توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 12452
  پرینتخانه » تاریخی, لرستان پژوهی, یادداشت تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۴ | | ارسال توسط :

نقد و بررسی کتاب سفرنامه‌ی مقصود جهان تالیف محمود میرزاقاجار تصحیح و تعلیقات: سیدیدالله ستوده- محمد محمدی‌اصل(بخش نهم و پایانی)

نقد و بررسی کتاب سفرنامه‌ی مقصود جهان تالیف محمود میرزاقاجار تصحیح و تعلیقات: سیدیدالله ستوده- محمد محمدی‌اصل(بخش نهم و پایانی)
عذرخواه مزاحمت‌های بسیار ساحتِ گرامی خواننده بزرگوار از طولِ مراتب نقد و بررسی کتاب سفرنامه‌ی مقصودجهانِ شاهزاده محمود میرزا قاجار، تصحیح جناب استاد سیدیدالله ستوده، رنجبر وادی دانشِ بومی لرستان و دیگر همکارانِ فاضل و زحمت‌کش استاد عزیزمان و سپاس و تشکر فراوان از پذیرش، همراهی و همکاری چهره‌ی نیک اندیشِ فرهنگی مرد عزیز جناب آقای دکتر کیانوش رستمی مدرس محترم دانشگاه و مدیر آگاه و فرهیخته‌ی نشریه وزین سیمره، در به سامان رسانیدن سلسله نقد و بررسی‌های مورد بحث و لذا پیرامون موضوعیت نقد گفته شده است.
 نقد آن نیست که ناقد به واقع در تقریظی که بر کتاب مورد بررسی می‌نویسد، محتوا را به تعارف برگزار کند و صرفاً به ستایش فضل و دانش نویسنده بپردازد بل بایستی محتوای کار را هم مورد کاوش قرار دهد.
حسن میرعابدینی در باز گفتار بهرام صادقی پیرامون نقد در کتاب خود آورده است:« ما منتقدی که به وظایف و مسئولیت‌ها و حدود اختیارات خود آشنا باشد و در ضمن، سطح معلومات و مطالعاتش نیز منطبق با آن شرایط بوده و از حب و بغض هم دور باشد، نداشته‌ایم.» ۱
بر این اساس هر آن‌چه که این قلم در مباحث بررسی و نقد و نظر کتاب سفرنامه مقصود جهان ارائه کرده، نه نقد مورد نظر بهرام صادقی بوده و نه خود را منتقد و یا ناقد می‌داند، چون واجد تعریف مورد نظر نیست، از این روی به بهانه‌ی نقد و بررسی، مطالبی را باز گفته است. ان‌شاالله مورد توجه و التفات قرار گیرد.
به هر حال ادامه‌ی بررسی محتوای کتاب پی‌گیری شده و پیرامون مطلب زیرنویس بند۸- صفحه‌ی ۳۴۸ – چنان‌که پیش‌تر هم گفته شده‌است تا سال‌های نزدیک به پدیده‌ی انقلاب مشروطیت، هسته‌های اولاد معروف به خاندان میرکریم در آخرین اقامتگاه ایلی خود(ماژین) اسکان داشته و در زمان ریاست میرصید محمدخان اشرف‌العشایر پسر ارشد حاج میرتیمورخان درکوند است که حسب سال‌های ۱۳۲۳- ۱۳۲۴ هـ.ق با سپری شدن مدت زمان ده ساله‌ای از رخداد مرگِ حاج میرتیمور درکوند، راهی سیمره شده‌اند، اما تا زمان حیات مرحوم میرتیمورخان و پدرانش، هم چنان در محدوده‌ی ییلاق خرم‌آباد و گرمسیر قیلاب و دیگر محال مناطق گرمسیری – کرکی و منگره و … همراهی با کوچ‌روی بخشی از طوایف زیرمجموعه ایل بزرگِ درکوند را داشته و در برهه‌هایی هم برابر مستندات موجود و در اختیار، بنا به خواست و نیاز حسینقلی‌خان ابوغداره والی به محال پشتکوه مهاجرت می‌کرده‌اند و نه به صورت اسکان دایمی در پشتکوه. اما پیرامون موضوع عنوان شده در زیرنویس بند ۸ صفحه‌ی مذکور که نسبت به معرفی نامی‌ترین نوادگان میرکریم مطالبی