی به قشلاق نمی‌رود و در محل خود در اطراف بروجرد یک‌جانشین هست(کمالوند، ۳۶-۳۸ )
خانه‌های ایلات به شکل موقت و به دو صورت تابستانه و زمستانه ساخته می‌شد. در لرستان پناهگاه کوچک تابستانی را کوله(کولا) می‌نامیدند. کولا سرپناهی تابستانی است که با شاخه‌های درخت درست می‌شود. هر کولا دارای ۱۲ تا ۱۶ تیرک دو شاخه در ردیف‌های موازی است که سقف را محکم نگه می‌دارد. کولاها معمولاً در ۳ یا ۴ طرف دیواره دارند که با پرده‌هایی از جنس موی بز جدا می‌شوند. خانه‌ی زمستانی در لرستان «زمگه» یا زمستانگاه نامیده می‌شود. گاه زمگه دیوارهای کوتاهی دارند که با گل و سنگ پوشیده شده‌اند. ساکنان لُر و لَک دره‌های هلیلان و کوهدشت و مانند آن‌ها با شروع فصل بارش از کولاها یا سیاه چادرهای خود به زمگه نقل‌مکان می‌کنند (ابراهیمی، ۷۰-۷۱، ۷۶). این نوع زندگی در طول هزاره‌های تاریخ ادامه یافت تا به دوران جدید رسید.
شاردن که در دوره‌ی صفوی به ایران آمده درباره‌ی لرستان می‌نویسد: « ﻣﺮدم ﻟﺮﺳﺘﺎن در ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﺧﻮد ﺧﺎﻧﻪ‌ ﻧﺴﺎﺧﺘﻪاﻧﺪ و ﺑﻪ آﯾﯿﻦ روزﮔﺎران ﮔﺬﺷﺘﻪ در زﯾﺮ ﭼﺎدر زﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰﮐﻨﻨﺪ. ﺷﻐﻞﺷﺎن داﻣﺪارى، روزﯾﺸﺎن از ﺷﯿﺮ و ﮔﻮﺷﺖ، و بیش‌تر درآﻣﺪﺷﺎن از ﭘﺸﻢ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪان اﺳﺖ … ﭼﻬﺎرﭘﺎﯾﺎن ﺷﻬﺮ و ﺣﻮاﻟﻰ را ﻣﺮدﻣﺎن ﻟﺮﺳﺘﺎن ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﻰﮐﻨﻨﺪ»( شاردن، ۵/۱۷۳۳)

قدرت سیاسی ایل: درون‌زا بودن، پایداری تاریخی و تطابق با زیست‌بوم سبب شده‌بود که زندگی عشایری به مثابه‌ي یک سبک زندگی اصیل با چشم‌اندازهای خاص خود درآید. فضای جغرافیایی و شیوه معیشت به انسان لرِ کوچ‌نشین ویژگی‌های خاصی بخشیده‌بود که او را از شهرنشین‌ها و حتا یک‌جانشین‌ها متفاوت می‌کرد.
عشاير لرستان اصولاً دارای بافت سنتی بودنـد، و منـــافع آن‌هـــا تنهـــا در محـــدوده‌ی حفاظـــت از چراگاه‌هايی کـه تـأمین‌کننـده نیازهـای آنـان بـود، خلاصه می‌شد. آنان گاه تا پای جان از چراگاه و مراتع خود دفاع می‌کردند و اجازه نمی‌دادند دست غریبه‌ها بیفتد. در این سرزمین خون به راحتی فدای خاک می‌شد همین امر پیامدهای خاص خود را داشت؛ از جمله سبب می‌شد تا از ديگـر بخش‌هـای جامعـه جـدا باشـند و نـوعی زنـدگی مستقل را در پیش گیرند. لذا تنها مسئله‌ای که فکر تك‌تك اعضای ايل را به خود مشغول مـی‌داشـت آزادی بود که در آن شرايط زمـانی، فقـط در پرتـو مسلح بودن آنان شدنی بود(شهسواری و نجار، ۵۲؛سپه‌وند، دهقان‌نژاد و همکاران، ۱۰۴). این ویژگی سبب شده بود تا اسلحه به دستان در میان ایلات بیش‌تر از جاهای دیگر باشند. از سوی دیگر همین اسلحه که در اصل برای دفاع از ایل و دام‌هایش در برابر طبیعت بی‌رحم، حیوانات درنده و مهاجمان احتمالی به دست گرفته‌شده‌بود به یک اهرم قدرت برای ایل تبدیل شد. بنابر تحقیقی از سپاه ۱۸۰ هزار نفری ایران در اواخر دوره‌ی صفوی ۱۱۰ هزار نفر آن از ایلات و عشایر بوده‌اند و از این تعداد هم ۳۶ درصد از ایلات و عشایر لر بوده‌اند(کیانوند، ۱۲۳).
حوزه‌ی نفوذ ایلات لرستان گاه استان‌های خوزستان، کرمانشاه، همدان و مرکزی را هم فرامی‌گرفت و ایلات لرستان در آن مناطق صاحب قدرت بودند. ایلات لرستان فعال مایشاء بودند. آنان در هنگام کوچ با گله‌های خود از داخل شهرها و روستاها و باغات و بازارها می‌گذشتند و گاه غارت می‌کردند و کسی را یارای برخورد با آنان نبود. در برخی موارد شهرنشینان بروجرد و خرم‌آباد برای مصون ماندن از غارت آنان در هنگام کوچ شهر را تخلیه می‌کردند (صلاح و نعمتی، ۱۵۰).

۲- چشم‌انداز زیست روستایی و معیشت کشاورزی: جغرافیای طبیعی لرستان، این سرزمین را به یکی از بهترین مراکز کشاورزی ایران در دوران‌های مختلف تاریخی تبدیل کرده‌است. کوه‌های زاگرس و رودخانه‌ها و چشمه‌های زیادی که از آن‌ها سرچشمه گرفته و در زمین‌های شیب‌دار و گاه هموار اطراف سرازیر می‌‌شدند فرصت مناسبی را برای کشاورزی در این ناحیه فراهم می‌آوردند. در دوره‌ی قاجار، کشاورزی رکن اساسی اقتصاد لرستان را تشکیل می‌داد و منبع اصلی درآمد مردم بود. پس از آن که لرستان در زمان قاجار تحت سلطه‌ی دولت قاجار درآمد و حاکمان محلی کنار گذاشته شدند، کشاورزی این منطقه دچار انحطاط شد. بسیاری از گزارش‌های نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم حاکی از آن است که در مناطق حاصل‌خیز لرستان به سبب زیاده‌ستانی و ظلم مأموران دولتی، گرفتن اجباری زمین‌های حاصل‌خیز ایلات و زیر بار نرفتن سران ایلات و شورش‌های پیاپی کشاورزی رو به افول رفت و کشت چندانی صورت نمی‌گرفت. (لمتون، ۳۰۵- ۳۰۴)
به نوشته‌ی نویسنده‌ی ناشناس جغرافیای لرستان در ۱۳۰۰قمری، در لرستان هرچند آب و ملک زیاد است، ولی رعیت کم است. کشاورزی تنها در خرم‌آباد، جلگه‌ی الشتر، جلگه‌ی صیمره، جلگه‌ی طرهان و جلگه‌ی هرو رواج دارد و سایر محل‌ها بایر و لم‌یزرع است(جغرافیا…، ۷) بخش دیگری از ضعف کشاورزی در لرستان این بود که ماهیت محلی و ایلی داشت. ایلات هم غالباً در چارچوب سنت ایلی یعنی نظام خود مصرفی و به اندازه‌ی نیاز خود تولید می‌کردند. بنابراین همیشه قابلیت زمین بیش از محصول تولید شده‌بود و مقداری از ظرفیت واقعی زمین بلااستفاده باقی می‌ماند(دهقان‌نژاد، ۱۴۶)
کانون زندگی در لرستان روستا بوده‌است و شواهد نشان می‌دهد که بیش‌تر مردم لرستان یک‌جانشین و کشاورز یا باغدار بوده‌اند و کوچ آنان بین ییلاق و قشلاق کوچ‌های فصلی بوده‌است. لرستانی‌ها وابسته به خاک خود بوده‌اند و جز کوچ به دشت‌های پایین دست زاگرس در فارس، اصفهان و خوزستان در فصل‌های سرد سال به جای دیگری نرفته‌اند، البته آنان با آغاز فصل گرم سال به محل اصلی زندگی خود در کوهستان بر می‌گشتند.
