توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 14708
  پرینتخانه » پیشنهاد سردبیر, فرهنگی, یادداشت تاریخ انتشار : ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۱ | | ارسال توسط :

علوم اجتماعی، مدارس و جامعه‌پذیری افراد

علوم اجتماعی، مدارس و جامعه‌پذیری افراد
خداوند انسان را بالفطره اجتماعی آفریده است و استعدادها و توانایی‌هایی به‌طور بالقوه در وجودش به ودیعه گذاشته است که لازمه‌ی فعلیت بخشیدن به آن‌ها برقراری ارتباط با دیگران و زندگی در محیط اجتماعی است. این ارتباط و با دیگران زیستن، پذیرفتن و عمل کردن به ارزش‌ها و هنجارهای حیات اجتماعی نیازمند یادگیری چارچوب‌های زندگی در جامعه‌ی انسانی (مهارت‌های ارتباطی و زندگی اجتماعی) است.

علوم انسانی به طور اعم و علوم اجتماعی به طور اخص از طریق نهاد آموزش و پرورش در آموزش آن مهارت‌ها به جوانان برای زیستن در یک محیط اجتماعیِ شاداب، نقش اساسی دارند. بنابراین جامعه و نهادهای آموزشی و پرورشی در قبال آموزش فرهنگ، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی به نسل جوان مسئول‌اند و مرکز این آموزش‌دهی برنامه‌ریزان درسی‌اند و دروس علوم اجتماعی در مقاطع مختلف تحصیلی زمینه‌های اجتماعی و فرهنگ‌پذیر کردن فراگیران را فراهم می‌کنند و در مجموع با کارآیی عناصر مختلف آموزشی (کلاس‌ها، معلمان، روش‌های تدریس، محتوای آموزشی دروس و وسایل کمک آموزشی و …) امر جامعه‌پذیری و تقویت روابط میان فردی به‌‌منظور حفظ و تداوم فرهنگ زندگی اجتماعی در جامعه محقق می‌شود.

جامعه‌شناسی، چشم‌اندازی مشخص و فوق‌العاده روشن‌گری درباره‌ی رفتار انسانی ارائه می‌کند. یادگیری جامعه‌شناسی به‌عنوان شاخه‌ای از علوم اجتماعی به معنای رها کردن تبین‌های شخصی درباره‌ی جهان و نگریستن به تأثیرات اجتماعی‌ای‌ است که زندگی ما را شکل می‌دهند. علوم اجتماعی واقعیت تجربه‌ی فردی را انکار نمی‌کند یا دست‌کم نمی‌گیرد. اما با ایجاد حساسیت نسبت به جهان وسیع‌تر، فعالیت اجتماعی که همه‌ي ما در آن درگیریم، آگاهی ژرف‌تری از ویژگی‌های فردی خودمان و دیگران به‌دست می‌آوریم(گیدنز ، ۱۳۷۴ : ۷)

شکل‌گیری، تداوم و بقای زندگیِ جامعه‌ی ‌انسانی بر مبنای یادگیری است و یادگیری نیز بر مبنای آموزش و انتقال آموختنی‌های انسان از فردی به فرد دیگر، و از گروهی به گروه دیگر و از نسلی به نسل دیگر است، اگر نقطه‌ی آغاز جاده‌ی ناتمام پرورش جامعه‌ی بشری را ودیعه‌های الهی در ذات آموزنده و مشتاق آموختن بشر و دانستن ذاتی مسایل اولیه برای رشد و نمو از قبیل میل به خوردن و آشامیدن و راه رفتن بدانیم، ادامه‌ی آن یادگیری از طریق مشاهده و تجربه و خطا و کسب تجربه‌های زندگی جمعی است.

از این رو، حوزه‌‌ی علوم اجتماعی و به‌طور خاص جامعه‌شناسی که در برگیرنده‌ی پدیده‌های اجتماعی (نظام اجتماعی، کنش متقابل اجتماعی، نمادهای اجتماعی و ….) است. حوزه‌ی جامعه‌پذیر و فرهنگ‌پذیر کردن انسان در محیط اجتماعی و فرهنگی است. در این حوزه، نهاد آموزش و پرورش در جوامع امروزی از ابزارهای مهم تحقق اهداف و مقاصد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی محسوب می‌شود که به شدت تحت تأثیر رویکردهای نظام جهانی قرار دارند.

