با وجود متجانس بودن، همگونی و مشابهت در سه سطح آوایی، واژگانی و دستوری، این زبان با تمام گویشها و لهجههایش شاکلهی اصلی زبان کهن و مستقل قوم لُر را به وجود آورده است و هنوز پس از سیر تحولات و گذشت زمان توانسته است تا پیوستگی زبانی خود را با زبان فارسی معیار و فارسی دورهی میانه و فارسی باستان حفظ کند، هرچند زبان فارسی به دلیل حاکمیتها بر آن تأثیر گذاشته است. در این مختصر بهطور ایجاز به برخی از اشتراکات گویشهای مختلف زبان لری در سطح دستور زبان اشاره میشود.
با توجه به معیارهای زبانشناختی، میتوان به این نتیجه رسید که زبان لری در ساخت آوایی و دستور زبان و تلفظ و ساختمان کلمات، ویژگیهای خاص خود را داراست و یک زبان مستقل است. این زبان دارای گویشها و لهجههای متفاوتی است که در میان زاگرسنشینان (دامنههای جنوبی و شمالی ) آن و دیگر جاها در میان میلیونها گویشور لرزبان رواج دارد. زبان لری سرشار از واژگان اوستایی و پهلوی است که خود بهترین معیار است برای تشخیص تبار و اصالت نژادی مردمان لر.
در زبان لری برای اسم تمایز جنس دستوری وجود ندارد و حالت صرفی نیز وجود ندارد. برای جمع بستن اسم در گویشهای لری با اضافه کردن پسوند al/gal/yal/yɑ/yla/un/u/ به صورت مفرد اسم ساخته میشود. در گویشهای مختلف لری کسرهی اضافه وجود دارد که به صورتهای ῑ/e/ye بین دو کلمه قرار میگیرد. ضمیرها در گویشهای لری با اختلاف بسیار اندک در آوا به کار میروند. صرف فعل در گویشهای همگون لری بر پایهی دو مادهی فعلی یا ستاکهای:۱-مضارع (اخباری – امری) ۲-ماضی (ساده – استمراری) ساخته میشود.
کلیدواژهها: گویش، زبان لری، زبانهای باستان، زبان پهلوی، دستور زبان لری
مقدمه:
لرها از خویشاوندان نزدیک اقوام پارس هستند و زبان لری از لهجههای نزدیک زبانهای ایرانی و پارس است. به واسطهی موقعیت جغرافیایی و محصورشدهی این ایل در محلهای صعبالعبور، زبان لری از اختلاط با السنهی ترک و عرب محفوظ مانده و مذهب این ایل، تشیع است. جغرافیای مفصل ایران، دکتر بدیعی، ج۲، صص۷۷-۷۶
در بررسیهای انجام شده زبان و گویشهای لری به موازات زبان فارسی به دورهی میانه و پیشتر از آن به دورهی باستان مرتبط است و امروزه بسیاری از واژگان زندهی لری به همان شیوهی پهلوی و اوستایی و یا اندک تغییر آوایی در بین گویشوران تلفظ میشوند. از نظر پیوستگی تاریخی و نژادی، هرچند سرزمینهای لرنشین فعلی در دوران باستان محل سکونت عیلامیها، اقوام کاسیت و پارسیان بوده است اما بهطور حتم نمیتوان این قوم را به یکی از این اقوام منتسب کرد. نشانهها و ویژگیهایی که در زبان لری وجود دارد، قرابت این زبان را ابتدا به زبان پهلوی (پارسیک)، سپس به زبان کهن باستان نشان میدهد که میتوان رگههای پیوستگی زبان لری را همانند زبان فارسی که- زبان ملی ما ایرانیان است و هر دو از پهلوی منشعب شدهاند- در زبان باستان هخامنشی که زبان مادر است پیدا کرد.
برخی از پژوهشگران، لری و بختیاری را دوگونهی جداگانه تصور کردهاند، در حالیکه لری شامل تمامی گویشهای قوم لر میشود البته با اختلاف لهجه در بعضی از مناطق لرنشین.