محصولات غلات پاییزه در خردادماه به عمل می‌آید و پس از آن اراضی به چرای گله‌های گوسفند اختصاص می‌یابد. محمدعلی‌خان مجد که در سال‌های آخر حکومت قاجار از لرستان دیدار کرده‌است از کشاورزی و دامداری توأمان در منطقه‌ی زاغه سخن گفته‌است. به نوشته‌ی او زاغه(نظامیه) در کنار رودخانه‌ي کشکان یکی از نقاط خوش آب و هوای لرستان و محل ییلاق‌نشین طوایف بیرانوند و سگوند و دالوند است و آبادی‌های معروف آن رنگرزان، زاغه، قلعه‌ی فتی‌خان، قلعه‌ی دلیزکان و قلعه‌ی خان‌جان‌خان هستند. طایفه‌ی بیرانوند در وقت کوچ غلات خود را در چاله‌‌ها دفن کرده و به اهالی مي‌سپارند و در موقع مراجعت به آن‌ها حق‌الحفاظه می‌دهند. در سال ۱۳۳۳ق که دالوندها نیز برای نخستین بار در این منطقه کشت و زرع کردند، قریب ۱۳۰۰ خروار گندم و جو برداشت کردند(مجد، فلاحت و تجارت، شماره‌ی ۱۴ و ۱۵، ۲۷۹).
در سال‌های آشوب لرستان با وجود کشمکش‌های میان ایلات و حکومت و ایلات با یک‌دیگر، کشاورزی نه تنها امکان رشد نداشت، بلکه اسناد و مدارک موجود از تضعیف کشاورزی و رسیدن آن به مرز نابودی در دوران مشروطه تا رضاشاه حکایت می‌کنند. بر پایه‌ي یک سند رسمی در سال ۱۳۳۱ق ایلات لُر به مدت چند روز بروجرد را محاصره کردند و زمین‌های کشاورزی را غارت و شماری از کشاورزان و مالکان و اهالی را به قتل رساندند( شاهرخی، ۷۴).
با پایان کشمکش‌های ایلات و دولت در سال ۱۳۱۲ و تخته‌قاپو شدن ایلات، کشاورزی با تشویق دولت رونقی دوباره گرفت. رزم‌آرا در کتاب جغرافیای لرستان هنگام بحث از مناطق مختلف این ولایت به کشاورزی آن‌ها هم می‌پردازد. برای نمونه رزم‌آرا کشاورزی در منطقه‌ی هرو را به ۳ نوع: بهاره، تابستانی و زمستانی تقسیم می‌کند. زراعت بهاره جو دیم، تریاک دیم و گندم آبی است. زراعت تابستانی(صیفی) عبارت است از نخود دیم، عدس، ماش، لوبیا، خیار، هندوانه، خربزه و برنج. زراعت زمستانی (شتوی) هم شامل گندم، جو، تریاک پاییزه و گاودانه است(رزم‌آرا، جغرافیا، ۸۹).
دولت پهلوی اول با اقداماتی‌که تقریباً خاص نواحی عشایری از جمله لرستان بود، سطح اراضی زیر کشت را گسترش داد. این اقدامات هرچند باعث دگرگونی چشم‌انداز زیست و معیشت شد؛ اما در بلندمدت به نفع گسترش کشاورزی انجامید. به‌عنوان نمونه طایفه‌ی زرعلی از ایل بیرانوند به علت کمبود زمین در ییلاق در منطقه‌ی قشلاقی خود(ماژین و حسینیه) که دارای اراضی ملکی و متصرفی بوده‌اند، اسکان یافتند. سگوندها نیز به همین دلیل در اطراف اندیمشک و الوارگرمسیری اسکان یافته و به کشاورزی پرداختند. برعکس ایل حسنوند که در گرمسیر فاقد اراضی کشاورزی مرغوب بود در سردسیر خود در دشت حاصل‌خیز الشتر اسکان یافته و به زراعت روی آوردند(گروسی، ۶۶).

برخی سیاست‌های عمومی دولت رضاشاه مانند تشکیل ادارات کشاورزی، تأسیس مراکز آموزشی کشاورزی از جمله مدرسه عالی کشاورزی در کرج، استخدام متخّصصین کشاورزی از اروپا و امریکا و دعوت از آنان برای دادن مشاوره تخصصی در حوزه‌ی کشاورزی به ایرانیان، استفاده از سیستم دفع آفات گیاهی و و استفاده از تراکتور و دیگر ماشین‌آلات مدرن کشاورزی-که مستقیماً در جهت ترقّی و بهبود کشاورزی تصویب و اجرا شد(نفیسی، ۱۳۴۵، ۱۲۰-۱۲۳؛ دیگار و همکاران، ۱۳۷۷، ۹۱) خواه نا خواه بر وضعیت کشاورزی لرستان هم تأثیرگذاشت. علاوه بر مؤسساتی که مستقیماً از بودجه‌ی دولتی اعتبار آن‌ها تأمین می‌شد، موسسات دیگری مانند بانک فلاحتی و صنعتی نیز تأسیس شدند که اساس آن‌ها را دولت فراهم آورد ولی برای این‌که بتوانند خدمات را سریع‌تر انجام دهند به شکل شرکت سهامی اداره می‌شدند. این شرکت‌ها با کمک تسهیلات بانک کشاورزی و به‌منظور بهبود نوع محصولات، ترویج روش‌های جدید کشاورزی وآموزش به مالکان و زارعان تشکیل‌‌‌‌‌شدند. بنابر اسناد موجود نخستین بار طی یک تلگراف به شماره ۴۱۲۵۲ به تاریخ ۵/۱۰/۱۳۱۱ش. طرح تاسیس شعبه‌ای از بانک فلاحتی در لرستان به پیشنهاد رییس کمیسیون مخصوص رسیدگی به وضعیت لرستان که به‌طور مستقیم زیر نظر رضاشاه فعالیت می‌نمود، مطرح گردید. سرانجام پس از فراز و نشیب‌هایی چند این طرح تصویب و شعبه‌ای از بانک فلاحتی برای پیش‌برد اهداف مورد نظر در لرستان تاسیس گردید. به دنبال این اقدام طی اعلامیه‌هایی به اهالی اعلام گردید که باید در مناطقی که اسکان داده شده‌اند منازل گلی احداث نمایند (آرشیو سازمان اسناد ملی ایران، مجموعه اسناد شماره ۲۴۰۰۱۵۴۸۶).
شاید بتوان مهم‌ترین کار دولت را در این زمینه تأسیس بانک کشاورزی دانست که پس از بانک سپه (تأسیس در ۱۳۰۴) و بانک ملی (تأسیس در ۱۳۰۷) و به عنوان شعبه‌ای از بانک ملی ایجاد شد (نفیسی، ۱۳۴۵، ۱۲۳-۱۲۴؛ نادی، ۱۳۹۶، ۱۴۷). در سال ۱۳۰۵ش. نخستین شعبه‌ی بانک ملی در خرم‌آباد افتتاح شد و در حدود ۵۰ نفر در آن بانک حساب جاری باز کردند. هم‌چنین این نخستین بانکی بود که در خرم‌آباد گشایش می‌یافت (سازمان ملی اسناد، مجموعه اسناد شماره ۳۱۰۰۰۱۰۲۴).
