امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
- اولین پیام پزشکیان خطاب به مردم پس از اعلام نتایج انتخابات: این تازه آغاز همراهی ماست / مسیر دشوار پیشرو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد / سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید
- «مسعود پزشکیان» نهمین رییسِ جمهور ایران شد
- تحلیلی کوتاه از بازی همستر کومبات
- نسبت ما و انتخابات
- رابطهی عشق و نفرت نسبت به قدرت غالب
نقد و بررسی کتاب سفرنامهی مقصود جهان تالیف محمود میرزاقاجار( تصحیح و تعلیقات: سیدیدالله ستوده و محمد محمدیاصل)-بخش دوم
در برسی محتوا و مطالب کتاب حاضر، لغزشهایی چند ملاحظه شد که در بخش لغزشهای صفحات کتاب در جای خود خواهدآمد و اما در صفحات ۲۹ و ۳۰ کتاب، ذیل مبحث روزگار نشو و نمای محمودمیرزاقاجار، موضوع ازدواج فتحعلیشاه با مریمخانم، مادر محمودمیرزا میخوانیم:« این زن زیبا در آغاز همسر آغامحمدخان سردودمان سلسلهی قاجار بود، پس از مرگ او، دوتن خواستار وی شدند، حسینعلیخان برادر آغامحمدخان و باباخان[فتحعلیشاه بعدی] برادرزادهی او در فرآیند جانشینی شاه درگذشتهی قاجار، باباخان به قدرت رسید، او پس از تاجگذاری رسمی، خود را فتحعلیشاه نامید و سرانجام توانست مریمخانم را به حبالهی نکاه [به جای نکاح] خود درآورد، اختلاف میان شاه جدید و عموی خود از این مسئله آغاز و در پایان به کور شدن حسینعلیخان توسط فتحعلیشاه انجامید…». در زیرنویس یک- صفحهی ۳۰- بازهم میخوانیم: «برای اطلاعات بیشتر دراین زمینه بنگرید به تاریخ ذوالقرنین، خاوریشیرازی- صفحهی ۶۳۲٫ و تاریخ عضدی، میرزااحمدخان عضدالدوله، به تصحیح نوایی.»
در متن نوشتهی کتاب به جای حسینقلیخان که برادر آغامحمدخان نوشته شده در دو جای صفحات، حسینعلیخان آمده است. توضیحاتی که در پی میآید، میتواند در اصلاح موارد مربوطه چنانچه مقبول افتد خالی از وجه نباشد.
۱-در اینجا حسینقلیخان برادر باباخان یا فتحعلی شاه بوده و لذا نمیتواند در این داعیه عمومی فتحعلیشاه و خواستار مریمخانم بوده باشد. در موضوعی که به کتاب تاریخ ذوالقرنین صفحهی ۶۳۲ ارجاع داده شده، در صفحهی مذکور چاپ سال ۱۳۸۰- جلد اول- چنین موردی یافت نشد اما در صفحات ۸۴-۸۹-۱۵-۱۵۳-۱۵۶ جلد اول به ذکر فتنههای حسینقلیخان برادر فتحعلیشاه پرداخته شدهاست.
