امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
- اولین پیام پزشکیان خطاب به مردم پس از اعلام نتایج انتخابات: این تازه آغاز همراهی ماست / مسیر دشوار پیشرو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد / سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید
- «مسعود پزشکیان» نهمین رییسِ جمهور ایران شد
- تحلیلی کوتاه از بازی همستر کومبات
- نسبت ما و انتخابات
- رابطهی عشق و نفرت نسبت به قدرت غالب
مشروطه در جدال با استبداد(مروری بر نقش آزادیخواهان بختیاری در انقلاب مشروطه) بخش دوم
وقتی به دوره هخامنشیان رجوع میکنیم یکی از سرداران بزرگ و رشید و شجاع این خطه یعنی آریو برزن از جانب داریوش سوم آخرین پادشاه سلسله هخامنشی، به حفاظت و دفاع در بند پارس۱ انتخاب میشود. آریو برزن فرمانده سپاهی مرکب از بیست و پنج تا چهل و پنج هزار نفر بود که مورخین یونانی آن را تأیید میکنند. این سپاه عظیم بیشتر از طوایف بختیاری یعنی وابستگان آریو برزن بودند. وقتی که اسکندر مقدونی از جنوب به ایران لشکر کشی کرد آریو برزن با سپاه خود در منطقه دربند پارس در جنگی خونین مهاجمین مقدونی را زمینگیر کرد. در جنگ بعد اسکندر از سه طرف سپاه آریو برزن را محاصره کرد. سرسختی و رشادت آریو برزن حلقهی محاصره را شکست تا به کمک پایتخت که در معرض مخاطره بود بشتابد. اما سپاه بیشمار اسکندر از جلو و عقب سپاه آریو برزن را در میان گرفته و در جنگی نابرابر و عدم تسلیم آریو برزن به قلب لشکر یونانیها زد و چنان پیکار و نبردی نابرابر و بی امان با متجاوزین کرد که در نهایت در این جنگ جان باخت.
در دوران دیگر از ساسانیان گرفته تا پایان استیلای مغول، بختیاریها نقش تاریخی و ملی خود را به خوبی ایفا کرده از نفوذ و رسوخ غارتگران متجاوز بیگانه به محیط زندگی و زادبوم خود جلوگیری به عمل آوردهاند. سوابق وطنپرستی و میهندوستی بختیاریها و جانفشانی در این راه شهرهی خاص و عام است. پس از فتح تهران و تشکیل مجلس اول و به توپ بستن آن رژیم سفاک شروع به کشتار آزادیخواهان کرد و کسانی چون میرزا جهانگیر خان شیرازی، ناشر صوراسرافیل، ملک المتکلمین و سلطان العلمای خراسانی در باغشاه تهران اعدام شدند. طبق آماری انگلیسیها نزدیک به ۲۵۰ نفر در درگیریهای تهران به دنبال به توپ بستن مجلس توسط کلنل لیاخوف روسی و به دستور محمدعلیشاه قاجار کشته شدند. عدهای به بند کشیده شدند و گروهی هم متواری شدند از جمله وحید دستجردی و دهخدا و….
لازم به ذکر است که بیبیمریم یکی از شخصیتهای ضد استعماری و استبداد عصر قاجار بود که مشوق اصلی سردار اسعد بختیاری برای فتح تهران محسوب میشد و باسخنرانیهایش شور و شوق عجیبی برای مبارزه با استبداد صغیر برپا کرد. وی پیش از فتح تهران مخفیانه با عدهای سوار وارد تهران شد و به مجرد حمله سواران بختیاری به فرماندهی علی قلی خان سردار اسعد به تهران در مقابل بهارستان سنگر گرفت و با عدهای از سواران بختیاری از پشت سر با قزاقهای طرفدار محمد علیشاه مشغول نبرد شد. در این رویداد او شخصاً تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل بختیاری و مجاهدین مشروطه خواه، افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت، بهطوریکه به لقب سرداری مفتخر شد. وحید دستگردی قصیدهای در مدح بیبی مریم این شیر زن جسور، مبارز و ادیب با عنوان «نوید فتح» سروده است که در کتاب خاطرات سردار مریم بختیاری موجود است.
ای مریم مسیح دم، ای افتخار ملک
بازوی جاه دست شرافت سوار ملک
گر حکمران تو بودی در مرز اصفهان
زار اینچنین نبود روزگار ملک
از جای خیز ایل سلحشور بختیار
بنمای بار دگر، چون بخت یار ملک
امروز ایل بختیاری فرمانبر تواند
سرها به کف گرفته برای نثار ملک
کن تخت شادمانی بیگانه سرنگون
ای شادی زمانه و ای غمگسار ملک.
باری پس از سرکب مجاهدین و اعدام نامبردگان، عدهای هم جلای وطن کردند از جمله سردار اسعد که به پاریس رفت، بهطور موقت محمد علیشاه مستبد بر اریکهی قدرت تکیه زد.
