توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 17501
  پرینتخانه » اجتماعی, پیشنهاد سردبیر, یادداشت تاریخ انتشار : ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۷ | | ارسال توسط :

چرا هم‌دیگر را نمی‌فهمیم

چرا هم‌دیگر را نمی‌فهمیم
در روزهای 27 و 29 فروردین، دو نشست خبری از سوی مدیران دو دستگاه برگزار شد که بیش‌ترین پرسش‌ها در هر دو نشست، مربوط به دست‌درازی به زمین‌های دانشگاه لرستان بود. بر پایه‌ی آن‌چه رفت:

۱- رییس دانشگاه لرستان با اعلام خبر تلاش برای بین‌المللی کردن این دانشگاه، اظهار داشته‌است: اداره‌کل راه و شهرسازی استان بخشی از زمین‌های دانشگاه را برای احداث مسکن مطالبه کرده در حالی که ۱۰۰ هکتار برای دانشکده‌ی منابع طبیعی، احداث جنگل و اجرای طرح‌های شیلات نیاز دارد و از طرفی مشکل خوابگاه‌های متاهلی با ۵۰ هکتار زمین حل می‌شود.
این در حالی است که افزون بر نیاز دانشگاه به دانشکده‌های جدید، مرکز استان لرستان از سوی باستان‌شناسان معروف جهان، پایتخت پیش از تاریخ ایران معرفی شده و تاسیس پژوهشکده‌ی باستان‌شناسی در لرستان امری ضروری است که هرچند در حوزه‌ی میراث فرهنگی قرار دارد ولی مناسب‌ترین و متناسب‌ترین محل برای احداث آن همین زمین‌هاست.
با وجود این، مدیرکل راه و شهرسازی در نشست خبری مدیران آن دستگاه اظهار نموده‌است که: کار ما قانونی است و فصل‌الخطاب همه‌ی ما قانون است.
۲- طرح پرسش‌ها و پاسخ‌ها، هم‌چنین واکنش‌های منفی حاضران در نشست، به هرگونه تغییر کاربری زمین‌های دانشگاه مبین آن است که درک و فهم مشترکی بین پرسش‌کنندگان و پرسش‌شونده، هم‌چنین ایشان و رییس دانشگاه وجود نداشته‌است. در حالی که در پدیدارشناسی، مقوله‌ی فهم، یکی از لازمه‌های پیوند فی‌مابین دیدگاه‌های مختلف است.
یک اندیشمند هندی می‌گوید: یک نفر در مدت ۶ ماه می‌تواند یک زبان خارجی را یاد بگیرد ولی گاه دو نفر هم‌زبان در مدت ۶۰ سال هم زبان هم‌دیگر را یاد نمی‌گیرند. در چنین شرایطی بحث‌های منطقی و برنامه‌ریزی شده تبدیل به طناب‌کشی‌های فردی می‌شود و به تعبیر یک‌ صاحب‌نظر « اجرای قانون در این‌گونه موردها، به جای این‌که موضوعی باشد، شخصی می‌شود.»
«پتر زومتر» در کتاب معماری اندیشه در این خصوص می‌گوید:« این‌که اجازه می‌دهید روند عینی فرایندها مدام توسط ایده‌های ذهنی به‌هم ریخته شود به این معناست که من در کارم صرفا اهمیت احساسات شخصی را به رسمیت می‌شناسم.»
در چنین وضعی به قول «پی‌یر ماسه» معلوم نیست این سلیقه‌های فردی کار را به کجا خواهد کشاند!؟.
۳- مدیرکل محترم راه و شهرسازی با نوعی خوانش از قانون بر این بیان پافشاری می‌کنند که زمین‌های دانشگاه زیادی و به تعبیر دیگر اضافی است ولی معلوم نیست اگر قانون شاملیت ملی دارد چگونه دانشگاه‌های اراک و ارومیه هریک با ۴۰۰ هکتار، کرمان با ۵۰۰ هکتار، رازی کرمانشاه با فقط پردیسی ۵۰۰ هکتار و بسیاری دیگر از دانشگاه‌ها، با وجود آن‌همه دانشکده و نیاز کمترشان به توسعه، چنان سطوح وسیعی از زمین در اختیار دارند ولی مدیرکل محترم با واردن کردن شمار دانشجویان به محاسبه، نیاز دانشگاه لرستان را ۸۰ تا ۹۰ هکتار می‌دانند و بدین ترتیب بی‌توجه به وضع دانشگاه‌های دیگر، با کاری که می‌خواهند انجام دهند عملاً توسعه‌ی این دانشگاه را متوقف می‌کنند.
اینک این پرسش درخور طرح است که مدیرمسئول توسعه‌ی شهری استان چگونه قرار است به احتیاط‌ها و نیازی‌های بین‌نسلی و درون‌نسلی که لازمه‌ی هرگونه برنامه‌ریزی و اجراست در این حوزه پاسخ دهند و کدام زمین را بدین منظور در نظر گرفته‌اند!؟
این‌که در برابر صدها هکتار زمینی که هریک از دانشگاه‌های کشور در اختیار دارند، مدیرکل محترم، نیاز دانشگاه لرستان را در نگاهی تقلیل‌گرا ۸۰ تا ۹۰ هکتار تعیین می‌کنند به‌راستی بر کدام معیار منطقی و فنی تکیه دارد و توسعه‌ی دانشگاه لرستان باید در کدام زمین‌ها به اجرا درآید!؟