آمده‌است، عقیده‌ی این قلم و شناخت خاندانی از بازماندگانِ مرحوم حاج میرتیمورخان، شهره‌ترین آنان، نه تنها چندتنی بوده که نام برده شده، و البته که نامی هم بوده‌اند، اما و باز هم اما تمامی پسران و نوادگان، اخلاف و عقبه‌ی حاج میرتیمورخان در کلیت امر، چون پدر و اجداد نیک خود، در عداد بزرگان لرستان در ادوارد تاریخی شناخته می‌شده و بنا به شهادت تاریخ در جنجال ایجاد شده توسط ظل‌السلطان حسب سال‌های ۱۲۹۸ و ۱۲۹۹ هـ.ق که منتهی به سرکوب سران ایلات و کشتار بی‌ترحم آنان شد، مرحوم اسدخان بیرانوند در مجمع بزرگان لرستان اعلام کرده بودند تا میرتیمورخان به خرم‌آباد نیاید، هیچ اقدامی جهت انجام مقدمات دیدار ظل‌السلطان از جانب روسای عشایری و بزرگان ایلی لرستان صورت نخواهد گرفت و چنان نیز شد. در توضیح دیگری املا (میرمیرزا) چنان‌که در کتاب حاضر(میرمیرضا) نوشته شده- درست است و نه (میرمیرضا) که معمولاً دیده نشده است.
در بند ۴ زیرنویس صفحه ی ۳۵۸- موضوع معرفی عقبه‌ی نصرالله‌خان امرایی تنها از دو تن پسر او، با عناوین توشمال‌خان و فتح‌الله‌خان امرایی نام برده شده، اما مشخص نیست، نام توشمال چه بوده است، چراکه توشمال، می‌تواند لقب بزرگ‌داشت باشد و ذکری از دیگر پسران نشده و لذا مرحوم اسفندیارخان امرایی-ادیب و فرهیخته‌ی والا مقام لرستان در صفحه‌ی ۲۱۵ – جلد اول تاریخ غضنفری ذیل معرفی میرنصرالله یا نصیر- نوشته است: میر[میرنُصیر=نصرالله] از مختی‌زاده دختر محمدرحیم‌خان [گراوند] معروف به خانکه – دو پسر داشت موسوم به قیصر و فتح‌الله که قیصر را بنابه رسم معمول، توشمال می‌گفتند و با این تفصیل[تفسیر] او قیصر سوم و توشمال دوم است. از صفحه‌ی ۳۶۷ تا صفحه‌ی ۳۹۴ – در مجموع ۲۷ صفحه به تصویر روی جلد که بنا به نوشته زیرتصویر نسخه‌ی خطی مقصود جهان و صفحات کتاب مقصود جهان اختصاص داده شده، در حالی که بنا به معمول و سوابق امر، نیازی به گراور تمام صفحات کتاب نبوده و صرفاً جهت اثبات موضوع به یک تا چند صفحه می‌شد، بسنده کرد- در هر حال این مورد هم بر حجم کتاب افزوده است. از صفحه‌ی ۳۹۵ تا ۴۶۳- مجموعاً ۶۸ صفحه مختص هست به موارد دیگر که با احتساب ۲۷ صفحه تصاویر صفحات ظاهراً خطی کتاب،۹۵  صفحه از کل کتاب را در برگرفته و صفحات غیر مرتبط با ماده‌ی اصلی سفرنامه نیز پیش‌تر محاسبه شده-.
افزون بر موارد مطرح شده در مباحث سلسله نقد و بررسی‌های کتاب سفرنامه‌ي مقصودجهان در بخش‌های پیشین، لغزش‌هایی نیز در مجموعه‌ای از صفحات کتاب رخ داده است که در جهت تشخیص ضرورت اصلاح چاپ بعدی از پی آورده می‌شود. صفحه ی ۱۷- قوم شناسه- به جای قوم شناسانه-
زیرنویس ۲- صفحه‌ی ۲۱- تراوش شده باشد- به جای تراوش کرده باشد، صفحه‌ی ۲۵- چُل ناوالقوا- چنان‌چه مراد از جزء دوم نابالغان شد، چرا با (ق)- سطر دوم زیرنویس یک- صفحه‌ی ۳۶- (پروده) – به جای (پرورده) صفحه‌ی ۳۷ – پاراگراف دوم- سطر ششم(درب) به جای (در) موضوع توصیف ساختمان آرامگاه شیخ ابوالعباس نهاوندی- چنان‌که یک سطر بالاتر، یعنی سطر پنجم همین صفحه- (دَرِ شیخ) برای محله‌ی آرامگاه مذکور آمده است.