وثوق‌الملک کمالوند که جغرافیای لرستان را در حدود سال ۱۲۹۹ش نوشته است درباره‌ی بلوک کره‌گاه در حوالی خرم‌آباد می‌نویسد:«چهل پارچه قریه و مزرعه مسکون داشته به واسطه شرارت طوایف و صدماتی که در موقع ایاب و ذهاب ایلات به گرمسیر به آن‌ها وارد شده اغلب متفرق به میان طوایف شده‌اند. فعلاً قریب بیست قریه و مزرعه از آن‌ها آباد و دارای رعیت است و رعیت آن‌ها در شهر مسکن دارند. در تابستان در دهات سیاه چادر می‌زنند و زمستان معاودت به شهر می‌نمایند… همه نوع زراعت در این بلوک به خوبی و کامل به عمل می‌آید(کمالوند، ۳۰).
دولت برای عشایر در گذرگاه‌های گرمسیر و سردسیر آنان و درکنار جاده‌‌های اصلی خانه‌های گلی و آلونک ساخته بود و آنان را مجبور به اقامت در آن‌جا کرده‌بود. یکی از راهکارهایی که فرماندهان نظامی برای مشغول کردن مردم در پیش گرفتند مجبورکردن آنان به کار کشاورزی در اطراف کلبه‌ها و خانه‌های‌شان بود. به‌همین دلیل بسیاری از جنگل‌ها و مراتع از بین رفت و به زمین کشاورزی تبدیل شد(امیراحمدی، ۲۶۳؛ صلاح و نعمتی،۱۶۱). از نظر جغرافی‌دانان تبدیل مراتع و جنگل‌ها به زمین‌های کشاورزی با هر استدلالی که صورت گرفته باشد به‌نفع کشاورزی در بلندمدت نخواهدبود.
این وضعیت نه تنها تصادم‌های میان ایلات با کشاورزان و شهرنشینان را پس از سقوط دولت رضاشاه که کوچ دوباره‌ گسترش یافت، تشدید کرد بلکه سبب به هم‌خوردن چشم‌انداز مرکبی شد که ویژگی تاریخی و جغرافیایی لرستان در هزاره‌های تاریخ بود.
یکی از روش‌ها برای تقویت کشاورزی در لرستان تقسیم بذر تقاوی(بذر اهدایی) بود. به نوشته‌ی رزم‌آرا دولت در سال ۱۳۱۲ حدود هزار خروارگندم، پانصد خروار ذرت، و مقداری نخود، لوبیا و تخم صیفی‌جات در تحت نظارت کمیسیون خریداری و به عنوان تقاوی نه مجانی که سوءتأثیر بخشد بین الوار تقسیم و مأمورینی گمارده شدند که مراقب کاشتن آن‌ها بوده و در نتیجه الوار از محصول زراعت خودشان توانستند در سال ۱۳۱۲ اعاشه کرده و برای ۱۳۱۳ نیز در زمین بذر انداختند تا تقاوی دولت را مسترد دارند. بنابراین برای کمک بیش‌تر بذر و تقاوی مسترد شده مجدداً بین الوار تقسیم که بیش از پیش زراعت کرده با داشتن علاقه و زراعت مشغول زندگانی شوند(رزم‌آرا، جغرافیا، ۲۸-۲۹). دولت در کنار کشاورزی کار باغ‌داری را هم تشویق کرد. در مرحله‌ی نخست بسیاری از حاکمان و نایب الحکومه‌های ایلات از بنگاه فلاحت لرستان نهال‌های مختلفی گرفتند و در زمین‌های خود کاشتند و لرها هم که پس از آن فواید کشت درختان را دیدند شروع به باغداری نمودند(همان، ۳۰).

۳-زیست روستایی و معیشت دام‌داری:
زنان دام‌دار لک و لر ماست را پس از تهیه آن با شیر گرم شده یا سرد درون مشک دوغ می‌ریزند و از آن کره و دوغ درست می‌کنند. مشک دوغ از جنس پوست بُز است که به پایه‌ای آویخته می‌شود و با حرکت دادن آن به جلو و عقب از آن کره می‌گیرند. کره را هم با حرارت دادن و پس از گرفتن آب و خامه آن را به روغن تبدیل می‌کنند و در خیک می‌ریزند. از روغن حیوانی در مصارف مختلف استفاده می‌شود. هم‌چنین از جوشانده‌ی دوغ و به روش‌های مشخص کشک و مواد دیگری درست می‌شود. لک‌ها و لرهای لرستان با پروردن شیر، از آن پنیر و محصولات لبنی دیگر تولید کرده و از گوشت و دیگر بخش‌های دام هم به انحای مختلف چه پخته و چه خشک استفاده می‌کردند(ابراهیمی، ۷۱-۷۳) و در کنار محصولات کشاورزی و جنگلی نوعی اقتصاد شبه خودکفا را به‌وجودآورده بودند. هرچند بیش‌تر محصولات دامی به مصرف خانوادگی و محلی دارد؛ اما برخی محصولات مانند پوست و پشم و روغن به شهر برده می‌شد و در قبال گرفتن مایحتاج خانواده مانند لباس و … به شهری‌ها داده‌می‌‌شد.

۴-زیست روستایی و معیشت صنایع‌دستی:
زیست دام‌داری و روستایی به موازات خود چشم‌انداز زیست و معیشت دیگری را به‌وجود آورده‌است که می‌توان از آن به صنایع‌دستی یاد‌کرد. ایل‌ها و طوایف لرستان از موی بز سیاه چادر، ریسمان، خورجین، و از پشم گوسفند قالی، گبه، جُل قاطر و اسب و استر، کیسه‌ی نمک، جای ادویه و مانند آن را درست می‌کردند. از پوست سالم بز، مشک آب یا مشک دوغ، یا خیک ماست درست می‌کنند. از پوست کوچک‌تر خیک روغن می‌سازند. رنگرزی پشم‌های بز و گوسفند، پشم‌ریسی، بافت قالی، فرش و نمدمالی از دیگر کارهای عشایر است که کمک زیادی به اقتصاد آن‌ها می‌کند(ابراهیمی، ۷۱).
«فریا استارک» هنگام دیدار خود از لرستان از برخی صنایع‌دستی این منطقه مانند خورجین و جاجیم‌های بافت خرم‌آباد و قالیچه‌ها، قطعات نی چادر(چیت) و لحاف‌های بافت لرستان یاد کرده‌است(استارک، ۴۳).
یکی دیگر از مشاغل روستانشینان گرفتن کتیرا از درخت گون است. کتیرایی که در لرستان و استان‌های هم‌جوار آن مانند کرمانشاه و همدان و کردستان گرفته می‌شود با نوعی که در سایر نقاط ایران استخراج می‌شود و به آن کتیرای اره بر می‌گویند فرق می‌کند (مجله تجارت، سال اول، شماره ۳، دی ۱۳۰۸).
از دیگر کالاهای تولیدی لرستان انواع پوست(پوست شیردل، پوست گاو بود که نوع اعلای آن به تهران فرستاده و گاه خارج از کشور صادر می‌شد (مجله‌ي اتاق تجارت، سال ۴، شماره‌ی۴۸، ۱۵ شهریور ۱۳۱۱، ۱۴و شماره‌ی ۵۰ ، آبان ۱۳۱۱، ۱۸). در شماره‌ی ۴۰ مجله اتاق تجارت هم فهرست برخی کالاهای صادراتی کشور آمده‌است که از جمله آن‌ها می‌توان به انگم و پوست گاو از بروجرد، موی بز از نهاوند و مغز هسته‌‌ی تلخ و شیرین بادام از نهاوند اشاره کرد(سال ۳، شماره‌ی ۴۰، ۲ خرداد ۱۳۱۱، ۱۳-۱۴)

۵-چشم‌انداز مرکب:
از مهم‌ترین اتفاقاتی‌که در چشم‌انداز کشاورزی لرستان رخ داد به هم خوردن توازن میان چشم‌انداز ایلی وکشاورزی بود. چنان‌که گفته‌شد چشم‌انداز زیست و معیشت لرستان بیش‌تر چشم‌اندازی مرکب میان دام‌داری وکشاورزی بود. برای نمونه می‌توان از تجارت زغال یادکردکه مهم‌ترین کالای تجاری لرستان در دوران سنتی بوده‌است. زغال دقیقاً همان چیزی‌است که دنیای موازی و مکمل چشم‌‌اندازهای لرستان را نشان می‌دهد. چنان‌که فریا استارک می‌نویسد در بیش‌تر نقاط لرستان «کاروان‌های فروشندگان زغال» که «کیسه‌های زغال» را با «گاوهای سیاه رنگ» حمل می‌کردند، دیده می‌شدند. (استارک، ۵۴)؛ زغال محصول چشم‌انداز جنگلی و به قول استارک:«درختان تنومند و بلند بود که آفتاب قادر به عبور از لابه‌لای آن‌ها نیست» (همان‌جا)؛ اما برای حمل آن از جنگل و روستاها به شهر به گاوهای نر نیاز بود که دام‌داران آن‌ها را پرورش می‌دادند.