۲- ارجاع مطلب به عنوان مأخذ و سند نوشتاری مصححان بزرگوار کتاب تاریخ عضدی است که مولف آن را میرزااحمدخان عضدالدوله نوشتهاند، تنها یک نگاه و نگرش سطحی بر روی جلد کتاب، لغزش عدم قید درست نام مولف را که شاهزاده عضدالدوله(سلطان احمد میرزا) با توضحات و اضافات، به کوشش دکتر عبدالحسین نوایی چاپ اول ۲۵۳۵ شاهنشاهی است، مینمایاند، افزون بر آن، هرآنچه پیرامون موضوع مورد بحث هست و در زیرنویس یک صفحهی ۳۰ به آن پرداخته شده، مردود میشمارد، چرا، این حسینقلیخان که در مطلب زیرنویس صفحهی ۳۰ کتاب مورد بررسی به آن پرداخته شده، برادر فتحعلیشاه بوده است و نه عموی او که به کرات مخالفتها و ایجاد فتنههایش موجبات درگیری او و فتحعلیشاه را پدید آورد که در تاریخ ذوالقرنین به آنها اشاره شده- به صورت قطع و یقین منظور مصححان گرامی که چنین لغزشی را پدید آورده، حسینقلیخان برادر آغامحمدخان بوده که علیه کریمخان زند شورش کرد و خود را جهانسوزشاه نامید- جهت اثبات کلام از تاریخ عضدی هم میخوانیم: «مریمخانم از طایفهی بنیاسراییل است. زن شاه شهید بود[منظور آغامحمدخان قاجار هست] و در جمال بیمثال و فرید. بعد از رحلت خاقان سعید شهید[آغامحمدخان قاجار] حسینقلیخان برادر شاهنشاه[فتحعلیشاه] او را خواستار شد. حضرت خاقان اجازه نفرموده در حبالهی خودشان آوردند. حسینقلیخان، اول رنجشی که از برادر تاجور خود حاصل کرد، همین فقرهی ندادن مریم خانم بود که به تدریج این ماده غلظت یافت و مآل کارخان مرحوم به کوری کشید.»۲
همچنین ذیل توضیحات ردیف ۵۱ مورد بحث میخوانیم: «۵۱-حسینقلیخان برادر کوچکتر فتحعلیشاه در سال ۱۱۹۱ هـ.ق متولد شده است و چون پدرش پیش از این کشته شده بود به نام پدر خوانده شد.» شاهزاده سلطان احمدمیرزا و نه میرزااحمدخان، در تاریخ خود[تاریخ عضدی] جریان ناسپاسیها و فتنههای حسینقلیخان را شرح داده است.۳
درسطر آخر صفحهی ۳۹ موضوع آرامگاه پیرنره- میخوانیم: «صدیق بورکهای بدون ارائهی منبعی موثق، تبار او را مردم اورامان و مولودش را شهر زور نوشته است…». هر چند نقل مطلب از دیگری است، اما دقت نظر و صحت علمی مورد مربوطه در درستی انتقال به عهدهی مصحح و … است و لذا چنانچه مراد از مولودش- محل تولد، باشد- درست آن(مُولِدَش) هست که محل و مکان تولد را میرساند، چنانکه شهره عالم، عارف و شاعر نامی جهانی حضرت نظامیگنجوی گفته است: « مُولِدَم جام و رشحهی قلمم جرعهی جام شیخالاسلامی است» و لذا مولود میتواند- نوزاد متولد شده باشد که آثار شادی و جشنهای مترتب را مولودی و نغمهها و آواهای مربوطهاش را مولودیخوانی میگویند، عمدتاً در مبحث ولادت باسعادت حضرت ختمی مرتبت(ص). ماجرای واگذاری حکومت لرستان فیلی به محمودمیرزا- صفحهی ۴۵-.
مطالب این مبحث متاسفانه واجد لغزش تاریخی بوده، تا جایی که به شاهزادگان محمدعلی میرزا دولتشاه و پسر ارشدش محمدحسین میرزا حشمتالدوله ارتباط دارد، این قلم در کتابهای زندگی و زمانهی محمدعلیمیرزا دولتشاه- و زندگی و زمانهی محمدحسین میرزاحشمتالدوله و همچنین نقد و بررسی کتاب مقصودجهان جناب آقای دکتر ساسان والیزاده حوادث مربوطهی این مبحث را بازشکافی و بررسی کردهاست، در این نوبت چون ضرورت توضیحاتی را به ساحت خوانندگان اندیشمند محسوس ميداند به ارائهی مطالبی در این راستا میپردازد. از صفحهی ۴۵ کتاب مقصودجهان نسخهی مورد پیکاوی میخوانیم:«تا سالِ ۱۲۳۶ ق- بخش مهمی از مناطق باختری ایران، شامل لرستان فیلی و بختیاری، همدان، خوزستان، کرمانشاه[کرمانشاهان به عنوان ایالت و یا استان درست است و کرمانشاه مرکز استان کرمانشاهان و با مشخصهی شهر و شهرستان کرمانشاه، دارای اعتبار قانونی و تاریخی است و لاغیر] سلیمانیه، زهاب[زهاب با ز، درست است] و سنقر تحت حاکمیت یکپارچه محمدعلی میرزادولتشاه بود، نفوذ و قدرت و جایگاه شاهزاده دولتشاه مانعی بزرگ در تحقق این خواسته بود» خواستهی فکری محمودمیرزا حاکم نهاوند در گسترش منطقهی تحت حاکمیت خود در سررزمینهای باختری ایران.