آیا وارد کردن سرانه‌ی دانشجو – زمین در فضایی ایستا و بدون آینده‌نگری به معنای آن نیست که پرونده‌ی توسعه‌ی این دانشگاه از همین حالا بسته می‌شود و بر این نهج در محور پدیده‌های متوالی دانشگاهی که در زمان دولت‌های پیشین به‌قدر نیاز منطقه توسعه ‌نیافته و از این بابت طلب‌کار است اینک در زمان دولت فعلی هم که رییس جمهورش بارها بر توجه به مناطق محروم تاکید ورزیده‌اند، باید در موضع بدهکار، چوب آن بی‌توجهی‌ها را بخورد!؟
آیا یک منطقه‌ی محروم، دانشگاهش هم باید محروم باشد!؟
راستی مقایسه‌ی رقم‌های ۴۰۰ و ۵۰۰ هکتاریِ زمین‌های دانشگاه‌های دیگر با مساحت ۸۰ تا ۹۰ هکتار دانشگاه لرستان بیان شده از سوی مدیرکل راه و شهرسازی نشان از دید بسته به آینده ندارد و چنین دیدی چه معنایی می‌دهد جز تداوم محرومیت و به قول آن نویسنده: شهرسازی در عقب‌ماندگی!؟ و مگر محروم و محرومیت چگونه شکل گرفته است؛ به قول « گونار میردال»: توسعه، توسعه می‌آورد و رکود، رکود! این گفته بیانگر آن است که هیچ منطقه‌ای سرِ خود محروم نشده‌است؛ بالاخره پس‌ران‌هایی در ابتدا مانع توسعه‌ی منطقه شده و در وابستگی به مسیر طی شده، اثرات پسین-پیشین، این عدم توسعه بازتولید شده‌است یعنی مصداقی برای ضرب‌المثل معروف :«هرچه سنگه به پای لنگه!؟»
۴- در جایی دیگر مدیرکل محترم راه و شهرسازی می‌گویند: زمین دانشگاه زیاد است و در آن درخت می‌کارند ولی ای‌کاش ایشان به‌جای توجه به عنصرهای مجرد به بافت‌ها عنایت می‌کردند و سری به دانشگاه‌های دیگر هم می‌زدند و پردیس‌های دانشگاهی را می‌دیدند که تا چه حد به نیاز مراکز آموزش عالی به تنفس‌گاه‌های سبز توجه شده‌است و به همین‌خاطر هیچ دانشگاهی به ساخت زنجیره‌ای از تجردها و بناهای در قفس تنگ با تبدیل فضاهای نرم به فضاهای سخت اکتفا نکرده و وجود فضاهای سبز را در دانشگاه لازمه‌ی یک محیط سالم و پویا دانسته‌اند.
۵- مدیرکل راه و شهرسازی گفته‌اند چنانچه اراضی ارتش جمهوری اسلامی در منطقه‌ی سراب یاس یا ۶۰ متری خرم‌آباد به نتیجه برسد اولویت برای راه و شهرسازی جهت ساخت مسکن‌های ملی این اراضی است و با زمین دانشگاه لرستان کاری نخواهیم داشت. امید که با اراده‌ای جدی و تلاش هماهنگ استانداری و نمایندگان منطقه و همت ارتش جمهوری اسلامی این گره باز شود و کار بدون وارد شدن آسیب جدید و بی‌بازگشت به زمین‌های دانشگاه پایان خوش گیرد.
۶- سخن پایانی با استاندار محترم لرستان که خود چهره‌ای دانشگاهی‌اند و این توقع که نگذارند، روندهای گذشته در خصوص بهره‌گیری نامناسب و تغییر کاربری زمین‌های ارزشمند، بیش از این منطقه را با ناگشایشی‌ها آچمز کند.
مرور آن‌چه بر استان رفته‌ نشانگر آن‌است که در گذشته برخی مسئولان بدون توجه به خواست عمومی، برای حل مشکل خود از بین گزینه‌های روی میز، گزینه‌ی راحت‌الحلقوم را برگزیده‌اند و در نتیجه، در نقش نیروهای ضد محرکه بر داشته‌های بي‌جایگزین منطقه چوب حراج زده‌اند؛ به باغِ پرارزش لت و پار شده‌یِ کشاورزی توجه کنیم، به تغییر مسیر رودخانه‌ی مرکز استان و از بین بردن باغ‌های تاریخی خضر به سود منافع ویژه نظر اندازیم، در این نگرانی مردم از چه خواهد شد مسئله‌ی پادگان ۰۷ تأمل نماییم که نکند این دسته‌گل دماغ پرور، پَرپَر شود؛ تا معلومان شود که چه بوده‌ایم و حال قرار است چه شویم؟
استاندار محترم! به‌رغم برخی برهه‌ها که مدیرانی پرتوان آمدند و کارهایی کردند کارستان، در بیش‌تر مواقع، مسئولان برای حل مشکل خود با وجهه‌ی حق به باطل دادن، از سرمایه‌ها و ثروت منطقه قربانی گرفتند و با اصرار بر این‌که مرغ یک‌پا دارد، کسی هم حریفشان نشد.
با وصف این، همین مرغ‌های یک‌پا، استانی را شکل داده‌اند که به‌رغم داشتن سکانس‌هایی از ظرفیت‌های گاه منحصربه‌فرد، اینک در خیلی عرصه‌ها شبیه همان مرغ‌های یک‌پا، پایش می‌لنگد و حال منتظر پاره کردن این دور باطل و سیکل شوم عقب‌ماندگی است. با این امید که در زمان فرماندهی جناب‌عالی بر استان این مهم تحقق یابد.

نویسنده : صادق سیفی | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 667(چهار‌شنبه 20 اردی‌بهشت 1402)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.