امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
فرهنگ و ادبیات عامه در معرض نابودی است
با وجود اقدامات باارزشی که تاکنون در حوزهی فرهنگ عامه لرستان از طریق سازمانهای دولتی، پژوهشگران و رسانهها به عنوان متولیان و دلسوزان فرهنگ مردم صورت گرفته است؛ باید عرض نمایم، این استان با پیشینهی فرهنگی بسیار غنی، بیش از این نیازمند اهتمام و تلاش جدی برای گردآوری و ثبت فرهنگ عامه است، چراکه طی دهههای اخیر شاهد خاموشی یک به یک سالخوردگانی هستیم که حاملان بخشهای مهمی از این گنجینهی ارزشمند هستند. باتوجه به فرصت کم و اهمیت موضوع، متأسفانه نتوانستهایم، آنطورکه باید در حفظ و نگهداشت داشتههای ارزشمند فرهنگی این اقلیم اهتمام ورزیم و یا بهدرستی مدیریت کنیم.
از طرفی خوب میدانیم که فرهنگ و ادبیات عامه که شاخص فرهنگ و هویت این مردمان نژاده است، در معرض خطر جدی و نابودی قرار دارد. اما با وجود این، هنوز دغدغهمندانی وجود دارند که با تکنگاری و نشر کتاب، اقداماتی مفید در راستای حفظ داشتههای مادی و معنوی زیستبوم خود(فرهنگعامه) انجام میدهند. اما بهدلیل پرهزینه بودن نشر حاصل زحماتشان در گوشهای خاک میخورد. بیگمان وظیفهی متولیان رسمی فرهنگ جامعه(فرهنگ و ارشاد اسلامی، میراث فرهنگی، صداوسیما) حمایت همهجانبه از این فعالان فرهنگی است. با نگاهی به گذشته و بررسی روند رشد توسعهی فرهنگی، چنین به نظر میرسد که آنگونه که باید نتوانستهایم یا نخواستهایم اطلس مردمشناسی استان لرستان را به حد قابل قبولی برسانیم. از طرفی پژوهشگران، نویسندگان، هنرمندان و اصحاب نشر مورد حمایت جدی متولیان این رسالت فرهنگی قرار نمیگیرند تا با تولیدات فرهنگی پازل خالی فرهنگ جامعه را سامان بخشند و این ضایعه، ناشی از ضعف مدیریتی و یا آشنا نبودن برخی از مسئولان به اهمیت موضوع است.
به گفتهی متخصصان، مردمشناسان و مردمنگاران، امروزه به قدری وضعیت کار پژوهشی در حوزهی فرهنگعامه و ادبیات شفاهی اقوام ایرانی نگرانکننده است که برای نجات این پدیدهی ارزشمند، باید بهطور ضربتی و بدون وقفه چارهای اندیشد، زیرا فردا هم دیر است. ضرورت مسئله ایجاب میکند تا از همین امروز شروع کنیم. اگر امروز دست بهکار شویم، شاید بتوان بخشی از عناصر فرهنگ را احیا کرد. میتوان با بهکارگیری نیروهای فعال در حوزهی فرهنگ و با اختصاص دادن بودجهی مناسب، به جمعآوری مواد فرهنگعامهی هر منطقه پرداخت. باتوجه به کمبود وقت و پیشگیری از زوال فرهنگ و زبان، چنانچه به موقع اقدامی صورت نگیرد، آیندگان به دلیل فقدان نوشتار و از بین رفتن زمینهی پژوهش و عناصر فرهنگی بدون پشتوانه فرهنگی خواهندماند. چون ممکن است دیگر گویشوران بومی و افراد سالخوردهای که به منزلهی تاریخ زنده محسوب میشوند، در قید حیات نباشند و در آن صورت ناخواسته باید شاهد خاموشی بخشی از فرهنگ وگویش اصیل سرزمینمان ایران واز بین رفتن هویت قومی خود باشیم.