تجارت زغال و موارد دیگری از سبک زندگی مردم لرستان ایجاب می‌کند که برای فهم دقیق وضعیت چشم‌انداز در لرستان اصطلاحی با عنوان چشم‌انداز مرکب تعریف شود: لرستان چهره‌ی مرکبی دارد؛ یعنی کوه و دشت در کنار هم هستند و فرصت هم‌زمان کشاورزی و دام‌داری برای مردم موجود است؛ دشت‌های حاصل‌خیز و پهناور کوهدشت، سیلاخور، الشتر، رومشکان، هلیلان، طرهان و چند دشت دیگر دارای مراتع بسیاری برای دام‌داران هستند و هم‌زمان امکان کشاورزی هم در آن‌ها وجود دارد(بنت، ۱۳۲) و چشم‌اندازهای مرکب و مکمل یک‌دیگر را پدیدآورده‌اند. البته سبک متفاوت زندگی کشاورزی و دامداری همیشه سبب اختلاف میان دام‌داران و کشاورزان می‌شد. این تنازع سنتی معمولاً در گذرگاه‌های میان گرمسیر و سردسیر ایلات که جزو مناطق کوه‌پایه‌ای بود بیش‌تر از هر ناحیه‌ی دیگری بود(بنت، ۱۳۷). زیست و معیشت مردم لرستان از گذشته تا دوره‌ی پهلوی اول بیش‌تر بر دام‌داری و کشاورزی استوار بود. باتوجه به تفاوت دما در نواحی مرتفع و پست و اشتغال مردم به دام‌داری در کنار کشاورزی کوچ انسان و دام به سمت ییلاقات کوهستانی در ماه‌های تابستان در فاصله‌ی انجام آخرین امور کاشت و داشت محصول کشاورزی و شروع برداشت محصول صورت می‌پذیرفت. زیست و معیشت در نواحی کوهستانی به دور از تحولات شیوه‌های سنتی زیست و معیشت هم‌چنان به صورت گذشته انجام می‌شد. روستاهای ییلاقی نواحی کوهستانی زاگرس، روستاهای بزرگ فصلی هستند که در زمستان تنها بخش کوچکی از جمعیت ساکن در آن‌ها باقی می‌ماند. این آبادی‌ها در مقابل سکونت‌گاه‌های زمستانی یا قشلاقی در دره‌ها شکل گرفته‌اند و بر اساس نظم زمانی خاصی برای سکونت و معیشت مورد استفاده قرار می‌گیرند (اهلرس، ۱۳۸۰، ۴۹).
زیست و معیشت روستایی در نواحی مرتفع زاگرس مرکزی با تقویم سنتی روستاییان و ایلات وابسته بود. این تقویم امروزه نیز در میان دام‌داران روستاهای کوهستانی آن رایج است. در روستاهای ییلاقی نوعی تقسیم کار مبتنی بر مدارا بر اساس شیوه‌‌ی معیشت وجود دارد. کشاورزان در زمین‌ها به زراعت مشغول هستند و دام‌داران در دوردست دام‌ها را مستقر می‌کنند. پس از برداشت محصول، دام‌داران برای استفاده از زمین‌های درو شده به آبادی بازمی‌گردند. زندگی فصلی و زیست هم‌زمان مبتنی بر دام‌داری و کشاورزی به دو شیوه‌ی زیر صورت می‌گیرد:
۱-جابه‌جایی دام همراه با کوچ خانوارها از جلگه به‌کوه‌پایه یا کوه‌پایه به ‌کوهستان و برعکس: در این شیوه دام‌ها در آغل نگه‌داری نمی‌شوند. دام‌داران همیشه همراه دام‌هایشان هستند و معیشتشان به صورت مستقیم به دام وابسته است. در این روش، دام همراه با خانوار یا صاحبان خود کوچ می‌کنند.
۲ – دام در آغل نگه‌داری‌شده و چرای روزانه آن در محوطه‌ی‌ اطراف آغل انجام می‌پذیرد و در فصل تابستان به سمت مراتع کوهستانی هدایت می‌شوند. در این روش، دام‌ها توسط چوپانان نگه‌داری می‌شوند (اهلرس، ۱۳۸۱ :۴۸-۴۹٫)

۶-زیست شهری و معیشت میانجی‌گری و تجارت در لرستان
پس از انقلاب مشروطه ساختار دولت در ایران دگرگون شد و عناصر شهری با حذف قاجارها از مسند قدرت که خاستگاه ایلاتی داشتند، جای آن‌ها را گرفتند. اﻧﻘﻼب ﻣﺸﺮوﻃﻪ‌ ﻧﻘﻄﻪ‌ ﻋﻄﻔﻲ در ﺗﺤﻮل ﺷﻬﺮﻧﺸﻴﻨﻲ ﻛﺸﻮر ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﺷﻮد. از این زمان به بعد دوﻟﺖ ﺑﻪ‌ﻋﻨﻮان ﻣﺘﻮﻟﻲ رﺷﺪ و ﺗﻮﺳﻌﻪ در ﺗﻤﺎم ﺷﺌﻮﻧﺎت زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺮدم اﻳﺮان ﺗﺒﺪﻳﻞ شد.
هم‌چنین دولت جدید با سیاست‌های شهرمحوری و شهرمداری، پیوسته در تقویت و توسعه‌ی شهر و شهرنشینی گام برداشت و در مقابل زیست و معیشت روستایی و عشایری، زندگی و فرهنگ شهر و شهرنشینی را به صورت مستقیم و غیرمستقیم مورد حمایت قرار داد. رهنمایی، ۱۳۸۸،۱۴۵ -۱۴۴).
بر اﺛﺮ ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ دوﻟﺖ، ﻣﻜﺎﻧﻴﺰﻣ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ﻬﺎي ﭘﻮﻳﺎﻳﻲ ﺷﻬﺮﻫﺎ دﮔﺮﮔﻮن ﺷﺪ و ضمن ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪازه و ﻣﺴﺎﺣﺖ اﻗﺘﺼﺎدي ﺷﻬﺮﻫﺎ، ﻣﻨﺸﺎ ﺗﺤﻮﻻت ﻛﺎﻟﺒﺪي، فرهنگی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻗﺎﺑﻞ توجهی شد(رهنمایی و همکاران، ۸).
در دوره‌ی پهلوی اول لرستان آزمونی برای رضاشاه در تحقق پروژه‌ی خودش و روشن‌فکران همراهش؛ یعنی تبدیل ایران سنتی به مدرن با قدرت و زور بود. رضاشاه برای تحقق این هدف نظامیان قدرتمندی مانند امیراحمدی و رزم‌آرا و … آنان را به لرستان فرستاد تا آ‌ن‌چه را که او می‌گوید با زور در آن‌جا حاکم کنند. رزم‌آرا به عنوان یکی از وفادارترین یاران رضاشاه که مدتی حاکم نظامی لرستان بود، درباره‌ی ‌نحوه‌ی مدیریت لرستان، می‌نویسد:«بهترین سیاست در لرستان اتخاذ روش بیم و امید است؛ یعنی باید اقتدار فرماندهی وقت به پایه‌ای باشد که کلاً از غضب او خائف و ضمناً امیدوار باشند که نظر او تربیت و تعالی لرستانی است و قصد دارد رعیت را از بدبختی و مذلت اخلاقی و تنگی معیشت نجات داده به شاهراه تمدن واقعی سوق دهد… سیاست رأفت و محبت نیز نباید از حد اعتدال تجاوز کند که سوءتعبیر شده و بر ضعف دولت و مأمورینش تصور رود(رزم‌آرا، جغرافیا، ۲۵).
