توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 14512
  پرینتخانه » سیاست, یادداشت تاریخ انتشار : ۰۹ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۱ | | ارسال توسط :

مستندنگاری ماجراهای من و سیاست(بخش ۲۰ و ۲۱)

مستندنگاری ماجراهای من و سیاست(بخش ۲۰ و ۲۱)
بخش بیستم: مجلس چهارم خرم‌آباد: نام‌نویسی کاندیداها برای چهارمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در خرم‌آباد آغاز شد.
خیلی‌ها داوطلب شدند اما به گواهی همه‌ی کنش‌گران در کم‌ترین زمان نام ماشاالله حیدری‌مقدم سر زبان مردم افتاد.
بزرگان طوایف بیران و باجول دعوت و اعلام حمایت زودهنگام کردند.
کار بررسی صلاحیت‌ها که آغاز شد، همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، حیدری‌مقدم رد صلاحیت شد و مردمی که برافروخته بودند تا یک انتخابات پرشوری در خرم‌آباد رقم بزنند، مایوس شدند.
بعد از ردصلاحیت، بساط تبلیغات انتخاباتی حیدری‌مقدم، جمع شد و شاید هم آن کاندیدای صاحب نفوذی که تصمیم گرفت آتش به خرمن سرمایه‌ی اجتماعی حیدری‌مقدم بزند، تیرش به هدف خورد و آتش زد!! در رد صلاحیت ایشان محمدرضا عباسی‌فرد هم آشکارا تلاش کرد.
در نبود کاندیدای مطرح شهر، حالا رقابت بین حجت‌الاسلام سیدمحمدصالح طاهری و سوری‌لکی و دکتر فرید و دکتر عنایت بود.
محمدصالح طاهری که آمده بود تا برای بار دوم ببرد در همان دور نخست راهی مجلس شد و حد نسبی آرا ماخوذه را کسب کرد. ایشان یک بار دیگر در مجلس دوم به عنوان نماینده‌ی خرم آباد به مجلس رفته بود.
انتخابان دوره‌ی چهارم مرحله‌ی دوم هم برگزار شد سوری‌لکی نماینده‌ی مجلس سوم خرم‌آباد از گردونه‌ی رقابت حذف شد و برای فرستادن یک نماینده‌ی دیگر شهرستان خرم‌آباد به مجلس، بین آقایان: دکترعلی عنایت و دکتر اکبر فرید رقابت صورت گرفت.
پس از برگزاری انتخابات مرحله‌ی دوم، دکتر فرید پیروز میدان انتخابات شد و آقای دکتر عنایت شکست خود که شکست و پیروزی آن‌ها چند دلیل روشن و پنهان داشت:
نخست این که پس از رد صلاحیت حیدری‌مقدم بسیاری از مردم ایل حسنوند که دوره‌ی پیشین از دکتر عنایت حمایت کرده بودند این بار تا اندازه‌ای دکترعنایت را در رد صلاحیت حیدری‌مقدم مقصر می‌دانستند و به همین جهت از ایشان آن‌طور که انتظار می‌رفت حمایت نکردند!
دوم این که دکتر عنایت نماینده‌ی پیشین شهر خرم‌آباد بود اگر چه یک چهره‌ی دانشگاهی و علمی بود اما به هر جهت مردم محترم خرم‌آباد، یک دوره‌ی چهارساله، کار و کنش و تلاش ایشان را تجربه کرده بودند و آن‌جور باید و شاید از عملکرد ایشان خوش‌حال نبودند تا برای تکرار ایشان، همت کنند!
منتقدین دکتر عنایت در خرم‌آباد، می‌گفتند دانشگاه پیام‌نور، حق مرکز استان بوده با موافقت ایشان به الشتر داده شده و البته بحث انتقال پتروشیمی لرستان به اراک را هم از ضعف مجلس سومی‌های لرستان، قلمداد می‌کردند!
 سوم این که دکتر فرید یک چهره‌ی موجه و مردمی بود او پزشکی بود که مردم برای گرفتن شماره‌ی ویزیتش ساعت ۴ صبح صف می‌بستند و به همین جهت نام او در تمام شهر خرم آباد حتا استان لرستان به عنوان یک پزشک حاذق پیچیده بود و البته برای نخستین بار هم بود که در صحنه‌ی سیاسی مجلس شرکت کرده بود و تا مرحله‌ی دوم انتخابات آمده بود.
