توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 13246
  پرینتخانه » شعر و داستان تاریخ انتشار : ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۷ | | ارسال توسط :

سه شعر از فرخنده بهرامی

سه شعر از فرخنده بهرامی
۱) دیشب/  جاده کور بود/  و این ویرانه را نیافتی./
بودن را
چگونه زیستی که باور نداری
کنار ته‌ِمانده‌ی این پنجره
زنی سراغ‌ات را
از مهتاب می‌گیرد.
۲)
آینه در آینه
دنیا به صدای فواره‌هایی گوش می‌دهد
که بدتر خاک
بر من آوار می‌شوند.
چه پیشانیِ ترک خورده‌ای دارم!
۳)
وقتی آمدم
تمام فصل‌ها رفته بودند
و نسیم
بی‌فصلی زمزمه می‌کرد که :
به گاهِ گل نیامدی بانو!
نویسنده : فرخنده بهرامی | سرچشمه : سیمره623(22 اردی‌بهشت1401)
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.