با وجود این اقدامات باید گفت که آغاز حمله به لرستان در ۱۳۰۲ تا سال ۱۳۱۲ و حتا پس از آن اداره‌‌ی لرستان در اختیار نظامیان بود و حتا زمانی که غیرنظامیانی مانند شریف‌الدوله و عزالممالک اردلان حاکم لرستان می‌شدند، اختیار چندانی نداشتند و تحت نفوذ نظامیان بودند. (رزم‌آرا، جغرافیا، ۲۷، ۲۸). چند سند ذیل به روشنی چگونگی استقرار نظامیان در بخش‌های مختلف را نشان می‌دهند. سند اول گزارش می‌دهد که: «حکام عشایری لرستان عموماً از صاحب منصبان نظام هستند و از طرف فرماندهان محترم تیپ معین می‌شوند. نایب‌الحکومه سگوند معین‌نایب حسین‌خان چنگیزی و مقر حکومتی زاغه است.» سند دوم که مربوط به منطقه‌ی الشتر است، می‌نویسد: «حکومت محترم محل نظامی است و با حسن سیاست با اهالی رفتار می‌نماید عموم اهالی رضایت دارند.» سند سوم در مورد برچیده شدن حاکمان نظامی و اداره‌ی مناطق به وسیله بخش‌داران در سال ۱۳۱۷ ش می‌باشد. «ترتیب حکومت طایفه سگوند به‌وسیله بخش‌داری اداره می‌شود و با اهالی خیلی خوب سلوک رفتار می‌نمایند و مرکز بخش‌داری زاغه است» (آرشیو سازمان اسناد ملی، سند شماره‌ی ۱/۲۶/۱۴۷-۲۹۷ و نعمتی، ۹۷)
از تاريخى كه حاج عزالممالك اردلان به حكم‌رانى لرستان منصوب شد، باتوجه به سوابق و شخصيت ممتاز وى، وزارت كشور مصمم شد كادر بخش‌دارى لرستان را تكميل كند و حكام نظامى در كارهاى مربوط به وزارت كشور دخالت نكنند. از ۱۲ بخش لرستان فقط طرهان، دلفان و چگنى بخش‌دار غيرنظامى داشتند و تازه سروكار آن‌ها هم با ارتش و تيپ لرستان بود ولى در زمان رزم‏آرا همه‌ی بخش‌‌ها جزو بودجه وزارت كشور شدند و از [بخش‌دارها] وزارت كشور حقوق مى‌گرفتند (والیزاده‌معجزی، ۱۳۸۲: ۲۶۹). این مدل مدیریتی برای لرستان بیش از هرجا باید در خرم‌آباد پیاده می‌شد زیرا خرم‌آباد مرکزیت جغرافیایی، بازرگانی و سیاسی داشت و رونق‌ دادن به آن برای دولت بسیار مهم بود. بنابراین در سال ۱۳۰۶ ش برای سامان دادن به همکاری دولت و مردم در این شهر بلدیه ایجاد شد(قاسمی، ۳/ ۷۵). در سال‌های ۱۳۰۹-۱۳۱۰ دولت برای مرکزیت بخشی به خرم‌آباد اقداماتی انجام داد. در این زمان به سبب وضعیت نظامی و جنگی لرستان، مرکز ادارات در بروجرد بود. ولی از این زمان به بعد دولت کوشید تا ادارات مرکزی را در خرم‌آباد مستقر سازد. زیرا بازگرداندن دوباره‌ی مرکزیت به شهر، امنیت و آبادانی آن را تبلیغ می‌کرد و آن را به عنوان گواهی بر موفقیت اردوکشی به لرستان و اجرای درست و موثر اصلاحات در این استان به افکارعمومی ملت ایران تزریق نماید.
اقدامات عمرانی و راه‌سازی، ساخت قلاع و ادارات متعدد و نیز اقدامات فرهنگی قابل توجهی از سوی دولت رضاشاه در لرستان صورت گرفت.
بردن ابزارهای جديد حکومتی به میان عشاير و بسط و توسعه‌ی نفوذ ادارات وابسته به مرکز، برقــراری سلطه‌ی ادارات متمرکز سیاسی، اقتصادی و اداری نظیر مالیه، اداره طرق و فوايد عامه، تاسیس گمرکات در حدود مرزی، تاسیس مراکـز نظامی و تأسیس مراکز جديد فرهنگی در آن‌جا مانند اداره‌ی معارف زیربنای تغییرات فرهنگی در لرستان شدند. هم‌چنین ایجاد مراکز جديد تمدنی مانند روزنامه، سینما و تئاتر به میـان عشاير لر و وادار ساختن فرزندان عشاير و بزرگان لر به تحصیل و اعزام برخی از آنان به تهران بـرای ادامه‌ی تحصیل همه‌ی حکايت از يك تغییر اساسی در ساختار زنـدگی سیاسـی، اجتمـاعی، اقتصـادی و فرهنگی در لرستان داشـت، کـه بـه‌دلیل ضـعف اصولی شاخصه‌های اين اصلاحات و نداشتن بنیان با مشکل مواجـه شـد و شـکاف مديريتی عمیق اقتصادی، فرهنگی در اين منطقه ايجاد کرد(امیراحمدی، ۳۱۴-۳۱۵؛ شهسواری و نجار، ۶۲).
از دیگر کارهای دولت پهلوی در مراحل بعد تأسیس نخستین بانک‌های ایرانی، راه‌اندازی خطوط تلفن، احداث راه‌آهن، ایجاد مدارس، توسعه‌ي صنایع تبدیلی، ایجاد کارخانه‌های کوچک و متوسط، راه‌اندازی نخستین پروازهای هواپیمایی، آموزش فنی‌حرفه‌ای و … از جمله طرح‌هایی بود که در دوره‌ی پهلوی اول به اجرا درآمد. این اقدامات البته متکی بر دو عنصر اصلی سازنده‌ي دولت پهلوی یعنی ارتش و بوروکراسی بود (آبراهامیان، ۱۳۷۸، ۱۳۰). بسیاری از این اقدامات در مناطق عشایری مانند لرستان بدون دخالت ارتش اساساً امکان‌پذیر نبود. یکی از مهم‌ترین نتایج راه‌سازی در دوره‌ی رضاشاه ورود ارتش و تجهیزات جدید و پیش‌رفته‌ی آن به مناطق صعب‌العبور و دوردست برای سرکوب عشایر و نیروهای مرکزگریز بود. ظاهراً از سال ۱۳۱۲ش. به بعد قانون نظام وظیفه در لرستان اجرا شد(ایزدپناه،۲۱۷-۲۲۹).

*مورفولوژی شهری
نوسازی شهری در دوره‌ی رضاشاه از منظر ریخت‌شناسی شهری تغییرات عمده‌ای در کشور به‌وجود آورد. بنابراین بــرای اوليــن‌بــار در تاريــخ شــهرگرايی و شهرنشــينی کشــور، دولــت مصمــم شــد تــا چهــره و ســاختمان شــهر خرم‌آباد را نــه بــر مبنــای تفكر و تحــول درونــی، بلكــه بــر اســاس انديشــه و تغييــری برونــی دگرگــون ســازد. محــدوده‌ی دقيــق شــهر در دوره‌ی پهلــوی بــا بهره‌گيــری از برخــی عكس‌هــای موجــود، تعييــن شـد. بــر اســاس آن‌هــا شــهر خرم‌آبــاد، در ايــن دوره، توســعه‌ی عمــده و گســترش همــه‌جانبــه می‌يابــد. ايــن توســعه، ابتــدا در نيمــه‌ی غربــی رودخانــه بــه جانــب شــمال تــا محــدوده‌‌ی بــاغ کشــاورزی و محلــه‌ی منوچهرآبــاد و شــاه‌آباد و بــاغ رحيــم (مطهــری فعلــی)، ســپس بــه جانــب شــرق تــا محله‌هــای بــاغ‌دختــران و شمشــيرآباد، پــس از آن، بــه جانــب غــرب تــا محــدوده‌ی ســفيدکوه و در نهايــت بــه‌طــرف جنــوب تــا محلــه‌ی علــوی بــوده‌اســت. بــا شــروع زمامـ‌‌‌ـداری رضاخــان و ارائــه‌ی شــعار تجــدد، شــرايط تغييــرکــرد و ارزش‌هــای پيشــين و پايــدارِ ســازمان فضايــی شــهر، از بيــن رفــت.