با توجه به اهداف مدرسه که آماده‌سازی کودکان و نوجوانان برای زندگی در جامعه است، انتظار می‌رود که متناسب با تغییرات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در سطح ملی و بین‌الملل هم‌سو و هم‌جهت باشد، وگرنه منسوخ خواهدشد و آموزش‌های غیررسمی و فراملی جای آن را خواهدگرفت(صفری‌زاده، ۱۳۸۴ : ۱۵). زندگی اجتماعی انسان متأثر از محیط اجتماعی، محل زیست اوست و این امر لزوم برقراری روابط فردی و اجتماعی انسان با دیگران و آموزش آن را بیش‌تر کرده است. در واقع ویژگی اجتماعی بودن انسان، او را وادار می‌کند که خود را به صورت عامل موثری در آورد تا بتواند در دیگران، در محیط و حتا در سرنوشت خویش تأثیر بگذارد و از همه مهم‌تر از طریق فرآیند ارتباط و مهارت‌های ارتباطی به تمایلات و خواسته‌های خود جامه عمل بپوشاند(شعبانی ، ۱۳۸۴ :۸۵).

در عصر حاضر ارتباط اساس زندگی بشر است، به‌ویژه در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی فرآیند ارتباط در قالب کتاب‌های تخصصی (ارتباطات انسانی، مبانی ارتباط جمعی، اصول روابط عمومی) به عنوان واحدهای درسی به دانشجویان آموزش داده می‌شوند. همه‌ی افراد در دنیای جدید (به‌خصوص نوجوانان) نیازمند آموزش مهارت‌هایی هستند که از طریق آن‌ها بتوانند هم نیازهای اجتماعی خود را برآورده سازند و هم بر مشکلات و تنگناهای مادی که زندگی ماشینی به همراه آورده است، غلبه کنند. براساس تحقیقات، حدود ۷۵ درصد از اوقات روزانه ما به نحوی در تماس و ارتباط با دیگران می‌گذرد. پس چگونگی زندگی هر کسی بستگی به کیفیت ارتباطات او با دیگران دارد. همه‌ی ‌ما در محیط کار و زندگی با فرصت‌هایی مواجه هستیم اما تنها کسانی مسیر پیش‌رفت و ترقی را می‌‌پیمایند و احترام، پایگاه و موقعیت اجتماعی کسب می‌کنند که قدرت بیان داشته باشند، خود را به درستی مطرح کنند و در شرایط مختلف و با افراد مختلف ارتباطی مناسب و موثر برقرار کنند.

به‌طور کلی، هر فرد برای ایجاد ارتباط با دیگران و انتقال پیام‌های خود از وسایل گوناگون استفاده می‌کند. مثلاً وقتی انسان می‌خندد، شادی خود را با نگاه و لبخند(حرکات چهره) که همان (زبان بدن ) است، نشان می‌دهد.

از نظر ویلبر شرام ارتباط هماهنگ شدن فرستنده و گیرنده در رابطه با یک پیام ویژه است. جرج جرنبر می‌گوید:« ارتباط، کنش متقابل اجتماعی انسان‌ها بر اساس پیام است.»

این تعاریف نشان می‌دهند که انسان‌ها برای برقراری ارتباط که در زندگی اجتماعی یک اصل است، نیازمند برخورداری از مهارت‌های ارتباطی و آموزش آن‌هاست، در گزارش جهانی یونسکو تحت عنوان «آموزش برای قرن بیست و یکم» چهار مبنای کنش و ارتباط عبارتند از: ۱ -فراگیری با هم بودن ۲ –با هم کار کردن ۳ –با هم دانستن  ۴ –و با هم زندگی کردن. پس یادگیری مهارت‌های ارتباطی زندگی اجتماعی ضروری است.

تحقیقات و داده‌های پژوهشی حاکی از این است که در مواردی چون افت تحصیلی، بزهکاری نوجوانان، ناسازگاری در مدرسه و اعتیاد ضعف در مهارتهای اجتماعی به چشم می‌خورد و این خود نشان می‌دهد که آموزش مهارت‌های ارتباط اجتماعی و توجه به آن‌ها در درس‌های علوم اجتماعی برای نوجوانان چقدر مهم است( صفوی‌زاده‌، ۱۳۸۴ : ۱۷) ارتباط به عنوان یک فن، نیازمند آموزه‌های است که در کلاس‌ها باید تدریس شود و در کتب علوم اجتماعی مقاطع تحصیلی آموزش و پرورش و در همه‌ی رشته‌ها(انسانی، تجربی، ریاضی و هنر) ضمن تالیف این کتاب‌ها برای همه‌ی پایه‌های تحصیلیِ متوسطه‌ی اول و دوم؛ فصل و یا بخشی از آن‌ها به این موضوع مهم اختصاص داده شود. هرچند درسی به‌نام مهارت‌های زندگی به عنوان درس اختیاری در این مقطع تدوین شده است، اما کفاف مسئله را نمی‌دهد و به عنوان سرگرمی برخی دبیران و دانش‌آموزان مطرح می‌شود.