دکتر نوراله دانشور علوی۲ که در رکاب سردار اسعد بود نقل میکند: روزی که اواخر استبداد صغیر بود در منزل سردار اسعد در پاریس به اتفاق میرزا ابوالحسن خان پیرنیا از وکلای دورهی اول مجلس که به پاریس آمده تا سردار اسعد را راضی به رفتن ایران کند. گویا سردار برای این عزیمت رقبتی از خود نشان نمیداد. یکمرتبه دکتر لطیف گیلانی که دانشجوی طب بود و با اعیان ایرانی مراوده داشت، مردی بسیار سلیم النفس و راست کردار بود و همه او را دوست داشتند و سردار اسعد هم به او محبت میورزید در آن مجلس حضور داشت، ناگهان آثار نهایت غضب در صورتش پیدا شد و با چشمهای سرخ و رگهای گردن متورم و کف بر دهان رو به سردار اسعد کرد و گفت تو چطور راضی میشوی که اینجا در پاریس مشغول گردش و تفریح باشی و محمد علی میرزا ایرانیان را در تهران شکم پاره کند و مردم را زنده زنده درچاه دفن کند؟ هیچ خجالتی نمیکشی؟ هیچ عاطفهای نداری؟ و بسیاری از این عبارات دیگر و همه را با لفظ «تو» خطاب میکرد نه به لفظ «شما.»
راوی میگوید من در جای خود خشک شدم و شرمزده و مضطرب گشتم و نیز برای دکتر لطیف بسیار مشوش شدم و منتظر بودم که مرحوم سردار اسعد با یکی از آنهمه اقارب و خویشاوندان متعدد بختیاری او که همه نشسته یا ایستاده حضور داشتند، به او صدمهای بزنند ولی با نهایت تعجب دیدم که سردار اسعد تمام این سخنان را شنید و اصلاً و ابداً غضب یا حتا کمترین تأثر یا تغییر حالتی در چهرهاش ظاهر نشد و همچنان در نهایت آرامی و سکون با قیافهی نجیب خود روی صندلی نشسته، اندکی چشمهای خود را به طرف پایین انداخت، اندکی بعد یکی از خواهرزادههایش را دنبال گرفتن بلیت هواپیما برای ایران فرستاد و سریع خود را به تهران رسانید.
بعد از فتح تهران محمد علیشاه در ۲۵ تیر ۱۲۸۸ متواری و به سفارت روسیه پناهنده شد و طی جلسهای از بزرگان کشور که سردار اسعد بختیاری و محمد ولی خان تنکابنی نیز جزو آنها بودند شاه مستبد از قدرت خلع و پسرش احمد میرزای ۱۲ ساله را به قدرت رساندند. سپهدار اعظم به وزارت جنگ و سردار اسعد به وزارت داخله رسیدند. طولی نکشید که محمد علیشاه مخلوع بار دیگر به قصد گرفتن قدرت از سه جبهه به تهران حمله کرد. سردار محتشم و سردار بهادر برای مقابله با محمد علی-شاه و خسرو خان سردار ظفر، نصیر خان سردار جنگ، و مرتضی قلی خان صمصام برای مبارزه با محمد علیشاه رهسپار جنگ شدند. سپاهیان بختیاری در تمام جبههها شکستهای سنگین به دشمن وارد و آنها را تار و مار کردند و تهران را از تصرف حتمی و بازگشت استبداد، نجات دادند.
در سال ۱۳۲۷ ه.ق. که احمد شاه به تخت سلطنت جلوس کرده، دوازده سال بیشتر نداشت و وقتی که روی صندلی نشست پاهایش به زمین نمیرسید. کسانی که در این موقع عقب صندلی صف بستند و عکس گرفتند عبارت بودند از عضد الملک، سپهدار، سردار اسعد و جعفر قلی خان سردار بهادر پسر سردار اسعد، یپرم خان و … در این موقع، موزیک سلام نواخته شد و سردار اسعد دستش را روی شانهی احمد شاه گذاشت و این شعر را خواند:
ز توران به ایران، ز ایران به تور
ز بهر تو پیمودم این راه دور
سپس سردار اسعد و یارانش به منزل رفته تا در مورد جواهراتی که محمد علیشاه با خود برده بود تصمیم بگیرند. سرانجام به اتفاق سپهدار تنکابنی، تقیزاده و … به سفارت روس و انگلیس که محمد علیشاه به آنجا پناهنده شده بود رفته و پس از مذاکره قرار شد سالانه صد هزار تومان برای محمد علیشاه بفرستند و جواهرات را هم به خزانه بازگردانند. سردار اسعد سپس برای معالجهی چشمانش عازم پاریس شد اما با تلگرامهایی که به سران مبارزین ارسال میکرد، جنبش را رهبری میکرد.
نکتهای که شایان ذکر است تصور ما از نقش بختیاریها در تاریخ معاصر و انقلاب مشروطه، تنها به دوران فتح تهران و عزل محمد علیشاه، خلاصه میشود. حال آنکه کار سترگ بختیاریها بهعنوان تنها نیروی منسجم و قدرتمند در داستان انقلاب مشروطه، بیشتر به تحولات پس از فتح تهران و استقرار مشروطه و مشروطه خواهی بر میگردد. به معنای دیگر، این نیرویقدرتمند آن دوران بود که رسالت پاسداری از ارزشهای مشروطه و مبارزه با سودای محمد علیشاه و طرفدارانش را برای بازگشت دوباره به قدرت و استبداد بر دوش گرفت.
پینویسها:
۱- به قولی نبرد آریو برزن در تنگهی مشهور «ماغر» در بین کهکیلویه و بویر احمد است.
۲- دکتر نورالله دانشور علوی- جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری- نشر آنزان- ۱۳۷۷
آزادیخواه، , استبداد، , حسین خداکرمی، , مشروطه، , هفته نامه منطقهای سیمره،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.