صفحه‌ی ۵۲- سطر سوم- (شیخ علی میرزا) درست است، نه (شیخ علی خان)، همان صفحه بند یک زیرنویس- (شیخ علی خان) به جای(شیخ علی میرزا) و صفحه ۶۶- منصوب- به جای منسوب.
صفحه‌ی ۹۳- زیرنویس ۲- سطر چهارم- جمله‌ی در سال ۱۲۹۰ دو بار آمده و تکراری است. در صفحات ۹۴ و ۹۵ – کلمه‌ی طرهان و طرحان – در چهار مورد ذکر شده و در نهایت مشخص نیست طرهان درست است یا طرحان.
از صفحه‌ی ۹۵ می‌خوانیم: … چنان‌که گویند، چهل قلندر درین کوهی که غاری است ذکر شده – شاید هم در بُن کوهی- درست باشد.
صفحه‌ی ۹۶ – زیرنویس یک پاراگراف دوم- سطر اول(نذورات) علط مصطلح است- نذر- مفرد- نذور- جمع- (ات) جمع مونث عربی و در فارسی جمع در جمع و ناصحیح است. همان- بند یک زیرنویس و ادامه در پانوشت صفحه ۹۷- سطر سوم- جلوگیری از ورود(حیوانت اهلی) به جای حیوانات اهلی.
صفحه‌ی ۱۰۹- زیرنویس یک- شهرستان رومشکان به مرکزیت شهر چیابَل(چقابل)- چغا- باحرف (غ) برای کاربرد واژه‌های ترکی عهد سلجوقی و جغتایی مغولی درست‌تر شاید باشد.
زیرنویس یک صفحه‌ی ۱۲۵- با تایید این مطلب که در نوسازی سال‌های اخیر ساختمان‌ها و بناهای آرامگاهی تاریخی، آثار بنایی به کلی تغییر سازه داده و سازه‌ی جدید، هیچ‌گونه ارتباطی با معماری اصیل پیشین بنا، متناسب با وضعیت منطقه‌ی مربوطه ندارد، باید گفت: اما جای خوش‌وقتی دارد که این تیپ سازه‌ها ضمن برخورداری از یک بنای جدید، صاحب شجره نامه ابداعی و نو، هم می‌شوند؟!.
صفحه‌ی ۱۸۰- زیرنویس یک سوری و امرایی دو طایفه‌ی جداگانه از ایل طرهان هستند.
در صفحه‌ی ۱۸۸- زیرنویس۴ – و از صفحه‌ی ۱۸۷-صنایع دستس به جای صنایع دستی- و پیراون- به جای پیرامون- آمده است.
زیرنویس۴ صفحه‌ی ۲۱۴- دوسطر به آخر صفحه مانده- حظور به جای حضور. زیرنویس یک صفحه‌ی ۲۱۵- بره‌ای یا بَره‌ای از تاریخ- به جای برهه‌ای از تاریخ. زیرنویس سه صفحه‌ی ۲۱۹- یک سطر به آخر مانده، مناطق به جای مناطقی. ادامه‌ی زیرنویس ۲ صفحه‌ی ۲۱۷- در مبحث تعرفه‌ی طایفه‌ی کوشکی، روستان به جای روستا.
زیرنویس صفحه‌ی ۲۲۲- مبحث رشنو- شعبات به حای شعب آمده- غلط مصطلح است- شعبه – مفرد- شعب جمع – شعبات، جمع مونث عربی و جمع در جمع و در فارسی ناصحیح می‌نماید. همان زیرنویس- تیرهایی- به جای تیره‌هایی.
زیرنویس یک صفحه‌ی ۲۲۶- شروع پاراگراف سوم- جمعیتی قابل توجهی به جای جمعیت قابل توجهی. همان زیرنویس و همان صفحه- ذیل تصویر مقام منسوب به باباطاهر شاعر لرستانی- منصوب به جای منسوب.