سلطهی زندگی شهری و تهاجم لجامگسیخته فرهنگهای بیهویت بیگانگان، مشغلههای کاری و معیشتی و ناآگاهی برخی از اقشار جامعه از تاریخ و فرهنگ گذشته خود و دیگر عوامل اجتماعی سبب شده است، تا تمامی میراثی که نسل به نسل و به صورت شفاهی از گذشتههای بسیار دور تاکنون به ما رسیده است را به تدریج از دست بدهیم و جامعهای بدون پیشینه و پشتوانه فرهنگی به آیندگان تحویل دهیم. نتیجهی این اهمالکاری، منجربه هویتگریزی نسل جوان و گرایش آنان به سمت و سوی اندیشههای مجعولی است که به توهم بیشتر شباهت دارد. این زنگ خطر اتفاقی است که وقوع آن حتمی و چندان دور از تصور نیست و مسئولیت آن با همهی ماست.
یکی از راههای پیشگیری از این اتفاق هولناک، حمایت جدی مسئولان از اهالی قلم و دوربین است تا در حفظ داشتهها و میراث گذشتگان و ثبت آنها در قالبهای نوشتاری و نشر، هنر و ادبیات به اشکال گوناگون و ثبت صوتی با همان گویش اصلی بیش از پیش کوشش نمایند. دیگر اینکه متاسفانه بعضی از افراد جامعه به علت خود کمبینی و ناآگاهی فرهنگی فرزندان خود را از تکلم کردن به زبان شیرین و پرمحتوای لری منع میکنند و آن را نوعی پایین آوردن شأن اجتماعی خانواده تلقی میکنند. این توهم نادرست را میتوان با یاری رسانههای همگانی برطرف کرد و خانوادهها و گویشوران بومی را نسبت این آفت اجتماعی فرهنگی آگاه کرد تا بدانند اهمیت سخن گفتن به زبان مادری و بومی، نه تنها موجب تحقیر نمیشود بلکه به آنان هویت میبخشد و با جدی گرفتن آن از زوال زبان که تنها شاخصههای حفظ فرهنگ و هویت است پیشگیری خواهندکرد.
سازمان میراث فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صداوسیمای و وزارت علوم، مسئول انجام و هرگونه عواقب ناشی از تعلل در این مورد خواهندبود. زمان آن فرارسیده است تا باور کنیم که مردم به حدی از رشد فکری و فرهنگی رسیدهاند که میتوانند کارآمد بودن و یا ناکارآمدی وضعف مسئولان را بهخوبی تشخیص دهند و از امور عامالمنفعهای که موجب توسعهی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ملی و استانی شود حمایت و همکاری نمایند تا کشور عزیزشان ایران اسلامی بیش از پیش سرافراز و پاینده بماند. در غیر اینصورت با مدیریت نشدن این امکانات و از دست رفتن فرصتهای پیشرو و یا بیتفاوتی برخی از مسئولان ذیربط، فرهنگ و هویت ملی و محلی روزبهروز کمرنگتر میشود و بیگانگان فرصت خواهندیافت تا با اندیشههای خصمانه همبستگیهای ملی و قومی را هدف قرارداده و به آرزوهای شوم خود نزدیک شوند. تقویت فرهنگهای بومی پشتوانهی محکم و مطمئنی است برای تقویت همبستگی ملی و ناامید کردن دشمنان. پیشنهاد میشود تا صداوسیمای شبکه استانی و ملی با هماهنگی میراث فرهنگی، فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادها به جای هزاران کاری که نباید انجام بدهند قدری به سراغ اموری بروند که انجامشان به بالابردن توسعهی فرهنگی مردم و رشد اجتماعی و در مجموع توسعهی فرهنگی اجتماعی در سطح ملی کمک میکند. از این رو حمایت از تشکلهای مردمنهاد و افراد فعال و متخصص در حوزههای مرتبط ضروری به نظر میرسد. متأسفانه وزارتخانهها و نهادهای علمی، فرهنگی ما به جای سیاستگذاری و استفاده از توان بالای مردم جامعه خود به پروژهپرداز، کارفرما، ناظر و مجری تبدیل شدهاند، درصورتی که بایست، به عنوان سیاستگذار فرهنگی و ناظر بودجههای اختصاص داده شده را به تشکلها و بخش خصوصی مردمی تزریق کنند و خود به نقش مدیریتی و نظارت اکتفا نمایند. درصورتی که روال سابق را دنبال نمایند و در گذشته و عملکرد خود تجدیدنظر نکنند، فرهنگ جامعه دچار آسیبی جدی میشود که مسئولیت آن متوجه متولیان خواهدبود.