در این مطلب تاریخ مرگ شاهزاده دولتشاه سال ۱۲۳۶ هـ.ق آمده، در حالی که تاریخ درگذشت درست و واقعی شاهزاده محمدعلی میرزا، ۱۲۳۷ هـ.ق است. این معنا مورد اجماع اکثریتی از تاریخنگاری اصلی دورهی قجری بود و طی مشروحه و مکتوبی که از جانب فتحعلیشاه به عنوان جورج چهارم پادشاه انگلستان باعنوان اعلان، ضبط در آرشیوهای اسنادی انگلیس توسط رامین یلفانی از اساتید تاریخ دانشگاه آزاداسلامی واحد شهرری و در مقالهای در نشریهی مزدکنامه، شمارهی ۳ به این صورت آورده است:«به پادشاه کامکارمعظم، برادر نامدارمفخم، پادشاه فسیحالمسالک انگلستان و هندوستان … مکشوف میداریم که به تاریخ بیست وششم شهر صفر هزارهی دویست و سی و هفت، فرزند ما، محمدعلی میرزا از این سرای عاریت رخت به دار آخرت کشید…». ۴
اما در برخی کتابهای تاریخی به اشتباه و نیز آثار منظوم دواوین شعری، بعضی از شعرا به جهت بیان و رعایت ضرورت شعری و یا تنگ شدن قافیه در قید مادهی تاریخ مرگ، سال ۱۲۳۶ هـ.ق آمده، لغزشی محرز و اشتباهی فاحش است.
در ادامهی مطلب کتاب مقصودجهان ذیل مبحث مورد اشاره یعنی ماجرای واگذاری حکومت لرستان فیلی به محمودمیرزا، باز هم میخوانیم:«با مرگ ناگهانی محمدعلی میرزادولتشاه، ادارهی این نواحی [کدام نواحی- نواحی برشمرده شده سطور پاراگراف دوم صفحهی ۴۵ پیش گفته شده] به فرزند ارشد او، محمدحسین میرزای حشمتالدوله واگذارشد. اما او چنان که باید نتوانست از عهدهی امور این مناطق پهناور برآید، همچنان که در آن دوره پشتکوه لرستان فیلی، دچار هرج و مرج شد، در نتیجه این مسایل حکومت هر یک از این مناطق به شخصی از شاهزادگان و درباریان واگذار شد، اما همچنان حکومت لرستان فیلی در کفِ قدرت حشمتالدوله باقی ماند.»