چهارم این که به خاطر انتساب ایشان به ایل محترم بیرانوند به‌طور طبیعی مورد حمایت مردم محترم این ایل، قرار گرفت و شاید بعد از انتخابات دوره‌ی اول، این دومین بار بود که ایل محترم بیرانوند، توانستند از هم‌تبار خود حمایت کنند و او را به پیروزی برسانند.
 نکته‌ی آخر این که در رقابت بین دکتر عنایت با گرایش راست سنتی و دکتر فرید که یک چهره‌ی متخصص و از نظر سیاسی کم‌رنگ بود، جریان خط امامی در خرم‌آباد و هم‌چنین بچه‌های شهر، به شکل غیر محسوس از ایشان حمایت کردند.
به همین دلیل دکتر فرید موفق به کسب اکثریت آرا ماخوذه‌ی مردم شد و به مجلس رفت.
دکتر اکبر فرید، چهارسال در میان اکثریت مجلس راست سنتی، به عنوان نماینده‌ی خرم‌آباد خلاف حضور تاثیرگذار خود در حوزه‌ی درمان، از آن روی که خط و ربطی سیاسی نداشت، آهسته آمد و رفت. نه نطق آتشینی داشت! نه تیم رسانه‌ای او را حمایت کرد! نه اهل جنجال بود! نه خواست به بیخ گوش وزیری سیلی بزند! اما او انسان درستی بود، اخلاق‌مدار بود، با این که اهل خط سیاسی نبود، هیچ ابایی نداشت که از حامیان خط امامی خود که آن روزها آنان را«ضد ولایت فقیه» می‌نامیدند، نام ببرد و آنان را در دستگاه‌های دولتی حمایت کند.
به نظر من، این عین مردانگی و صفای باطن است که امروز، دودره بازها ندارند!
سید محمدصالح طاهری هم خدایش بیامرزد! به محض اخذ رای مردم به تهران رفت و انگار این قبای نمایندگی را بر قامت او بریده بودند و خلق‌الله وظیفه داشتند تا به ایشان رای بدهند. ایشان، نمایندگی را حق مسلم خود می‌دانست و البته ما در لرستان علاوه بر دو قطبی‌های مختلفی که داشتیم، «دو قطبی شاهرخی و طاهری» هم داشتیم. این دوقطبی یکی از سرچشمه‌های دو قطبی سیاسی چپ و راست در لرستان شد.
(بخش بیست‌ویکم)
مجلس چهارم: حوزه‌ی انتخابات ملاوی
انتخابات مجلس چهارم در شهرستان ملاوی شامل شهر پل‌دختر، بخش معمولان، ویسیان و بخش پاپی و الوارگرمسیری با پس‌لرزه‌های ردصلاحیت محبوب‌ترین چهره‌ی سیاسی این شهرستان برگزار شد.
بعد از شهادت برادران رحیمی نمایندگان محترم مردم ملاوی در دوره‌ی نخست و دوم مجلس، مهندس کریم ملک‌آسا در انتخابات میان دوره‌‌ای اکثریت آرا را کسب کرد و به عنوان نماینده‌ی مردم ملاوی انتخاب و هم‌چنین در انتخابات مجلس سوم باز با اکثریت آرا مردم منطقه، نماینده شد.
مهندس کریم ملک‌آسا خود را برای مجلس چهارم آماده می‌کرد که شورای نگهبان تصمیم تازه‌ای گرفت و در این میان او نیز مثل هم‌قطاران و هم‌فکرانش در استان و کشور، ردصلاحیت شد.
ملک‌آسا، فوق‌لیسانس مهندسی پلیمر از آمریکا گرفته بود. او فرزند بخش پاپی، یکی از دورافتاده‌ترین مناطق محروم لرستان است که با حمایت و بورس رژیم گذشته، برای تحصیل به آمریکا رفت و انقلاب ۵۷ که شد، به وطن خود برگشت.
او جوانی پرشور و انقلابی و مهندسی درس‌خوانده و متخصص و به زبان انگلیسی مسلط بود و تقریباً برای نسل ما، از آدم‌های دوران‌دیده و باسواد به شمار می‌آمد.
شدت علاقه‌ی مردم بالاگریوه و به شکل ویژه ایل پاپی به این شخصیت جوان و تحصیل‌کرده زبان‌زد عام و خاص بود. او رزمنده‌ای باغیرت، شخصیتی پرتوان، خون‌گرم، پرجنب و جوش و طرفدار محرومین و مستضعفان بود.
نقل می‌کنند: بعد از نام‌‌نویسی در مجلس چهارم، ستاد تبلیغاتی ایشان مملو از جمعیتی می‌شود که قلبشان با نام کریم ملک‌آسا می‌تپید.