در مطلب ذیل تصویر آرامگاه زیدبن علی آمده است: پس از تغییرات و تحریفات غیرعلمی دهه‌های اخیر- آیا کلمه‌ی تحریف- تغییر در حروف، در مورد ساختار بناهای آرامگاهی هم کاربرد دارد، شاید تخریب باشد؟
زیرنویس یک- صفحه‌ی ۲۳۳- به نظر نمی رسد استعمال عبارتِ بنا مدفن‌گاه جمال‌الدین خضر به جای مدفن کاربرد درستی باشد، چراکه مدفن خود به معنای محل دفن است، پسوند گاه، شاید ضروری نباشد.
از آخرین سطور پاراگراف دوم زیرنویس یک صفحه‌ی ۲۳۴ می‌خوانیم: «آرامگاه شینه شا در گذشته دارای معجری چوبی بوده که به فرمان شاهوردی خان شده است.» چه شده است- درست شده- خراب شده- مرمت شده و … .
صفحه‌ی ۲۳۵ سطر آخر- العقده علی الراوی- شاید العهده علی الراوی باشد- همان صفحه زیرنویس یک، سطور میانی شایان توجهه- به جای شایان توجه- کاربرد لرستان بزرگ(فیلی- بختیاری- جنوبی) چندان ملاحظه نشده- ضمناً عبارت صورت نگرفت است. به جای صورت نگرفته است، آمده.
صفحه‌ی ۲۴۱- ذیل تصاویر آرامگاه زاهدشیر، کلمه‌ی تحریف و تغییر و تحریف آرامگاه آمده است. تحریف است یا تخریب؟!
پیرامون زیرنویس یک صفحه‌ی ۲۴۶- موضوع بناهای آرامگاهی محال دلفان می‌خوانیم:« آرامگاه موسوم به بوولین محل دفن دو تن به نامه‌ای [به جای نام‌های] احمد و محمود …. الخ – و لذا آرامگاه باولین احمد و محمود که در بعضی نگاشته‌ها با املا بابا ولی‌الدین در گستره‌ی ارضی طایفه‌ی کاکاوند ایل دلفان قرار دارد، تا اواخر دهه‌ی یک هزار و سیصد و هشتاد خورشیدی، ساختمان این آرامگاه جهت نوسازی و تغییر بنا و توسعه در اختیار اداره‌کل اوقاف و امور خیریه‌ی استان کرمانشاهان قرار داشته و از آن پس در اختیار شهرستان دلفان است. ضمناً عبارتِ (به گواه تاریخ- این ناحیه و شهر هرسین تا محدوده‌ی سر فیروزآباد ماهی دشت. جزی [به جای جزیی])از سرزمین پیش‌کوه لرستان فیلی به شمار می‌آید…) از حانب هرکسی بوده، ناصحیح، و هرسین از دیرباز در گستره‌ی ارضی ایالت کرمانشاهان قرار داشته. سر فیروزآباد و یا در گفتمان امروزی فیروزآباد و ماهیدشت در وضعیت کنونی دو بخش عمده و جدا از یک‌دیگر به مرکزیت شهر هَلشی و رباط یا کاروان‌سرا در گذشته و اینک ماهیدشت از توابع استان کرمانشاهان بوده و لذا به واسطه‌ی این که بخشی از مناطق هلیلان در نقاط زردلال و بالوند غیر از محلِ گشان بالوند، که تابعی از گستره‌ی پشت‌کوه بوده و هست، به علت دوری از مرکز پشت‌کوه و نداشت راه مناسب ترددهای لازم و نیز نزدیکی به کرمانشاه مرکز استان کرمانشاهان، هم‌چنین اختلاط جمعیتی عشایری، ترددهای بار و مسافر و بهره‌وری‌های اقتصادی مردم آن با سر فیروزآباد و کرمانشاه بوده و اکثریتی از مردمان آن محال هم ساکن در شهر کرمانشاه می‌باشند و لذا چنین مواردی، این توهم را پدید آورده که هرسین و سرفیروزآباد، جزیی از پشت‌کوه لرستان بوده‌اند، و این دیدگاه تمامیت‌خواهی مورد بحث پیشین در مطالب کتاب حاضر است. هم‌چنین در زیرنویس صفحه‌ی ۲۴۶- حرف (به) در نوشتار به وسیله‌ی شخصی به از سادات موسوی… اضافی است و کاربرد سکنج‌های چهارگانه به جای سه‌کنج، شاید بیش‌تر معمول باشد.