اعتقاد این قلم در بازنگاشت مباحث آثار تاریخی، آگاهی لازم، فراگیر و همهجانبهی صاحب اثر، در بلد بودن نفس تاریخ است، در اصطلاح عمومی بلد بودن البته به مفهوم آشنایی عمیق و تسلط بر مباحث تاریخی فصول گذشتهی تاریخی است و لذا هیچ نیاز ضروری به دارا بودن مدرک معتبر دکترای تخصصی تاریخ ندارد، در عین اینکه داشتن مدرک ارزشمند دکترای تاریخ، یا ارشد و یا کارشناسی این رشته همچنان ضرورتی محسوس و معتبر است، اما در مثل کسی که (کشتی بلد) هست، آیا مدرک دکترای فنکشتی دارد. در صورتی که کشتیگیر کشتی بلد دانش والای فن کشتی را در کنار ممارست و تجربه، آموزش دیده و فراگرفته است که در مباحث آینده به مثل عینی موضوع هم میپردازیم و در هرحال مصححان گرامی از کف رفتن و اما نرفتن حکومت لرستان را ناشی از هرج ومرج در پشتکوه لرستان فیلی دانسته و در اتخاذ این سند به تاریخ صاحبقرانی محمودمیرزاقاجار که خود چشم طمع به ممالک مجاور نهاوند از جمله لرستان داشته و یا به کتاب سلسله والیان لرستان جناب آقای دکتر روحالله بهرامی نگرش داشتهاند، ابتدا از مطالب تاریخ صاحبقرانی به صورت گزیده میخوانیم: «بیان امورات لرستان و عربستان- بعد از فوت مرحوم مغفور محمدعلیمیرزا، بازماندگان ایشان را ضبط ممالک متصرفیِ شاهزاده جنتمکان، بیان واقع نیامد، سبب مداخلت بعضی اجامر در امور ملکی و جهت اقتضای فلکی، رفته، کارهای ولایات متعلقه مختلف شد. ملکزادگان مجاور به ولایت همدان و سنقر و بختیاری و بابان را تکلیفی شاق بود که با قلت مملکت متصرفی خود و کثرت ولایات خارجی دسترسی ننمایند، در پیرو احوال، ولایت سلیمانیه بابان، موضوع و نظر به خواهش ولد آن، عبدالرحمن پاشای بابان به سرکار ولیعهدنایبالسلطنه مفوض گشت[مفهوم و تناسب جمله به علت عدم شفافیت مطلب، قابل تشخیص نیست، مگر بر این باور نامطمئن بود که بنا به خواهش ولد عبدالرحمن پاشای بابان، ولایت سلیمانیه به عباسمیرزای ولیعهد واگذار شده باشد که البته ارتباط آن هم مشخص نیست] در ثانی ایلات و احشامات بختیاری از هفتلنگ و چهارلنگ به نواب محمدتقی میرزا سپرده شد، در ثالث ولایت همدان به شاهزاده عدیمالمثال محمدمیرزا، فرزند ارشد نواب مستطاب ولیعهد نایبالسلطنه به اضافه قراگوزلو، مرحمت شد، قصبهی سنقر نیز به محمدصادقخان قاجار، مرحمت شده جهت قرب جوار نهاوند با لرستان و هرج و مرج کارهای لرستان و از طرفی اتصال بختیاری به عربستان و هوای نفس و طالب زیادتی ملک و جاه دو سه سال بود که خیال تصرف ولایت لرستان از برای من بنده و تصرف ولایت عربستان از برای نواب محمدتقی میرزا، دست داده بود، تا در این سال[سال ۱۲۴۱ هـ.ق] که شیرازهی کارهای آن ولایت به کلی از یکدیگر ریخت…. »۵ نفس امر توطئه از این نوشتار محمودمیرزا به خوبی مشهود است و میدانیم دربار قاجار در هنگامهی شروع جنگهای دوره دوم ایران و روسیه در سال ۱۲۴۱ هـ.