بهترین نمونه برای نشان دادن نقش تصمیم‌های سیاسی و امنیتی در شهرسازی، ساخت شهر جدید خرم‌آباد به نام خرم‌آباد پهلوی است که در کنار بافت سنتی آن پدیدآمد و در آغاز شامل قلعه‌ها و آلونک‌هایی بود که برای اسکان عشایر استفاده می‌شدند و در کنار جاده‌ی خرم‌آباد ساخته شدند.
رضاشاه در سال ۱۳۰۷ در سفر خود به خرم‌آباد از این شهر جدیدالاحداث بازدیدکرد. این شهر آلونکی برای ایلاتی ساخته‌شد که تخته‌قاپو شدند و البته برای مدت‌ها در کنار آلونک خود چادری قرار دادند که در آن زندگی کنند و داخل آلونک نروند(نصیرپور، ۱۱۹-۱۲۱).
یکی از مهم‌ترین منابعی که تصویر کاملی از شهر جدید خرم‌آباد ارائه می‌دهد سفرنامه‌ی میرزاحسین‌خان شجره به لرستان در سال‌های ۱۳۱۶-۱۳۱۸خورشیدی است. او می‌نویسد: خرم‌آباد در دوطرف رودخانه قرار دارد. در ساحل راست رودخانه، عمارت‌های هنگ سوار(پادگان نظامی در اطراف مصلای فعلی خرم‌آباد)، شهربانی، بیمارستان جدیدالاحداث شهرداری و محله‌ی تازه احداث شمشیرآباد واقع شده‌است و بقیه شهر در ساحل چپ رودخانه می‌باشد. این قسمت نیز به دو بخش شهر قدیم و شهر جدید تقسیم می‌شود. شهر کهنه که عبارت از دو محله درب‌دلاکان و پشت‌بازار می‌باشد هنوز تصرفاتی درآن نشده و شهر جدید به مناسبت آن که در کوه‌پایه واقع است دارای چند خیابان کوتاه است که در آن عمارت‌های دارایی و انحصار مقابل یک‌دیگر قرار گرفته‌اند. در انتهای همین خیابان و در ساحل چپ رودخانه، عمارت دفتر تیپ، فرمانداری، فرهنگ، بانک ملی و دادگستری واقع است(شجره، ۲۸-۳۰).
بیش‌ترین اقدامات در زمینه‌ی نوسازی شهری در لرستان توسعه و تعریض و تسطیح خیابان‌ها بود. موضوع مهم دیگر در مورفولوژی شهر، بازار بود. بازار سنتی یکی از محورهای مهم زندگی در شهر سنتی و محور بافت قدیم شهرها بود. احداث خیابان‌های جدید بر عملکرد بازار که عموماً در مرکز یا بافت قدیم شهرها قرارداشت، آثار متفاوتی گذاشت. عبور خیابان اصلی از بدنه‌ی بازار، کالبد شهری را از هم جدا کرد، اما در عمل‌کرد آن اختلال مهمی ایجاد نکرد؛ چراکه این خیابان‌ها به تدریج به گذرگاه‌های پررفت‌وآمدی تبدیل شدندکه از این طریق بازار هم از آن بهره‌مند شد(رهنمایی، ۱۳۷۳، ۳).
یکی از مهم‌ترین پیامدهای ایجاد دولت مدرن و شهری در ایران که در مباحث مربوط به چشم‌انداز کم‌تر به آن توجه شده‌است، تفکیک دشت از کوهستان است. از منظر جغرافیایی، کوهستان و دشت و چشم‌اندازهای دشتی و کوهستانی یک واحد به هم پیوسته و جدایی‌ناپذیر هستند و نمی‌توان آن‌ها را از هم تفکیک کرد؛ اما اتفاق عجیبی که در مدرنیته و ذهنیت سرمایه‌داری مبنتی بر رشد اقتصادی و تجاری رخ داد؛ جداکردن کوهستان و دشت از یک‌دیگر و بهای بی‌اندازه‌ دادن به‌ دشت و به حاشیه راندن کوهستان به بهانه‌ی به‌صرفه نبودن سرمایه‌گذاری در آن است.
یک نکته‌ی مهم در ذهنیت دولت‌مداران شهری همیشه وجود داشته‌است که توسعه‌ی شهری و رشد اقتصادی در مناطق هموار و دشت متمرکز شده و چندان به کوهستان توجه نشده‌است. در شهرسازی نو و توسعه‌ی اقتصادی مدرن، کوه‌ها کم‌ترین ارزش را داشته‌اند(بنت، ۱۲۲) و این ذهنیت یکی از علل اصلی کم‌توجهی به لرستان در دولت شهری جدید است. جالب آن است که بر اساس نظریه‌ی هم‌بستگی کوهستان و دشت‌های منتهی به آن به راحتی می‌توان چشم‌اندازهای زیست و معیشت در زاگرس را تبیین کرد. بر این اساس کوه‌نشینان زاگرس بر اساس میزان تراکم کوهستان و نزدیک‌ترین معبر و گذرگاهی‌ که آن‌ها را به دشت وصل کند، گرمسیر خود را انتخاب کرده‌اند و بر همین اساس مناطق جنوبی زاگرس به دشت‌های خوزستان و فارس و حتا کرمان رفته‌اند؛ اما مردم مناطق شمالی به دشت‌های کرمانشاه و ایلام رفته‌اند و همین موضوع سببب شده‌است که گویش و زبان متفاوتی هم بیابند.
لک‌های شمال لرستان زبا‌ن‌شان به کردی و لرهای مرکز و جنوب لرستان به زبان فارسی نزدیک است. بی‌توجهی مجریان دولت شهری و مدرن به اصل وحدت کوه و دشت چنان بود که وقتی رضاشاه دستور یک‌جانشین شدن ایلات لرستان را صادر کرد، هر زمین به افراد طایفه‌ای که در آن قرارداشتند، داده‌شد.
در هنگام تقسیم زمین‌ها، اگر طایفه‌ای در گرمسیر بود از زمین‌های گرمسیر به افراد او رسید و اگر در سردسیر بود از زمین‌های سردسیر؛ در نتیجه دسته‌هایی از لک‌ها که به گرمسیر رفته بودند در میان لرها صاحب زمین شدند و دسته‌ای از لرها در قلمرو لک‌ها ماندند؛ اما زبان خود را حفظ کردند(مجیدزاده و همکاران ، ۲-۳). بدین روی الان بیش‌تر شهرهای لرستان دو زبانه شده‌اند و این موضوع بستر بخشی از مشکلات هویتی و اجتماعی در درون شهرها شده‌است.
از سوی دیگر سیاست تخته‌قاپوکردن با چشم‌انداز زیستی و معیشتی چندهزارساله‌ی لرستان در تناقض بود. روستاها و شهرهای جلگه‌ای و دشت لرستان پر تراکم محسوب می‌شوند که علت اصلی آن کمبود خاک کم‌شیب در این منطقه بوده‌است.