صفحه‌ی ۲۵۲ ذیل مطلب مربوط به سنگ مزار بابابزرگ، کلمه‌ی (منصوب) به جای (منسوب) آمده است. صفحه ۲۶۸- در بازخوانی متن سنگ گور یا سنگِ مزار درون آرامگاه موسوم به عالی گیژو- سوری و امرایی که دو طایفه‌ی جدا از یک‌دیگر هستند و پیش‌تر هم در این باره توضیح داده شده به اشتباه مجموعه‌ی ایل جمعی سوری – امرایی آمده- در زیرنویس یک صفحه‌ی ۲۷۳ – سطر سوم پاراگراف دوم سبک گچ‌بری‌هایی نوشته شده که درست آن گچ‌بری‌های- می‌باشد.
زیرنویس پ- بند یک صفحه‌ی ۲۷۶- سکوه‌های بسیاری به جای سکوهای بسیاری و باغ‌ها وسیعی به جای باغ‌های وسیعی آمده‌است. در بند یک زیرنویس صفحه‌ی ۲۹۰ – سطور آخرین می‌خوانیم:« بنادر وضعیت نامناسبی به سر قرار دارد و نیازمند می‌برد و نیازمند مرمت و نگه‌داری اصولی است.» مطلب دارای درهم‌ریختگی و نیاز به ویرایش دارد.
بند یک صفحه‌ی ۲۹۲- سطور آخرین پاراگراف اول(به – به) یک حرف (به)  اضافی است- پاراگراف دوم- سطور آخر بقایایی برخی ساخت و سازهای تاریخی – به جای بقایای برخی ساخت و سازها- آمده است.
در زیرنویس یک- ردیف الف- صفحه‌ی ۳۱۰- لغزش‌های املایی ملاحظه شده سطر سوم (فحوی) به جای(فحوای).
ردیف ب- همان صفحه و زیرنویس(را) افتاده و سطر آخر(پیشرو) به جای (پیش‌ِرو) و (دستکم) به جای (دستِ‌کم) ذکر شده است.
صفحه‌ی ۳۲۷ ذیل مبحث توضیح، سطر چهارم(مُنبتی) به جای، (مُبتنی) آمده است. صفحه‌ی ۳۴۲- ردیف ۱۵ – (طیفه) به جای (طایفه) بند ۵ – زیرنویس صفحه‌ی ۳۵۱- (مقدش) به جای(مُقدس).
سطر سوم بندچهارم زیرنویس صفحه‌ی ۳۴۴- (املاک خالطه) به جای (املاک خالصه)- بند ۸ زیرنویس صفحه‌ی ۳۴۵- سطر اول (واقه) به جای (واقع). در صفحه‌ی ۳۴۶- محل مُهر فروشندگانِ زمین ردیف سوم به جای مُهر و یا مُهرها- مُهره قید شده.
در صفحه‌ی ۴۰۸- منابع- ردیف ۱۰- نام کتاب تالیفی اعتمادالسلطنه ذکر نشده‌است. صفحه‌ی ۴۱۱- ردیف ۵۳ منابع (گرردآورنده) به جای (گردآورنده)- صفحه‌ی۴۱۵- مبحث کتاب‌های خطی- (نسیخه خطی) به جای (نسخه خطی).
با آرزوی شادکامی و تندرستی برای همگان. ارادتمند- کم‌ترین- اردشیر کشاورز. کرماشان- دوازدهم دی ۱۴۰۰٫ پایان.
پی‌نویس:
۱-سرگذشت تاریخ‌نگاری ادبیات معاصر ایران، حسن میرعابدینی، ناشر، فرهنگ نشرنو، با همکاری نشرآسیم، ۱۳۹۶، تهران، صص ۲۶ و ۳۲۳٫
نویسنده : اردشیر کشاورز | سرچشمه : سیمره617(پنج‌شنبه19 اسفندماه1400)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.