اورانسکی در مقدمی فقهاللغه ایرانی، لری و گویش بختیاری را از گویشهای زبانهای ایرانی جنوب غربی شمرده است (اورانسکی، کشاورز، ۱۳۵۸: ۳۳۱-۳۳۰).
در کتاب راهنمای زبانهای ایرانی، صفحهی ۵۶۳، دربارهی زبان لری و در زیر عنوان گویشهای جنوب غرب ایران چنین نوشته است: گویشهای لری در ناحیهی گستردهای که استانهای فارس و خوزستان و همچنین غرب اصفهان را در بر میگیرد، رواج دارند و ایلات کوچنشین لر بدان سخن میگویند. این گویشها به چندگونه مختلف تقسیم میشوند که ظاهراً تا حدودی متناسب با تقسیمبندی ایلیاتی هستند. (همان: ۱۹۰۴:۱۱۷۵-۱۱۷۷)
«زبانهای تاتی، لری، بختیاری و اکثر گویشهای محلی فارسی و لهجهای کومزاری جزو زبانهای ایرانیِ جنوبغربی شمرده میشوند.» (ای. ام. ارانسکی، ۱۳۸۵: ۱۳۳).
در کتاب راهنمای زبانهای ایرانی گویشهای قوم لر و زبان لری را چنین دستهبندی کرده است:
الف: گویش لر بزرگ، گویشهای ممسنیای و کهگیلویهای که در فارس رواج دارند.
ب: گویش بختیاری که در ناحیهای گستردهتر از غرب اصفهان تا دزفول و شوشتر و شرق لرستان رواج دارد.
ج: گویش لر کوچک، گویش فیلی که مرکز فرهنگی آن خرمآباد است و همچنین در بین گویشهای شناخته شدهی محلی به گویشی در نهاوند نیز اشاره کرده است.
در پایان مینویسد: گویشهای لری تفاوت اندکی با یکدیگر دارند «فقط گویش بختیاری چند ویژگی مخصوص به خود دارد» و تحت تأثیر زبان فارسی و گویشهای کردی همجوار قرار گرفتهاند. (لکوک، راهنمای زبانهای ایرانی، ترجمهی آرمان بختیاری و…، ۱۳۸۳: ۵۶۳).
در میان زبانهای جنوبغربی ایران، زبان لری نزدیکترین رابطه را با زبان فارسی دارد که هردوی آنها دنبالهی فارسی میانه (از قرن سوم پیش از میلاد تا قرن هشتم و نهم میلادی) هستند و همانطور که میدانیم پارسی میانه زبان پارتیان و ساسانیان بود که بهتدریج تغییر شکل داده بهصورت زبانهای فارسی و لری و… درآمده است (سکندر اماناللهی،۱۳۷۰: ۵۳).