هرچند میدانیم که تلاش در متوقف کردن روند تغییرات و تحولات اجتماعی و فرهنگی، کاری بیهوده و ناممکن خواهدبود. جوامعی که هنوز در رفتارهای فرهنگی اجتماعی جلوههای سنتی نمود دارد، ناگزیز باید پذیرای این تحولات در فضای فرهنگی که در آن زندگی میکنند، باشند و همراه و پا به پای آن گام بردارند و پیش بروند. آنچه را که میتوان در گذار از سنت به مدرنیزم انجام داد، یافتن راههایی برای پیشروندگی عوامل هویتبخش فرهنگ سنتی کهن در جامعهی امروز است. در این امر علمای اجتماعی و برنامهریزان فرهنگی، به ویژه انسانشناسان وظیفهی سنگینی بر عهد دارند. وظیفهي آنها آموزش و هدایت مردم با نگرش و روشی علمی و عملی به حفظ و تداوم مجموعههایی گزینشی از عناصر فرهنگی و الگوهای رفتاری رایج در جامعهی سنتی است. این مجموعههای فرهنگی باید در عناصر سازندهی خود مایه و جوهرهي سازگاری و تطبیقدهی با فرهنگ نوین را داشته باشند، و توان و کار آمدی و اثر بخشی آنها در پیشبرد زندگی مردم در وضعیت کنونی جوامع سنتی، و همنوایی با کاروان جهانی به تحقیق آشکار شده باشند. جریان انداختن این بخش از فرهنگ بومی- سنتی در رگهای حیات اجتماعی زندگی مردم پویا در این دوران، خواهی نخواهی نیروی ایستادگی و دفاعی فرهنگوران جامعه را در برابر هجوم عناصر فرهنگهای مخلٌ و مخرٌب بیگانه تقویت میکند و پایایی و مانایی تشخص و هویت ملی و قومی را در فرهنگ استوار نگه میدارد و موجب همبستگی بیشتر ملی میشود. زیرا، این همبستگی فرهنگی تنیده با تار و پود باورها و آرمانهای جمعی، فرهنگ ملی و اقوام ایرانیان را در پهنهی جغرافیای سیاسی سرزمین ایران بهتر جلوهگر میسازد، چون قومهای تشکیلدهنده، ملت ایران را به هم میپیوندد و وحدت ملی را به مفهوم فرهنگی آن پدید میآورد.
هرچند میدانیم که تلاش در متوقف کردن روند تغییرات و تحولات اجتماعی و فرهنگی، کاری عبث و ناممکن خواهدبود. جوامعی که هنوز در رفتارهای فرهنگی اجتماعی جلوههای سنتی نمود دارد، ناگزیز باید پذیرای این تحولات در فضای فرهنگی که در آن زندگی میکنند، باشند و همراه و پا به پای آن گام بردارند و پیش بروند. آنچه را که میتوان در گذار از سنت به مدرنیزم انجام داد، یافتن راههایی برای پیشروندگی عوامل هویتبخش فرهنگ سنتی کهن در جامعهی امروز است. در این امر علمای اجتماعی و برنامهریزان فرهنگی، به ویژه انسانشناسان وظیفهی سنگینی بر عهد دارند. وظیفهي آنها آموزش و هدایت مردم با نگرش و روشی علمی و عملی به حفظ و تداوم مجموعههایی گزینشی از عناصر فرهنگی و الگوهای رفتاری رایج در جامعهی سنتی است. این مجموعههای فرهنگی باید در عناصر سازندهی خود مایه و جوهرهي سازگاری و تطبیقدهی با فرهنگ نوین را داشته باشند، و توان و کار آمدی و اثر بخشی آنها در پیشبرد زندگی مردم در وضعیت کنونی جوامع سنتی، و همنوایی با کاروان جهانی به تحقیق آشکار شده باشند. جریان انداختن این بخش از فرهنگ بومی- سنتی در رگهای حیات اجتماعی زندگی مردم پویا در این دوران، خواهی نخواهی نیروی ایستادگی و دفاعی فرهنگوران جامعه را در برابر هجوم عناصر فرهنگهای مخلٌ و مخرٌب بیگانه تقویت میکند و پایایی و مانایی تشخص و هویت ملی و قومی را در فرهنگ استوار نگه میدارد و موجب همبستگی بیشتر ملی میشود. زیرا، این همبستگی فرهنگی تنیده با تار و پود باورها و آرمانهای جمعی، فرهنگ ملی و اقوام ایرانیان را در پهنهی جغرافیای سیاسی سرزمین ایران بهتر جلوهگر میسازد، چون قومهای تشکیلدهنده، ملت ایران را به هم میپیوندد و وحدت ملی را به مفهوم فرهنگی آن پدید میآورد.