در جامعه‌ي امروزی تربیت افراد به عنوان شهروندانی مدنی مورد توجه قرار می‌گیرد و همین امر موجب شده است تا به تدریج اهمیت و ضرورت پرداختن به برنامه‌های آموزشی رسا با محوریت انسان مدنی و شهروند تکامل‌گرای جویای موقعیت اجتماعی بالا مدنظر قرار گیرد (فتحی و دیگران ، ۱۳۸۱ : ۷) که این ضرورت با فهم اهمیت نقش کتب علوم اجتماعی و اهداف محتوای آن‌ها در مقاطع متوسطه اول و دوم در همه‌ی رشته‌های انسانی، تجربی، ریاضی و هنر کامل‌تر می‌شود.

باید بدانیم که هدف کلی دروس علوم اجتماعی باید جامعه‌پذیر کردن افراد برای یک زیست مطلوب است. به این معنا که از طریق فراگرد اجتماعی شدن آن‌ها شیوه‌های زندگی را در جامعه‌ا‌شان می‌آموزند و با ارزش‌ها و هنجارهای محیط اجتماعی آشنا می‌شوند و به عنوان عضو جامعه‌، آمادگی رفتار اجتماعی و برقراری ارتباط با دیگران را پیدا می‌کنند( کوئن، ۱۳۸۷ : ۷۹) در چنین وضعی افرادِ جامعه‌پذیر سعی می‌کنند با ایفای نقش‌های اجتماعی خود، روابط اجتماعی سالمی با دیگر افراد برقرار و با تنظیم روابط اجتماعی در جامعه‌ی خویش مشارکت و روح جمعی را تقویت کنند. این‌جاست که در صورت تقویت و تحکیم این روحیه، می‌توان شاهد یک توسعه‌ی فرهنگی و پیش‌رفت در جامعه بود. در دنیای جدید بسیاری از انسان‌ها بدون آن‌که یک‌دیگر را بشناسند، از طریق ارتباطات اجتماعی و رسانه‌های گروهی به تشابه افکار و اندیشه‌ها و حتا تشابه اعمال می‌رسند و به دنبال آن در بعضی موارد آداب و عادات مشترکی پدیدار می‌شود(مظفری و دیگران ، ۱۳۸۵ : ۲۶). آموزش و پرورش وظیفه دارد با انجام رسالت تربیتی خود، شهروندان جامعه را با سازمان‌ها و موسسات مختلف اجتماعی که در آن‌ها نیازهای فردی و اجتماعی افراد برآورده می‌شود، آشنا سازد.

امروزه مدرسه دارای وظیفه‌ی سنگین پرورش اجتماعی افراد است. فردی که به تحصیل می‌پردازد نه تنها باید بتواند از آموخته‌های علمی خود بهره برد بلکه باید به عنوان یک شهروند به وظایف اجتماعی خود نیز عمل کند. از طرفی ارتباطات، اطلاعات و سیستم حمل و نقل، افق‌های شبکه‌ی اجتماعی را توسعه داده و برای افراد این امکان را فراهم کرده است که فراسوی مرزهای محلی و ملی در آمد و شد مداوم باشند. ارتباطات بین افراد گروه‌های فرهنگی متفاوت به‌طور روزافزون، افزایش یافته است.‌

مدرسه و دیگر موسسات آموزش از یک‌سو با استفاده از برنامه‌های درسی به تعلیم و تربیت افراد جامعه می‌‌پردازند که برخی از آن‌ها با تربیت اجتماعی ارتباط پیدا می‌کند و شناختی از وضعیت طبیعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از گذشته تا حال ارائه می‌دهند که نوع قرار گرفتن این دروس در برنامه‌هایی درسی و چگونگی ارتباط آن‌ها در تربیت اجتماعی دانش‌آموز نقش مستقیم دارد و از سوی دیگر با ورود به فرد به مدرسه از طریق برخوردهای اجتماعی که با گروه همسالان، معلم، ناظم و مدیردر مدرسه صورت می‌گیرد، عملاً مهارت‌های اجتماعی شدن را کسب می‌کند و به برکت این تعاملات، شخص در طول حیاب خویش تمامی عناصر اجتماعی– فرهنگی محیط خود را فرا می‌گیرد و درونی می‌سازد و با ساخت شخصیت خود تحت تأثیر تجارب و عوامل اجتماعی معنادار با جامعه یگانه می‌شود و خود را با محیط اجتماعی تطبیق می‌دهد (گی‌روشه، ۱۳۷۰ : ۱۴۸). در این فرایند ارتباطی در جامعه، مدرسه و موسسات آموزشی، روابط اجتماعی، مفاهیم و معانی متفاوتی مانند دوستی، عشق، محبت یا دشمنی تقابل و رقابت و مانند آن را منعکس می‌کند و در فرا مرز این ارتباطات است که فرد در زندگی به معنا و مفهوم و هدف خاصی دست می‌یابد(ستوده، ۱۳۷۴ : ۱۳۳).