از نظر فاصله‌ی مکانی نیز این نواحی در طول تاریخ فاصله‌ی بسیار کمی از هم داشته‌اند؛ اما در مناطق کوهستانی به سبب کوهستانی بودن و صعوبت ارتباط، رابطه‌ی مردم این نواحی با یک‌دیگر به سختی صورت می‌گرفته و این موضوع، پدیده‌ی خاصی در نواحی کوهستانی و مرتفع است. گاه به سبب بارش برف سنگین و یخ‌بندان‌های ممتد و برودت هوا مردم روستا با فاصله‌ای کم‌تر از ۵ کیلومتر برای مدت ۵ ماه امکان برقراری کم‌ترین ارتباطی را با یک‌دیگر نداشته‌اند. این مسئله که می‌توان از آن به‌عنوان مسئله‌ی ارتباط در نواحی سرد کوهستانی یاد کرد یکی از علل پراکندگی گروهی و جمعیتی مردم این نواحی و تبدیل آن‌ها به ایلات پراکنده و دور از هم بوده‌است که به چشم‌انداز انسانی آن ویژگی خاصی بخشیده‌است. شاید بتوان بافت قبیله‌ای و ایلی لرستان را که به این شدت در کم‌تر منطقه‌ای از ایران وجود داشته است، نتیجه‌ی چنین جغرافیای سخت و سردی دانست.
نکته‌ی مهم دیگر آن‌که در این جغرافیا خاکِ بی‌‌منفعتی وجود ندارد. حتا در نواحی کوهستانی و مرتفع، جنگل‌ها و مراتع برای انسان و هم برای حیوان سودمند هستند. جنگل بلوط به عنوان وسیع‌ترین پوشش جنگلی این منطقه اوج پیوستگی انسان و دام را به آن نشان می‌دهد. بیش‌تر کولاها و زمگه‌های عشایر لر از چوب محکم درخت بلوط ساخته‌شده و با شاخه‌ها و برگ‌های آن پوشانده شده‌اند.
در دوران خیلی کهن و پیش از آن‌که نان جو و سپس نان گندم رواج یابد مردم لر از میوه‌ی درخت بلوط نان می‌پختند. دام‌های مردم هم از برگ درخت بلوط در بهار و تابستان و پاییز تغذیه می‌کردند و در بسیاری موارد دامداران برگ بلوط را خشک کرده و پس از کوبیدن در زمستان به دام‌های‌شان می‌دادند.
دیگر درختان جنگلی و گیاهان خودروی جنگل نیز هرکدام به نوعی در تغذیه‌ی انسان و دام در لرستان نقش داشتند. این گنجینه‌ی غنی (شامل خاک غنی کوهستان زاگرس و حتا سنگ‌ریزه‌های آن) باعث شده بود که هر وجب خاک و سنگ این قلمرو چنان برای ساکنانش ارزشمند باشد که خانواده و خون خود را فدای آن کنند. تنها در پرتو شناخت خاک ارزشمند زاگرس و حتا بخش کوهستانی آن است که می‌توان فهمید چرا دو برادر و دو ایل هم‌خون و خانواده به‌خاطر مشتی خاک با هم سال‌ها ستیز می‌کنند.
بهره‌برداری از مراتع طبق سنت‌ها، قباله‌ها و بنچاق‌هایی بود که همه‌ساله از طرف رییس ایل به گروه‌های مختلف ایلی مانند طایفه و تیره واگذار می‌شد(گروسی، ۶۰). حتا چاله‌های پر از برف و یخ‌بندان‌های آن هم مالک داشت و در تابستان از آن‌ها استفاده می‌شد. شناخت سرزمین مردم لرستان بدون شناخت قوانین نانوشته‌ی مالکیتِ وجب به وجب خاک و کوه این ناحیه غیرممکن است.
در دوره‌ی پهلوی و با ورود مناسبات مدرن به این منطقه تناقض و تباین بزرگی میان این سبک زندگی چند هزارساله با قوانین دولت و جامعه‌ی ایرانی‌ که برگرفته از مناسبات شهری دنیای مدرن بود، آغاز شد که مبنای بسیاری از کشمکش‌های سیاسی و گرفتاری‌های بعدی لرستان شد.

نتیجه:
مکتب چشم‌انداز یکی از حوزه‌های مطالعاتی نسبتاً جدید در جغرافیای تاریخی است که تغییرات چهره‌‌ی طبیعت در دوره‌های تاریخی به‌عنوان نقطه‌ی عطف تاریخی در یک جغرافیای مشخص را بر اساس سیاست‌گذاری‌های اعمال‌شده با رویکرد تاثیر انسان بر جغرافیا، مورد بررسی قرار می‌دهد.
انقلاب مشروطه تا پایان دوره‌ی رضاشاه از منظر مکتب چشم‌انداز، نقطه‌ي عطفی در جغرافیای تاریخی لرستان به شمار می‌رود و تغییرات اساسی در حوزه‌های مختلف چشم‌انداز جغرافیایی و معیشت و مورفولوژی شهری این منطقه به‌وجود آورده‌است. لرستان چهره‌ای مرکب از کوه و دشت در کنار هم دارد که فرصت هم‌زمان کشاورزی و دامداری را برای مردمان این منطقه فراهم کرده‌است که از آن به عنوان چشم‌انداز مرکب یاد می‌شود.
چشم‌اندازهای زیست و معیشت لرستان شامل چشم‌انداز زندگی ایلی، روستایی و معیشت کشاورزی، زیست روستایی با معیشت دامداری و زیست روستایی با معیشت صنایع‌دستی و هم‌چنین زیست شهری با معیشت میانجی و تجارت، تنوع زیست و معیشت لرستان در دوره‌ی تاریخی مورد بحث را به‌وجود آورده که نتیجه‌ی عوامل طبیعی و هم‌چنین حاکمیت سیاسی دوران مشروطه و پهلوی اول است.

منابع:

  1. ابراهیمی، معصومه، ۱۳۹۳،، خاستگاه، تاریخ و فرهنگ لک ها، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺷﻤﺎﺭﻩ ۳۷
  2. استارک، فریا،۱۳۶۴ ،سفری به دیار الموت ، لرستان و ایلام ، ترجمه و حواشی علی محمد ساکی ، تهران، علمی،
  3. امیراحمدی، احمد. ۱۳۷۳، اسناد نخستین سپهبد ایران، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی،
  4. امیراحمدی، احمد،۱۳۷۳ ،خاطرات نخستین سپهبد ایران،به کوشش غلامحسین زرگری نژاد، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی
  5. ﺍﻣﯿﺮﺍﺣﻤﺪﯼ، ﺑﻬﺮﺍﻡ، ۱۳۷۲،جمعیت عشایری ایران، ﺭﺷﺪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎ ،ﺷﻤﺎﺭﻩ ۴۳
  6. اهلرس، اکارت (۱۳۷۳): ﺷﻬﺮ ﺷﺮق اﺳﻼﻣﻲ: ﻣﺪل و واﻗﻌﻴﺖ. ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﻣﺤﻤﺪﺣﺴﻦ ﺿﻴﺎ ﺗﻮاﻧﺎ و ﻣﺼﻄﻔﻲ ﻣﺆﻣﻨﻲ؛ ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت جغرافیایی. شماره ۳۲٫
  7. ایزدپناه ، حمید،۱۳۷۶، تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان، تهران
  8. آبراهاميان، يرواند، ، ۱۳۸۹ ،تاريخ ايران مدرن. ترجمة ابراهيم فتاحی. تهران: نشر نی
  9. آرشیو سازمان اسناد ملی، سند شماره ۱/۲۶/۱۴۷-۲۹۷
  10. ﺑﻨﺖ، ﻓﺮﺍﻧﺴﯿﺴﮑﻮ ، ۱۳۷۴، تحقیق در مسائل ایران، نوسازی زندگی روستایی و دامپروری در منطقه زاگرس، ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ، ﺩﻭﺭﻩ ﻗﺪﻳﻢ، ﺷﻤﺎﺭﻩ ۱
  11. حقیقی، رضا،مظاهری، خداکرم،۱۳۹۳، مطالعه ایل راههای کبیرکوه در دوره مفرغ از دیدگاه قوم-باستان شناسی، مطالعه موردی ایل زنگنه،نامه انسان شناسی ، شماره ۲۰
  12. دهقان، نژاد، مرتضی،۱۳۷۹، ایلات و توسعه نیافتگی ایران در دوره قاجار، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره ۲۲ و ۲۳
  13. دهقان­نژاد، مرتضی (۱۳۹۰). «روند ورود تکنولوژی جدید به ایران/ بررسی موردی: راه­اهن سراسری». کتاب ماه تاریخ و جغرافیا. شماره ۱۶۵
  14. رزم آرا، علی ،۱۳۲۰، جغرافیای نظامی ایران – لرستان، تهران، بی نا
  15. رهنمایی، محمدتقی (۱۳۷۳): دوﻟﺖ و ﺷﻬﺮﻧﺸﻴﻨﻲ: ﻧﻘﺪي ﺑﺮ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺷﻬﺮي ﻗﺪﻳﻢ و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪداري ﺑﻬﺮه ﺑﺮي ﻫﺎﻧﺲ ﺑﻮﺑﻚ. (بخش دوم). مجله تحقیقات جغرافیایی. دوره ۹٫ شماره ۱٫ بهار.
