توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Thursday, 27 June , 2024
امروز : پنج شنبه, ۷ تیر , ۱۴۰۳ - 21 ذو الحجة 1445
شناسه خبر : 24031
  پرینتخانه » اجتماعی, سیاست, یادداشت تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۳ | | ارسال توسط :

ماجراهای من و سیاست/ فصل دوم/ بخش ۴۶ / مجلس ششم/ سلسله و دلفان(۲)

ماجراهای من و سیاست/ فصل دوم/ بخش ۴۶ / مجلس ششم/ سلسله و دلفان(۲)
محمدقلی آذری از بچه‌های جنگ بود که مدیریت آموزش و پرورش شهرستان دلفان را در کارنامک خود داشت.

او تنها نامزد مطرح و به قول ما لک‌ها «بِشمار» سلسله در مجلس پنجم بود و فرصت تاریخی تکرار ناشدنی برایشان پیش آمد.
در آن موقعیت شیخین در دلفان و آذری در سلسله رقابت داشتند؛ اما مردمِ سرخورده ی سلسله که سوگوار پیامدهای انتخابات مجلس چهارم بودند، دل و دماغ اجماع نداشتند، آذری هم با این که یک مدیر اجرایی قوی بود، توان همگرایی منطقه ای نداشت و بهتر بگویم بستری برای اجماع کامل حول محور او فراهم نشد.
در کارزار انتخابات مجلس پنجم، آذری فقط توانست حدود ۱۵ هزار رای در سلسله کسب کند و انتخابات به دور دوم افتاد و شیخین به رقابت پرداختند و مردم سلسله هم، کفه ی ترازوی شیخ علی آل کاظمی را سنگین تر نمودند تا داد خود از آشیخ محمدی بستانند و ستاندند!
به مجلس ششم که رسیدیم، یک بار دیگر آذری نام نویسی کرد. در گام نخست زمزمه های رد صلاحیت او سر زبان مردم بود که خبر قطعی تایید صلاحیت ایشان منتشر شد و تا آخر در میدان ماند.
محمود حسنوند کارمند جهادکشاورزی لرستان بود که وارد کارزار انتخابات مجلس ششم شد. در حقیقت فصل سیاسی زندگی خود را با نامزدی در انتخابات مجلس ششم آغاز کرد و پیش از آن، هیچ رد پایی در احزاب و تشکل‌ها و گروه‌های سیاسی نداشت.
اگر چه حسنوند بعدها «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» به کار او آمدند تا بر جایگاه نمایندگی مردم بنشیند، اما بسیاری از مردم در انتخابات مجلس ششم حضور او را جدی نگرفتند.
در شهرستان دلفان که نزدیک یک و نیم برابر سلسله جمعیت دارد، آشیخ علی آل‌کاظمی نماینده‌ی دوره‌ی پنجم، نام نویسی کرده بود. آشیخ هم خود خسته به نظر می رسید و هم، بر اساس یک قانون نانوشته نوبت از او گذشته بود.
آل‌کاظمی مثل محمدی نیرویی مردمی نبود، انسانی زاهد و پارسا بود؛ اما «مردمی بودن» یک شاخص است. مردم حوزه ی انتخابات هم به خاطر ناکامی در برآورده شدن سطح چشمداشت های بومی از کارکرد او خشنود نبودند، به همین خاطر آل کاظمی اگرچه تا آخر در میدان ماند اما بازی را از پیش انگار باخته بود.
آشیخ محمدمحمدی مدعی‌تر از همه، داو می‌طلبید. پیش از این‌ها، هم گفتم که محمدی نماینده‌ی راستین مردمی بود که شبیه آنان بود. او بر اساس همان باور محلی یک دوره در بیرون مجلس مانده و حالا نوبتش فرا رسیده بود و حق خود می دانست که به مجلس برود. نوبتی هم باشد نوبت او بود. طرفداران او می گفتند «محمّدی زلزله/محبوب هرچی دله!» مخالفینش حضور او در مجلس را، هزینه ی بی فایده ی زمان و فرصت می دانستند! جناح راست هم با همه ی ادوات و تجهیزات سخت ابزاری و نرم ابزاری برای او بسیج شده بود. او را در مجلس ششم نیاز داشتند.
یکی از چهره‌های جدید در میان نامزدها که مثل محمود حسنوند از سلسله، ناگهان به کارزار انتخابات پیوست، مراد حاصلی بود. مراد حاصلی در سال ۷۶ رییس ستاد محمد خاتمی در دلفان بود. نامش به همین خاطر برای دوم خردادی های شهر نورآباد آشنا بود. این معلم ساده زیست و بی حاشیه در سال ۷۶ پوستر خاتمی را به دورترین روستاهای دلفان رسانده بود. بعد از دوم خرداد بخشدار هفت چشمه شد و با همین کارنامک پا به کارزار انتخابات گذاشت.
حاصلی حالا توقع داشت که مردم او را به عنوان پیام آور فضای جدید به رسمیت بشناسند. برای همین بروشورهایی تهیه کرد و پیام دوم خرداد را به مردم گوشزد نمود و تا آخر هم، امیدوار موجی بود که برای او فراهم شود که نشد!
شهمراد عبدالهی از روستای «شترخُفت» و داماد حاجیعلی رضایی از بزرگان طایفه‌ی نورعلی بود. عبدالهی رخت پاسداری بر تن داشت.
عبدالهی از سپاه استعفا داد و وارد حوزه‌ی سیاست شد. وی نخستین بار در مجلس چهارم نامزد انتخابات مجلس شد و رای قابل توجهی هم کسب کرد. حدود ۹ هزار رای آورد. بعدها، فرماندار یکی از شهرستان های کردستان شد و حالا در مجلس شسم باز، پا به میدان مبارزات انتخاباتی گذاشت.
با این بازیگران کهنه کار و تازه کار، انتخابات مجلس ششم در سلسله و دلفان گرم شد. انتخاباتی که تا حدودی مهندسی شده بود و شورای نگهبان با ترفند «تایید صلاحیت حداکثری اصلاح‌طلبان» و نامزدهای حداقلی اصولگرایان، توانسته بود پیروزی نامزد مورد حمایت راستگرایان را قطعی کند،

چرا که تمام نامزدها از قبیله‌ی دوم خردادی بودند و آشیخ محمد محمدی تنها اصولگرای میدان بود که راه ورود به مجلس برای او هموار شده بود.
شاید گزاف نباشد اگر گفته شود این انتخابات یکی از سالم‌ترین انتخابات تاریخ سیاسی- اجتماعی حوزه‌ی سلسله و دلفان هم بود زیرا همین تعداد رای قابل پیش‌بینی بود.

ادامه دارد…

 

نویسنده : علی گودرزیان | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 724 (16 خرداد 1403)
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.