بعد از این که شورای نگهبان ایشان را ردصلاحیت کرد، هواداران، تا سه روز مانده به انتخابات، دل به هیچ کاندیدایی ندادند و هر کاندیدایی که برای متقاعد کردن هواداران ملک‌آسا در جمعشان حضور پیدا می‌کرد، آنان در پاسخ دعوتشان باورمندانه می‌گفتند: «حاجی ها یا» یعنی حاج ملک‌آسا تایید صلاحیت می‌شود و می‌آید!
این عبارت «حاجی ها یا» عبارت طنزی شد که برای ردصلاحیت‌های بعدی کاندیداها به کار می‌بردند. یعنی به طرفداران کاندیدای ردصلاحیت شده به طنز می‌گفتند:«حاجی ها یا» یعنی ردصلاحیت شده، تایید نمی‌شود و به دنبال کارخودتان بروید!
بعد از ردصلاحیت مهندس ملک‌آسا در انتخابات مجلس چهارم، حوزه‌ی انتخابات ملاوی صاحب سه کاندیدا شد.
نخست جناب آقای علی بوالفتح، جانباز جنگ تحمیلی و از فرماندهان سابق تیپ مستقل ۵۷ لرستان به عنوان کاندیدای شناس‌نامه‌دار اصول‌گرا که شعار «پیروی از خط امام، اطاعت از رهبری و حمایت از هاشمی» را در تیتر پوستر خود داشت.
دوم جناب آقای محمدحسین فولادی کاندیدای مستقلی که تا برگزاری انتخابات در میدان ماند و سوم جناب آقای عباس وفایی از وابستگان ملک‌آسا و کاندیدای نیابتی ایشان بود که بعد از رد‌صلاحیتش او را به مردم معرفی کرد.
همان‌گونه که در پیش‌لرزه‌های انتخابات چهارم شرح دادم، فضاسازی های لازم صورت گرفته بود و شعار بسیار خطرناک جناح راست سنتی به شکلی تنظیم شده بود که مخالفان آنان به عنوان «ضد ولایت فقیه» به مردم معرفی می‌شدند و این البته آغاز هزینه کردن ارزش‌های انقلاب بود که بعدها رفته رفته به بحران مشروعیت نظام تبدیل شد.
با همه‌ی فضای سنگین و ترسناکی که ایجاد شده بود، در این انتخابات باز، بسیاری از مردم به شعار ریشه‌سوز جناح راست، اعتنایی نکردند و بر سر مرام خود ماندند. اگرچه می‌دانستند هم شکست می‌خورند و هم مارک «ضد ولایت فقیه» می‌خورند.
در پایان ماراتن انتخابات ملاوی، وقتی نتیجه‌ی آرا شمارش شد از کل آرا ماخوذه، سهم محمدحسین فولادی ۸ هزار رای و سهم کاندیدای نیابتی مهندس ملک‌آسا جناب عباس وفایی ۱۲ هزار رای و سهم کاندیدای جناح راست سنتی ۳۲هزار رای شد!
بدین ترتیب علی بوالفتح با کسب اکثریت آرا به مجلس راه یافت و زمام امور شهرستان ملاوی از خط امامی‌ها به سرعت به راست سنتی رسید.
این انتخابات آغاز شکست نیروهای خط امامی در ملاوی هم محسوب ‌می‌شد. هرچند بیش‌تر آنان که به ملک‌آسا دل‌بسته بودند و پای او ماندند به خاطر دل‌بستگی به خط سیاسی ایشان نبود.
هواداران مهندس ملک‌آسا، طیف‌های گوناگونی بودند از وابستگان سببی و نسبی گرفته تا هم‌تباران ایلیاتی و طیفی از نیروهای انقلابی و رزمندگان جنگ و نیروهای سیاسی که بعد از خط‌کشی‌های جناحی، آنان نیز تن به نوعی مرزبندی دادند.
چهره‌ی جوان، سوادآکادمیک، زبدگی و شایستگی‌های ذاتی مهندس ملک‌آسا در آن برهه از زمان تحسین عموم مردم ملاوی و ایل بالاگریوه را برانگیخته بود.
در این باره باتوجه به این که نگارنده خود را کنش‌گران ستاد تبلیغاتی ایشان در مجلس ششم حوزه‌ی خرم‌آباد بوده‌ام در آینده با خوانندگان بیش‌تر سخن خواهم گفت…!
ادامه دارد…
*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.
نویسنده : علی گودرزیان | سرچشمه : سیمره635 و 636(29 امرداد و 6 شهریور401)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.