  16. رهنمایی، محمدتقی ۱۳۹۶، «موضوع شناسی جغرافیای تاریخی در قالب یک مدل مفهومی» مجموعه مقالات همایش جغرافیای تاریخی، نخستین همایش گروه جغرافیای تاریخی جهان اسلام، جلداول، تهران، پژوهشکده تاریخ اسلام
  17. رهنمایی، محمدتقی و شاه حسینی، پروانه، ۱۳۸۴، فرایند برنامه ریزی شهری در ایران، تهران، سمت،
  18. رهنمایی، محمدتقی؛ امیریان، سهراب (۱۳۸۲): ﻣﺮوري ﺑﺮ ﻧﻘﺶ دوﻟﺖ در ﮔﺴﺘﺮش و ﺗﻤﺮﻛﺰ ﺷﻬﺮﻧﺸﻴﻨﻲ در اﻳﺮان. ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎ. نشریه اﻧﺠﻤﻦ ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ اﻳﺮان. دوره ﺟﺪﻳﺪ. ﺷﻤﺎره ۱٫
  19. ﺭﻫﻨﻤﺎﯾﯽ، ﻣﺤﻤﺪﺗﻘﯽ؛ﮐﻼﻧﺘﺮﯼ، ﻣﺤﺴﻦ؛ﺻﻔﺮﯼ ﻟﻮﺣﻪ ﺳﺮﺍ، ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ، ۱۳۸۹ ،«ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻧﻘﺶ ﺩﻭﻟﺖ ﺩﺭ ﺭﺷﺪ ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﺷﻬﺮ ﻣﺎﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﺑﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺎﺭﺑﺮﯼ ﺍﺭﺍﺿﯽ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻥ»، جغرافیا(فصلنامه علمی پژوهشی انجمن جغرافیای ایران، دوره جدید، سال ۸ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۶۲
  20. رهنمايي، محمد تقي (۱۳۷۳): دولت و شهرنشيني (نقدي بر نظريه عناصر شهري قديم و سرمايه‌داري بهره‌بري هانس بوبك (بخش اول). فصل نامه تحقيقات جغرافيايي. سال نهم. شماره ۳۲۰٫ بهار. شماره ۳۲٫
  21. شاردن، ژان (۱۳۷۲). «سفرنامه». ترجمه اقبال یغمایی. تهران: توس.
  22. شجره، حسین، ۱۳۹۴، سفرنامه حسین­خان شجره به لرستان، به کوشش محمدجعفرمحمدزاده، تهران،طهورا
  23. شکوئی، حسین، ۱۳۷۵،«اندیشه­های نو در فلسفه جغرافیا». جلد اول. تهران: انتشارات گشتاشناسی
  24. ﺷﻬﺴﻮﺍﺭﯼ، ﺛﺮﯾﺎ؛ ﻧﺠﺎﺭ، ﺳﻌﯿﺪ،۱۳۹۳،بررسی تأثیر سیاست­های نوسازی رضاشاه بر ایلات و عشایر لرستان،ﭘﮋﻭﻫﺸﻨﺎﻣﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦﻫﺎﯼ ﻣﺤﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ، ﺷﻤﺎﺭﻩ ۵
  25. صفی نژاد، جواد،۱۳۶۸، ساخت سنتی در عشایر ایران، ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ، ﺷﻤﺎﺭﻩ ۳
  26. صلاﺡ، ﻣﻬﺪﯼ؛ﺳﭙﻬﻮﻧﺪ، ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ؛ﻧﻌﻤﺘﯽ، ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ، ۱۳۹۶ ، بررسی فرمانروایی سرتیپ خزاعی در لرستان و نقش او در قیام عشایر لرستان در سال ۱۳۰۶ش/۱۹۲۸م، پژوهشهای تاریخی، دوره ۹، شماره ۳
  27. ﺻﻼﺡ، ﻣﻬﺪﯼ؛ﻧﻌﻤﺘﯽ، ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ، ۱۳۹۵،پیامدهای طرح اسکان عشایر بر حیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی لرستان(۱۳۰۲- ۱۳۱۲ش)، ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﺳﻼﻡ ، ﺷﻤﺎﺭﻩ ۹۱
  28. قاسمی، فرید، ۱۳۷۸، خرم آباد شناسی ، خرم آباد، افلاک
  29. قاسمی، فرید، ۱۳۷۸، خرم آباد شناسی(۲)، خرم آباد، افلاک
  30. کمالوند، محمودخان(وثوق الملک) ، ۱۳۸۲، جغرافیای لرستان قبل ازکودتای ۱۲۹۹ خورشیدی، به کوشش یدالله ستوده، فصلنامه یافته­نو، شماره ۷و ۸
  31. کمالوند، محمودخان(وثوق الملک)، ۱۳۸۲، جغرافیای لرستان قبل از کودتای ۱۲۹۹ خورشیدی، به کوشش یدالله ستوده، فصلنامه یافته نو، شماره ۷و ۸
  32. گروسی، عباس عبدالله ، ۱۳۷۲، مقدمه­ای بر روند توسعه زراعت و باغداری عشایری ایران(۱)، نثر پژوهی ادب فارسی، شماره ۴
  33. مجد، محمدقلی (۱۳۸۹). «رضاشاه و بریتانیا به روایت اسناد وزارت خارجه آمریکا». ترجمه مصطفی امیری. تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
  34. مجله اتاق تجارت،۱۳۱۱، سال ۴، شماره۴۸، ۱۵ شهریور ۱۳۱۱، ۱۴و شماره ۵۰
  35. مجید زاده، یوسف ،کلکی، بیژن؛نادری، حسین، ۱۳۴۳، آگاهیهایی درباره ایلها و طایفه­های لر خرم­آباد، هنر و مردم ،شماره ۲۲
  36. مولائی هشجین، نصرالله؛ رودباری، سیده مرضیه (۱۳۸۴). « بررسی تطبیقی چشم­اندازهای فرهنگی روستاهای کوهستانی و جلگه­ای (مطالعه موردی» شهرستان رودسر). فصلنامه جغرافیایی سرزمین، دوره دوم، شماره ۲
  37. ﻣﻮﻻﺋﻲ هشجین، ﻧﺼﺮﺍﷲ (۱۳۸۵).چشم‌انداز جغرافیایی(مفتهیم، تعاری و تقسیمات)، فصل نامه چشم­انداز جغرافیایی». سال اول. شماره ۱
  38. نصیری، معصومه،۱۳۸۳، نقش دولت در تحولات فضایی شهر بابل، پژوهشهای­جغرافیایی، شماره ۴۸، تابستان
  39. نفیسی، سعید، (۱۳۴۵). «تاریخ معاصر ایران از چهارم اسفند ۱۲۹۹ تا بیست و چهارم شهریورماه ۱۳۲۰». تهران: فروغی.
  40. والیزاده معجزی، ۱۳۸۰، محمدرضا، تاریخ لرستان در روزگار قاجار، تهران، حروفیه

*دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن اسلامی، دانشگاه بین‌المللی امام‌خمینی(ره) قزوین.

 

نویسنده : دکترقدرت‌الله گراوند* | سرچشمه : سیمره559-600-601-602-603
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.