به اعتقاد برخی از زبانشناسان، لری یک پیوستار زبانی از گویشهای ایرانی جنوب غربی بین گونههای فارسی و کُردی است که میان مردم لر در غرب و جنوب غرب ایران رایج است در صورتیکه زبان لری شاخهای از زبانهای ایرانی جنوبغربی است که ایلهای لر ممسنی حیات داودی، کهگیلویه و بویراحمدی و بختیاری و لرستانی در منطقهی وسیعی از زاگرس مرکزی و دامنههای شمالی و جنوبی آن که بین استانهای بوشهر، ایلام، خوزستان، فارس اصفهان، مرکزی و همدان تا کرمانشاهان و در دیگر استانهایی چون کرمان، قزوین و … و بخشهایی از شرق عراق واقع شده است، بدان سخن میگویند. شباهتهای فراوان زبان فارسی و لری از یکسو و همانندی برخی از واژگان کردی و لری از سوی دیگر باعث شده است که بعضی از محققین داخلی و خارجی بدون اینکه شناخت کاملی از زبان لری داشته باشند از لری به عنوان لهجهای از فارسی یا کردی نام ببرند مثلاً یکی از اساتید دانشگاه هاروارد معتعقد است که لری نزدیک به هزار سال پیش یا کمتر از فارسی منشعب شده است. (امانالهی بهاوند،۱۳۷۰: ۵۳)
بعضی از پژوهشگران کرد نیز لرها را در زمرهی قوم ایرانی کرد قلمداد کردهاند؛ مثل: شیخ محمد مردوخ، محمد مرتضایی، صدیق صفینژاد و دیگران اما مستندات و دلایل قابل قبولی ارائه نکردهاند. این تفکر را در قرن چهارم و بعد از آن جغرافیانویسان و مورخان در آثارشان آوردهاند، بدین صورت که لرها را یکی از اقوام کُرد به شمار آوردهاند. به تعاقب این تفکر بود که در فرهنگها و لغتنامهها هر قوم و جماعتی را که چادرنشین بوده است در زمرهی «کُرد» قرار گرفته است در صورتی که واژه کرد به معنی بیابانگرد و چادرنشین است و یک واژه با معنی عام است و قومیت خاصی را مد نظر نداشته است. چنانچه بپذیریم که زبان کردی از شاخهی شمالغربی است و شاخهی شمالغربی از ریشهی زبان مادی منشعب شده و لری از شاخهی جنوبغربی و از زبان فارسی باستان دورهی هخامنشی گرفته شده به این نتیجه میرسیم که زبان کردی از زبان پهلوی اشکانی گرفته شده و به زبان مادی مرتبط میشود و زبان لری از زبان پهلوی ساسانی و از زبان فارسی باستان دورهی هخامنشی سرچشمه گرفته است. چنانچه تشابهاتی در پیوستار بودن زبان لری با زبان فارسی معیار و کردی وجود دارد دور از انتظار نیست زیرا کردی و لری در امتداد زاگرس بر اثر همسایگی و روابط فرهنگی از هم متأثر شدهاند و زبان فارسی چون در طول دورههای گذشته زبان رسمی گسترهی ایران بوده و بر دیگر زبانهای ایرانی سلطه داشته و تأثیرگذار بودهاست.
جدایی گروههای لر زبان از همدیگر و پراکنده شدن آنها در عرض زاگرس و جلگههای پهناور آن بنابر ضرورت برای گذران نوع زندگی خاص (کوچنشینی) و گاهی بر اثر فشار و تهدید حکام وقت در طول دورههای تاریخی، سبب پیدایش تنوع گویشها و لهجهها در میان این قوم شدهاست و هر چقدر به عقب برگردیم و به ریشهی اصلی آن یعنی پارسی پهلوی و یا میانه نزدیکتر شویم این پیوستگی و یکپارچی بیشتر به چشم میخورد. دکتر محسن ابوالقاسمی در این باره چنین گفته است:«هنگامی که گروههایی از قومی جدای از یکدیگر زندگی میکنند و ارتباط فرهنگی با هم ندارند، هر یک از گروهها برای چیزهایی نو ممکن است، واژهای انتخاب کنند که با واژههای گروههای دیگر فرق داشته باشد. هنگامی که آن قوم دوباره با هم رابطه فرهنگی برقرار کنند و اژههای انتخاب شده ممکن است به زبان مشترک راه یابند. (ابوالقاسمی طهوری، واژگان زبان فارسی، دری، ص۷).
