توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 23 June , 2024
امروز : یکشنبه, ۳ تیر , ۱۴۰۳ - 17 ذو الحجة 1445
شناسه خبر : 23797
  پرینتخانه » اجتماعی, پیشنهاد سردبیر, طنز تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۹:۱۳ | | ارسال توسط :

فانتزی راه آهن

فانتزی راه آهن
1-این راه آهن هم برای ما شده‌است قوز بالاقوز با اعتبارهای کله‌گنجشکی که مثل بند تُنبان کوتاه تا ولش می‌کنند، درمی‌رود!؟

نه این‌که ما مشکل کم داشتیم این یکی هم سوار شده روی بقیه؛ از بندر خشک، منطقه‌ی ویژه‌ی اقتصادی و پارک سافاری بگیر که سر زا رفتند تا مشکل فضاهای تاریخی و گردشگری، کارخانه‌های تعطیل شده، سدِ حیاتی مخمل‌کوه، پادگان ۰۷، تصفیه‌خانه، کمربندی‌های شرقی و غربی و همین‌طور بگیر و برو جلو…
ده‌ها سال وزارت مربوطه مطالبه‌ی این پروژه‌ی ملی را از این گوش گرفت و از گوش دیگر درکرد با وصف این، ما این‌قدر راه‌آهن، راه‌آهن کردیم که به تعبیر آن مقام پیشین: نزدیک بود راه‌آهن‌دانمان پاره شود در نتیجه، وزارت راه از بیخ نام وزارت‌خانه را عوض کرد تا از شرِ سماجت‌های ما راحت شود و در نهایت، وقتی هم دل درآورد تا قدمی بردارد، کار، پشت سر هم خورد به خِنِسی تامین اعتبار!
قدیمی‌ها می‌گفتند تا سه نشه بازی نشه ولی ما نمی‌دانیم تامین اعتبار این پروژه تا چند تا بازی ادامه می‌یابد.

۲- حالا ما یک طرف قضیه را می‌بینیم در حالی که طرف دیگر هم برای خودش حق و حقوقی دارد. به خودمان نگاه نکنیم که همه‌ی حد و مرزهای مطالبه‌گری را رد کرده‌ایم ولی نمی‌دانیم دستگاه‌های مسئول هم هزار و یک‌جور کار اولویت‌دار برای خودشان دارند!
این‌که ما به طرز نگران کننده‌ای پوستمان کلفت است و دست‌بردار نیستیم دلیل نمی‌شود تلاش‌های مسئولان را زیر سوال ببریم و با سوء‌استفاده از نجابت آن‌ها، وقت پرارزششان را با خواسته‌های صدمن یک غاز تلف کنیم.
خدا از سر تقصیرات آدم‌های نمک‌نشناس نگذرد! که نمی‌دانند مسئولان دارند کار خودشان را می‌کنند اما ما نمی‌دانیم اجرای این پروژه مثل فعل لازم است که احتیاج به مفعول ندارد.
تازه، مگر اجداد ما هم راه‌آهن داشتند که به آن خوبی در کمال عافیت زندگی می‌کردند.

۳- بلانسبت، خدا نکند یک کاری توی این دیار دچار نحسی شود البته برای رفع نحسی در قدیم روزهای سیزده‌به‌در مردم به بیابان‌ها می‌رفتند و سبزه گره می‌زدند اما حالا از بدشانسی، فرصت طلایی سیزده‌بدر امسال از دستمان دررفت و باید صبر کنیم تا سیزده‌ سال آینده که دسته‌جمعی برویم برای باز شدن بخت این راه‌آهن سبزه گره بزنیم. خدا را چه دیده‌ای، شاید کسی پیدا شد و زنگوله را به گردن این گربه‌ی بی‌صاحاب مانده انداخت و قال قضیه را کند و ….

۴- خودمانیم خیلی شلوغش کرده‌ایم، به قول آن بنده‌ی خدا « آه خدای من! چقدر خوشمان می‌آید وراجی کنیم!؟

نویسنده : صادق سیفی | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 721(25 اری‌بهشت1403)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.