ق و تجمع علما در بنیاد صدور فتوای جهاد، جهت از سرگیری جنگ مجدد با توجه به حضور فتحعلیشاه در چمن سلطانیه که فروش حکومت ولایات کشور مطرح و در واقع به حراج گذاشته شده بود. بنا به نوشتار دیگر محمودمیرزا قاجار درکتاب مقصودجهان، ذیل همین مبحث ماجرای واگذاری حکومت لرستان، که میخوانیم: «… در سال هزارودویست و چهل و یک ق که َملِکِ مَلَک خصال و پادشاه گردون مال[فتحعلیشاه] چمن سلطانیه معسکر[لشکرگاه] عساکر فیروزی مآثر درشت، این گمنام هم خودی به سلطانیه کشانیده، جمعی از امرای لرستان هم به محض اطلاع از آن که مراهم این توجه باعث بر آن که دعوی ملک لرستان نمایم به مدعای خود روانه سلطانیه شدند[برخلاف نوشتهی محمودمیرزا که جمعی از امرای لرستان بنا به میل و خواستهی خود در چمن سلطانیه حضور یافته، عامل حضور آنان در آن محل، توطئهای از پیش فراهم شده از جانب محمودمیرزا بود که از امرای مذکور با عنوان اجماع مخالفان حکومت حشمتالدوله یاد کرده]. هنگامه گرم شد، بازار دینار و اصرار به درازاکشید، امر به اجماع سران لرستانی و نورچشمی محمدحسین میرزا، از کرمانشاه شده ، معزیالیه با میرزای مشارالیه[میرزامحمد لواسانی] روانه سلطانیه گردیده، کشمکش خوش و ناخوش، زیاده از آنچه به تحریر آید، روی داد.»۶
زیادتخواهی و چشم طمع شاهزادگان قجری به محلهای حکومتی یکدیگر که علت آن را محمودمیرزا، هوای نفس و کمی و محدود بودن ولایتهای آنان دانسته و در واقع بُخل و در برابر پهناوری و گستردگی گسترهی ارضی و محال حکومتی میراث شاهزاده دولتشاه که مردهریگ فرزندانش بود و در آن برهه در کف کفایت حشمتالدوله و برادران او، قرار داشت، البته که خواستاران امر را درصدد اعمال توطئه و خرابکاری و سوءنیت وادار کند، چه اینکه پادشاه مملکت به طریقی دیگر مشوق آنان بود و به اعتبار نوشتهی دکتر ساسان والیزاده در نگاشتههایش بر کتاب مقصودجهان که میخوانیم: «پس از درگذشت، محمدعلی میرزا دولتشاه، پسر بزرگ فتحعلیشاه و حاکم مقتدر غرب و جنوبغربی کشور، عمدهی شاهزادگان به تصرف بخش از مناطق حکمرانی او، چشم طمع دوختند، شاه نیز چندان بیمیل نبود ولایت به ولایت را به نور چشمیها بفروشد و سود بادآوردهای از محل اجحاف به مردم پاپتی، عاید گردد.»۷
ادامه دارد…
پینویسها:
۱-تاریخ ذوالقرنین، میرزا فضلالله شیرازی، تصحیح و تحقیق ناصر افشارفر، جلد اول، چاپ کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۰، تهران.
۲و ۳- تاریخ عضدی، همان صص ۲۵ و ۱۹۸٫
۴-زندگی و زمانهی محمدعلی میرزای دولتشاه، اردشیر کشاورز، ناشرمولف، سال ۱۳۹۵، تهران ص۴۳۷٫
۵- تاریخ صاحبقرانی، محمودمیرزا قاجار، به تصحیح رضا ثمروی حاجیآقا، چاپ اول، ناشر سفیر اردهال، ۱۳۹۶، تهران، ص۲۹۲٫
۶-سفرنامهی مقصودجهان، محمودمیرزاقاجار، کتاب مورد بررسی، پیشین، صص ۱۷۱- ۱۷۲٫
۷-کتاب سفرنامه مقصودجهان، محمودمیرزا بن فتحعلیشاه قاجار، تصحیح و تحشیه و تعلیقات دکتر ساسان والیزاده، ویراستار مجتبا مقدسی، چاپ اول، انتشارات سفیر اردهال، ۱۳۹۹، تهران، صفحهی۶۹٫
آغامحمدخان قاجار، , اردشیر کشاورز، , سیدیدالله ستوده ، , قاجار، , کتاب سفرنامه مقصودجهان، , محمدمحمدیاصل، , محمود میرزا قاجار، , هفتهنامه منطقهای سیمره،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.