نداشتن خط و نوشتار در میان اقوام خصوصاً مردمان لرزبان، تطبیق در سطوح مختلف زبانشناسی را دشوار و ناممکن کرده است. این فقدان مستندات و مکتوبات، آگاهی لازم و دقیق را برای سیر مطالعاتی و چگونگی تحولات تاریخی و دگرگونیهایی که زبانهای ایرانی (شمالشرقی و جنوبشرقی، شمالغربی و جنوبغربی) پشت سر گذاشتهاند به پژوهشگران نمیدهد. زبانهای زندهای که تا به امروز اقوام ایرانی با گویشهای قومی خود با آنان تکلم میکنند و فرهنگ و آداب و رسوم خود را بر پایهی همین زبانها تا به امروز حفظ کردهاند، خود نشان از مستقل بودن آنها دارد. عواملی از این دست مضاف بر معیارهای سیاسی سبب شده است تا با تردید این زبانها را مستقل بدانند و پیوستگی آنها را با دورهی میانه نمیپذیرند، زیرا در پیوند زبانهای ایرانی نو با دورهی میانهی اشکانی و ساسانی، گفته شده است که خاستگاه زبانها و گویشهای ایرانی (جنوب غربی) زبان فارسی باستان دورهی هخامنشیان است که سنگ نوشته و کتیبههایی به خط میخی و چند اثر مکتوب از آن به جای مانده است و خاستگاه گویشهای ایرانی نو(شمال غربی)، زبان مادهاست که متاسفانه هیچ اثری از آن برجا نمانده است. این نوع گفتهها هرچند پذیرفتنی است اما ویژگیهای فعلی زبانهای زندهی اقوام ایرانی به خوبی نشانگر این است که دورهی میانه منشا و سرچشمهی آنهاست. البته اثبات این مدعا به مطالعات بیشتر و دقیقتر گویششناسان بومی و آگاه دارد که با دقت بیشتر در سه سطح زبانشناسی و به صورت تطبیقی این مقوله را مورد مطالع قرار دهند که خوشبختانه امروزه مورد توجه بسیاری از پژوهشگران بومی و غیربومی قرار گرفته است.
ضرورت پژوهش:
زبان و گویش به عنوان اصلیترین عناصر فرهنگی چنان جایگاهی دارند که شناخت انسان، اجتماع و فرهنگ، بدون شناخت و بررسی زبان و گویش غیرممکن است. اغلب در کاربرد اصطلاحات، زبان، گویش و لهجه بهجای هم به کار میروند. (شیری،۱۳۸۶: ۸).
چنین بررسی فراگیری فواید علمی بسیاری در بر دارد. از آن جمله دستهبندی گویشها بر اساس مرزهای زبانی، تهیهی نقشهی زبانشناختی و اطلس گویششناسی، فراهم کردن بانک اطلاعات زبانی برای کمک به فارسیپژوهان، فرهنگپژوهان و بسیاری دیگر از پژوهندگان است. (ثمره،۱۳۸۱:۱۳۶)
زبانهای ایرانی ممکن است به عنوان یکی از منابع تاریخی تراز اول برای شناسایی تاریخ ایران باستان به شمار آید. به یاری اسامی خاص اشخاص و اماکن در زبانهای کهن ایرانی میتوان گوشههایی از تاریخ ایران را روشن ساخت. این امر بدان سبب است که در ایران باستان نامها دارای معنا بودهاند و معمولاً از ترکیب چند واژه پدید میآمدهاند. (دکترمحمود جعفری دهقی در کتاب «بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان» صفحهی ۱۶)
باتوجه به مقدمه این مقاله و مطالب فوق میتوان پژوهشهای گویششناسی را برای شناخت بیشتر اجتماعات بشری، شناخت فرهنگ و قومیتهای ایرانی، حفظ میراث مادی و معنوی این دیرکهن، تعیین مرزهای زبانی، تکمیل اطلس گویششناسی و در نهایت یاریرسانی به شناخت و توسعهی زبان فارسی و پاسداشت از تاریخ و تمدن ایران بسیار ضروری دانست.
تطبیق برخی از گویشهای زبان لری در سطح دستور زبان:
اسم: در زبان لری برای اسم تمایز جنس دستوری وجود ندارد و حالت صرفی نیز وجود ندارد. برای جمع بستن اسم در گویشهای لری با اضافه کردن پسوند زیر به صورت مفرد اسم ساخته میشود.