شاهنامهی فردوسی بهترین نمونه و الگوی بازآفرینی و امروزی کردن ادبیات شفاهی و هنجارهای پسندیده است. اثر سترگی که حکیم فردوسی آفرید، برگرفته از روایتهای پیش از وی بود که به صورت خام جمعآوری و با خردورزی و اندیشهورزی و حس ملیت ایرانی بودن توانست آنها را به مادهای فاخر و بیبدلیل و ماندگار تبدیل کند. فردوسی شاهکاری از خود باقی گذاشت و کاخی بنا نهاد که برای همیشه پابرجا خواهدماند. وی توانست اثری خلق کند که ریشه در فرهنگ باستان سرزمین پرافتخار ایران و ایرانی داشت، زیرا احساس میکرد که فرهنگ و زبان ملی مردمانش در معرض نابودی قرارگرفته است. رسالت یک پژوهشگر مردمشناس و مردمنگار، هنرمند، داستاننویس، اهالی سینما و فیلم و دوربین در قبال فرهنگ و ادبیات بومی مردمانش نیز همین است که از زبان مردم، مواد خام، وام بگیرد و در قالب فاخری به نام اثر هنری یا ادبی پژوهشی، آن را به مخاطبان ارائه بدهد، تا هویتش و داشتههای ارزشمندش و بهطورکلی میراث نیاکانش را حفظ کند و به نسلهای بعد انتقال دهد. رسالت متولیان رسمی فرهنگ جامعه نیز حمایت همهی جانبه از نویسندگان، پژوهشگران، هنرمندان و اهالی چاپ و نشر است.
اگر این همگرایی و هماندیشی اهالی قلم و متولیان حوزهی فرهنگ و ادبیات جامعه به وجود بیاید بهتر میتوان محتوای آنچه را که فرهنگ مینامیم را در آثار هنری و ادبی و ذوقی انعکاس داد تا آثار پدیدآمده، خود بخشی از حوزهی مطالعاتی و سرگرمی سالم و سازندهی نسل جوان شود. زیرا هنر(سینما، نقاشی، خوشنویسی) و ادبیات(شعر و متون ادبی و داستان) از قدرت شگفتانگیزی برخوردارند و تنها ابزار سرگرم کننده و تفننی نمیباشند، بلکه مهمترین ابزار انتقال اندیشه، تفکر و فرهنگ هستند که در حوزهی کارآفرینی، اشتغالزایی و کار اقتصادی هم بسیار کاربرد دارند. با این وجود لازم است تا فرهنگمان را با نیازهای زمان انطباق بدهیم، تا خود و آیندگان از آن بهره ببریم؛ درغیر این صورت، نمیتوانیم هم مدعی فرهنگ و تمدن باشیم و هم درگوشهای بخزیم و خودمان را تافتهی جدابافته از تحولات جهان بدانیم.
دوازدهم تیرماه ۱۴۰۱
*دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی، مدرس دانشگاه، بازنشستهی آموزش و پرورش
زبانزد محلی، , فرامرز محمدی، , فرهنگعامه، , هفتهنامه منطقهای سیمره،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.