نهادِ آموزش پرورش به عنوان مؤثرترین نهاد در اجتماعی کردن افراد نقش مهمی بر عهده دارد و زمینه را برای همکاری در زندگی گروهی در جامعه برای فرد و دیگران فراهم می‌آورد. فهم درست آموزش و پرورش رسمی آموزشگاهی وقتی امکان‌پذیر است که واقعیت امر آموزش و پرورش رادر وسیع‌ترین معنای آن مسئولیت جامعه تلقی کنیم، در آن صورت روشن خواهدشد که هر آن‌چه در زندگی اجتماعی اتفاق می‌افتد، آکنده از امکانات و تجربه‌های آموزش پرورش است از این رو باید اذعان کرد که حتا در شرایط پیچیده‌ی جامعه امروز، به‌‌رغم وجود مدرسه به عنوان کارگزار خاص آموزش و پرورش بسیاری از کارکردهای مهم آموزش پرورش در موقعیت‌های اجتماعی گوناگون ضمن تجربه‌های زندگی روزمره جامه عمل می‌پوشند. امروزه آموزش و پرورش مدرسه‌ای به‌ویژه در جوامع پیش‌رفته، بخش مهم و اجتناب‌ناپذیر تعلیم و تربیت هر فرد محسوب می‌شود، زیرا بدون آموزش و پرورش مدرسه‌ای پیش‌رفت و ترقی افراد جامعه میسر نبوده، فقط عده‌ قلیلی می‌توانند برای شرکت در فعالیت‌های اجتماعی، دانش، فنون و مهارت‌های لازم را از طرق دیگر کسب کنند. اگر مدارس کارکرد اجتماعی کردن افراد را به‌درستی انجام ندهند، افرادی به جامعه تحویل می‌دهند که به وظایف خود در آینده به عنوان پدر ومادر دلسوز، پزشک دردمند، مدیر موفق، مهندس کارآمد، وزیر پاسخ‌گو، معلم مجرب، پلیس قانونمند، پستچی امانت‌دار، نماینده‌ی شفاف، مسئول پاک‌دست، قاضی عادل و … آگاهی نخواهندداشت و بستر را برای نابه‌سامان‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قضایی، امنیتی، آموزشی و فرهنگی فراهم می‌سازند.

اصل مهم این است که در صورت تناسب محتوای کتاب‌های درسی با مسائل و واقعیت‌های اجتماعی و نیز هماهنگی روابط متقابل اجتماعی با مفاهیم مطرح شده در کتاب‌ها، می‌توان ادعا کرد که سیستم آموزشی مدرسه‌ای، کارکردِ جامعه‌پذیر کردن افراد را به خوبی انجام    می‌دهد.

منابع:

– ستوده، هدایت‌الله( ۱۳۷۴ ) درآمدی بر روان‌شناسی اجتماعی، چاپ دوم، تهران، انتشارات آوای نور.

– شعبانی، حسن( ۱۳۸۴ ) مهارت‌های آموزشی و پرورشی، چاپ نوزدهم، انتشارات سمت.

– فتحی، کورش، دیبا، طلعت و دیگران( ۱۳۸۱ ) تربیت شهروندی، انتشارات فاخر.

– کوئن، بروس(۱۳۸۷ ) در آمدی به جامعه‌شناسی، ترجمه‌ی محسن ثلاثی، چاپ شانزدهم، انتشارات توتیا.

– گیدنز، آنتونی( ۱۳۷۴ )، جامعه‌شناسی، ترجمه منوچهر صبوری‌کاشانی، چاپ دوم، انتشارات نشر نی.

– گی روشه(۱۳۷۰) کنش اجتماعی، ترجمه هما زنجانی‌زاده، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه فردوسی شهر.

– مظفری، عباسعلی و دیگران( ۱۳۷۹ ) روابط اجتماعی، چاپ ششم، تهران، انتشارات موسسه فرهنگی منادی تربیت( وزارت آموزش پرورش).

 

*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.

نویسنده : حمزه فیضی پور | سرچشمه : سیمره 638(21شهریور1401)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.