نشانههای جمع در گویشهای مختلف زبان لری
گویش |
پسوند |
مثال |
پسوند |
مثال |
پسوند |
مثال |
|
بختیاری |
yal |
korayal |
un |
asbun |
gal |
bozgal |
Ha-ά |
خرمآبادی |
yά |
koryά |
u |
asbu |
|
|
|
بالاگریوه |
yά |
koryά |
u |
asbu |
|
|
|
ممسنی |
yal |
koryal |
al |
asbal |
gal |
bozgal |
|
کهگیلویهای |
yal |
koryal |
yal |
asbyal |
gal |
bozgal |
|
گیانی(نهاوندی) |
yά |
koryά |
yā |
asbya |
|
|
|
لکی |
Yl+a |
korayl |
al |
Asb+a+yl |
|
bozal |
|
نشانههای نکره: پسوند نکرهساز ( ῑ) ، (ی) است که گاهی با ak/yə y به کار برده میشود.
ممسنی، بختیاری، خرمآبادی، بالاگریوه، گیانی / yə asbῑ/yak asb/ asb.
در زبان لکی برای اسمهایی که به مصوت (آ، او، ای) ختم میشوند،ey که در تلفظ همان (ῑ)است و برای بقیهی اسمها از(e) استفاده میشود.
نشانهی معرفه: اسم بدون نشانهی نکره، معرفه است اما در گویشهای لری مصوت ka/a نیز همراه اسم بهکار میرود.
Kor=ka / kor+e+ka -duhẟar+a
کسرهی اضافه: در تمام گویشها کسرهی اضافه وجود دارد که به صورتهای ῑ/e/ye بین دو کلمه قرار میگیرد.
ضمیرها در گویشهای لری به قرار زیر است:
ضمایر شخصی جدا:
بختیاری |
کهگیلویهای |
ممسنیای |
بالاگریو/ خرمآبادی |
لکی |
فارسی معیار |
mu(n),mo |
mu(n),mo |
mu,män |
me |
Me |
من |
tu,to |
tu,to |
Tu |
tu |
tu |
تو |
yu/hō |
yu/hō |
yu/vu |
au |
au |
او |
(ī)mā |
(ī)mā |
(ī)mā |
ima |
hema |
ما |
Īsā |
Īsā |
Īsā |
emaŜ |
homa |
شما |
yunun/hunun |
īngal/ūnga |
īngal/ūnga |
aunu |
?owen |
ایشان/آنها |
ضمیرهای شخصی پیوسته در همهی گویشها بسیار نزدیک است، فقط در گویش بختیاری بهجای ش، (س) تلفظ میشود اما در زبان لکی به گونهی دیگر است:
اول شخص |
دوم شخص |
سوم شخص مفرد |
اول شخص |
دوم شخص |
سوم شخص جمع |
Xom |
xot |
xuŜ/s |
xomu |
xotu |
xoŜu/su |
لکی |
|
|
|
|
|
weŽem |
weŽet |
woŽ |
woŽmon |
woŽton |
woŽon |
۲- فعل: صرف فعل در گویشهای همگون لری بر پایهی دو مادهی فعلی یا ستاکهای:
۱-مضارع (اخباری– امری)
۲-ماضی (ساده– استمراری) ساخته میشود.
معمولاً مادهی مضارع رابطهی دستوری با مادهی فعل ماضی ندارد و به صورت بسته هستند. در گویش بختیاری، مادهی گذشته از روی مادهی مضارع ساخته میشود.
صرف فعل در گویشهای مختلف زبان لری:
فعل فارسی |
دزفولی |
نهاوندی |
بختیاری |
خرمآبادی |
بروجردی |
دشتستانی |
رفتم: ماضی ساده |
رفتوم |
رتم |
رهدوم |
رتم |
رفتِم |
رفدوم |
میتوانم مضارع اخباری |
تروم |
تِرم |
ایترم |
تِرم /می تونم |
تِرم /متونم |
می تروم |
|
نمونههای صرف فعل حال:
نوع فعل: حال، اول شخص، مفرد معلوم |
فارسی |
بالاگریوه |
خرمآبادی |
بختیاری |
همسان /غیرهمسان |
حال ساده |
سازم |
سازم |
سازم |
سازم |
همسان |
حال اخباری |
میسازم |
سازم |
میسازم |
ایسازم |
غیرهمسان |
حال مستمر |
دارم میسازم |
ها سازم |
دارم میسازم |
دارم ایسازم |
غیرهمسان |
حال التزامی |
بسازم |
بسازم |
بسازم |
بسازم |
همسان |
امر |
بساز |
بساز |
بساز |
بساز |
همسان |
آینده |
خواهم ساخت |
هام بسازم |
میهام بسازم |
ایخام بسازم |
غیرهمسان |
نمونههای صرف فعل گذشته معلوم:
نوع فعل: گذشته،
اول شخص، مفرد، معلوم |
فارسی |
بالاگریوه |
خرمآبادی |
|
همسان /غیرهمسان |
گذشتهي ساده |
ساختم |
ساخدم |
ساختم |
ساختوم |
غیرهمسان |
گذشتهی استمراری |
میساختم |
ساخدم |
میساختم |
ایساختوم |
غیرهمسان |
گذشتهی مستمر |
داشتم میساختم |
هه ساختم |
داشتم میساختم |
داشتم ایساختم |
غیرهمسان |
گذشتهی التزامی |
ساخته باشم |
ساختووم |
ساختووم |
ساختووم |
غیرهمسان |
گذشتهی نقلی |
ساختهام |
ساختمه |
ساختمه |
ساختمه |
غیرهمسان |
گذشته بعید |
ساخته بودم |
ساخدمی /ساخته ویم |
ساختمی /ساخته بیم |
ساخته ویدم |
غیرهمسان |
نمونههای صرف فعل گذشته مجهول:
نوع فعل: گذشته
سوم شخص، جمع مجهول |
فارسی |
بالاگریوه |
خرمآبادی |
|
همسان /غیرهمسان |
حال اخباری |
ساخته میشوند |
سازین |
میسازین |
ایسازین |
غیرهمسان |
حال التزامی |
ساخته بشوند |
بسازین |
بسازین |
بسازین |
غیرهمسان |
آینده |
ساخته خواهندشد |
سازیِن |
سازین |
ساخته ایبون |
غیرهمسان |
گذشتهی ساده |
ساخته شدند |
سازسِن |
سازسن |
سازسنَ |
غیرهمسان |
گذشتهی استمراری |
ساخته میشدند |
سازسن |
میسازسن |
اساخته ایویدن |
غیرهمسان |
گذشتهی التزامی |
ساخته شدهباشند |
سازسوون |
سازسوون |
اساخته بویدن |
غیرهمسان |
گذشتهی نقلی |
ساخته شدهاند |
سازسنه |
سازسنه |
ساخته ویدنَ |
غیرهمسان |
گذشتهی بعید |
ساخته شدهبودند |
سازسنی/سازسه وین |
سازسنی/سازسهبین |
اساخته ویدن |
غیرهمسان |
نتیجه:
باتوجه به این نمونههای مختصر به این نتیجه میرسیم که گویشهای لری در همهی مناطق از یک پیوستگی واژگانی و دستوری برخوردارند و در واژگان و تلفظ و نظام آوایی و دستوری اختلاف جزیی وجود دارد و این پیوستگی تاکنون حفظ شده و ارتباط آن با زبانهای باستان در واژگان بیشتر مشهود است.
توضیح سیمره: چاپ این مقاله بدین معنی نیست که دیدگاه نویسندهی گرامی آن مورد قبول سیمره باشد. آوردن همهی گویشهای زبانی رایج در مناطق لرنشین زیر عنوان گویشهای لری علمی نیست. مثلاً گویش لکی از نظر ساخت آوایی، دستوری و نحوی ارتباط و پیوندی با لری ندارد؛ تنها به دلیل همجواری و سکونت گویشوران، برخی واژگان در این دو زبان مشترک هستند.
به هر روی از اهل فن به ویژه زبانشناسان دعوت میشود در ارتباط با این مقاله اگر نقد و نگاهی دارند، برای ما بفرستند.